در وب سایت رسمی فرقه ی رجوی که بر اثر افراط در استعمال کماکان " مجاهدین خلق" اش مینامند، نوشته ی با عنوان "نظام ولایت چه آدرسی می دهد؟ آمده است که صرفنظر ازتناقضات متعدد موجود در داخل متن، میتوان دریافت که هدف ازاینهمه سخن پراکنی اعلام این مطلب است که:
"خمپاره باران اخیر کمپ لیبرتی عراق، بمنظور حل بحران های جمهوری اسلامی انجام گرفته است"؟؟!!
ما میدانیم که بعضی ازکشورهای بزرگ برای انتقال بحران خود به کشوری که لااقل 10 میلیون نفر جمعیت دارد، حمله نظامی مخوفی راانجام میدهد و معمولا درآخر سر ملاحظه میکنیم که نابودی زیرساخت کشور مفروض و کشتن، زخمی کردن، بی پناه نمودن ونهایتا دربدر کردن نیمی ازمردم آن کشور، بازهم دردی ازنیروی مهاجم حل نشد وبحران های موجود قدرت متعرض ومتجاوز همانطور باقی ماند و بلکه قدری هم بیشترشد!
اینکه بحران های جمهوری اسلامی درسطحی باشد که با شلیک چند خمپاره به داخل یک دسته مفلوک و گروگان 3000نفری و کشته شدن 3 نفر از این اسرا، حل میشود، لابد این بحران با اهمیتی نیست وشاید بحران با این میزان اهمیت کم، بدون توسل به خشونت هم بطور کدخدامنشی حل میشود!!
برای بحرانی که اهمیتی ندارد، چرا باید اینهمه هزینه ی مادی شود و از دولتها، ارگانها و سازمان های مختلف جهانی و منطقه ای و شیوخ عراق خواسته شود که این خمپاره باران را محکوم نمایند؟؟!!
چون هیچ عقل سلیمی ارتباط بمباران مورد بحث و بحران های داخلی مورد ادعا در ایران را دریک سطح نمیبیند بنابراین دارندگان این عقل سلیم مسئله را طور دیگری تعبیر میکنند و آن تعبیر باین شکل است که برعکس، این بمباران ها، فقط وفقط خوراک تبلیغاتی سست و ناچیزی را بدست گروهی بنام گروه رجوی میدهد که از سر استیصال، مدت زمان گذار این ستون تا آن ستون رافرجی برای خود میبند وخودرا محتاج این حوادث!!
احتیاج رجوی و یارانش به یک خبر وحتی حادثه درست شبیه احتیاج آن روستائیان بیسواد و گیر کرده در برف سخت زمستانی است تا یک خبر و حادثه ی کوچک آنها رابه تحرک و نشاط آورده و تحمل تنهائی ها و بیخبریهای زمستان سخت شان را آسانتر کند و نه بیشتر!
اما من اگر بجای رهبران باند رجوی بودم، بجای توسل به این شیوه های کم بازده، فکر و ذکرم را بر خروج سالم این خدمه ام به کشورهای امن تر معطوف کرده و خرج این تبلیغات عظیم برای هیچ را، درراه جلوگیری از مرگ این تیره روزان هزینه میکردم!
صابر