شتاب فرار نیروها و ابوعطا خواندن رجوی علیه جهان خارج از لیبرتی

آب که سر بالا رفت قورباغه ابوعطا می‌خواند!

داستان فرقه رجوی است که به هذیان گویی افتاده

در سایت رسمی مجاهدین (فرقه رجوی) خواندم که هتل مهاجر را مرکز وزارت اطلاعات ایران خوانده و یک سری خبرها را که از چند سال پیش ذخیره کرده بوده را دوباره به هم بافته و حرفهایشان اصلا جدید نبوده ونیست.

تا دیروزما مجاهد بودیم در نشست ها انواع مارکها را می خوردیم از طعمه وزارت اطلاعات تا آپورتونیست ودرست کردن شعبه سپاه پاسداران و زندگی طلب را نثار مان می کردند الان هم که فقط یک سری واقعیت ها را بیان می کنیم شدیم مزدور!!!!!!!

این اراجیفی که سایت فرقه رجوی زده که در هتل چنین وچنان است از روی سوزشی که دارد و به دلیل تحت فشار قرار دادن افرادی که دوست دارند از فرقه جدا بشوند. میخواهد که بترسند تا نیایند. بخصوص افراد ناراضی و باز بخصوص رده های بالاتر تشکیلاتی در فرقه.

می خواهم از هتل برایتان عرض کنم که هیچ کسی در آنجا نه از افراد هتل سوء استفاده می کند و نه جلوگیر کارهایشان است. افراد به دنیای آزاد واینترنت و خانواده و دنیای زیبای زندگی دسترسی دارند و هفته ای یک بار یونامی (دفتر سازمان ملل) یا کمیساریا (کمیساریای عالی پناهندگی) سر می زنند و در مدتی که بنده اینجا هستم کسی به من حتی یک تو هم نگفته چه رسد که بیایند ما را تحت فشار قرار بدهد که مثلا علیه فرقه مطلبی به راست یا دروغ بنویسیم یا ننویسیم. نه خیر، مطلق چنین چیزی نبوده و نیست. حتی اگر قصدی هم داشته باشند عملی نیست چرا که یونامی و کمیساریا و صلیب سرخ در هتل حضور دارند و ما زیر مانیتورینگ اینها هستیم. من اگر مطلب درج می کنم بخاطر اینکه اینجا آزادم و کسی بالای سرم نیست که مثل داخل اردوگاه های مرگ رجوی به من دیکته کند.

رجوی و سران فرقه هم البته از این می سوزند که چرا با دست باز حرفم را می زنم. من هر مطلب که نوشتم با فاکت ونمونه اثبات کردم و قابل رسیدگی می باشد. این هتل بیش از ۲۰۰ الی ۳۰۰ نفر خروجی داشته فقط ۵ درصد آن هم با میل خودشان به ایران رفتند و این ۵ درصد هم چون کار دفتری داشتند البته بایستی با مسئولین ایرانی سفارت در بغداد حل فصل می کردند (نکند رجوی در دنیای مالیخولیایی خودش انتظار دارد که این امر با رئیس جمهورش و زنش مریم باید حل می شد) نه بابا اینجا غار لیبرتی نیست. هتلی است تحت نظارت بین المللی و تهمت وزارت اطلاعات هم بهش نمی چسبد. اینجا بوده اند و هستند افراد ی که می خواهند بروند خارج و حتی به صلیب سرخ هم می گویند ملاقات نمی کنیم و کسی هم وادارشان نمی کند و نمیتواند هم بکند.

البته برای ما روشن است که تمام این گرد و خاک هایی که رجوی بپا می کند هدفش چیزی نیست بجز نگه داشتن چهار نفر بی گناه و اسیر و گروگان که یک وقت هوس فرار نکنند و البته خودش و اطرافیانش هم می دانند که هذیان می گوید.

۲۵ سال خانواده ها را به بدترین تهمت ها آلوده کردی. افراد را با پدر و مادر رو در رو کردی. بدترین توهین ها را به خانوده ها کردی. حالا که ریزش نیروهای انقلاب کرده مریم رهایت زیاد شده تهمت ها را به سمت هتل کشاندی چون اینجا براحتی می توانیم با آنها تماس بگیریم و ملاقات کنیم؟

بنظر من این زوزه های بیخودی دردی از تو دوا نخواهد کرد.ما مزدوریم یا توی رجوی؟ توی رجوی که این روزها بعد از مردم ایران دستت تا مرفق در خون شهروندان سوری و عراقی هم فرو رفته؟

ما مزدوریم یا شمایانی که از سوراخ موشتان دستور بمب گذاری و قتل و ترور میدهید؟

ما مزدوریم یا آن جناب که هر روز کاسه یکی از اربابانت را می لیسی و بدستورشان یک روز با تروریست های سوری و یک روز با القاعده و یک روز هم با تروریست های عراقی سر سفره خون مردم بی گناه منطقه می نشینید؟

این چه پاچه ورمالیدگی جدیدیست آقای رجوی (با این همه کثافت کاری بخدا کم گفتند که منافق هستی. مجاهد خلق؟!!). تا دیروز برای ما تعهد می گذاشتید باید روزانه با صد نفر تماس بگیرید که تشکیلات بتواند خط کار تروریستی خودش را در بین اینها پنهان کند ولی امروز همین که پایمان رسید به دنیای آزاد شدیم؟ مزدور کی؟ مزدور صدام و موساد و پنتاگون و هر کس که تکه استخوانی برایت پرت کرد؟

پس چه شد آن صداقت و از خود گذشتگی که لق لق زبانت بود؟ واین دروغهای شاخ دار را از کجایت در می آوری مردک؟ فکر کردی ما این همه بی ناموسی تو را فراموش می کنیم؟ کور خواندی. بجای این حرفها که اینهمه نعره وحشت سر می دهی و همه را مزدور و وزارت اطلاعاتی می بینی دربها را به روی سازمان ملل، صلیب سرخ، کمیساریا و سازمانهای حقوق بشری باز کن بیایند داخل این کثافتخانه ات ببینند چه خبر است.

این بار اول رجوی نیست که همه را مزدور می بیند. در سال های ۸۳ /۸۴ آنقدر به آمریکایی ها می گفتند فلان عراقی پاسداره، فلان مسئول دولت عراق پاسداره، فلان عشیره پاسداره، که فرمانده های آمریکایی خسته شده بودند. یکی از همین امریکایی ها به سران فرقه گفته بود شما چرا اینقدر ترسو شده اید؟ طوری حرف را تکرار می کنید که انگار پشت هر بوته ای و هر سنگ ریزه ای یک پاسدار خوابیده. نترسید. ما هستیم.

بله الان هم که رجوی خائن و وطن فروش به هذیان گویی افتاده علتش این است که ریزش نیروها بشدت زیاد شده و اطراف جنایت کاران اصلی دارد خلوت می شود و مجبور شده باز این مزخرفاتش را سرهم بندی و نشخوار کند و بخورد نیروهای وا رفته اش بدهد که از هتل مهاجر بترسند و نیایند. چرا نیایند؟ چون کسانی که امروز دنیای آزاد را می بینند و در ۲۴ ساعت هفت هشت ساعت با خانواده هایشان تماس دارند، تک تکشان به مثابه تیری در قلب تشکیلات مخوف رجوی است. ۲۵ سال حتی یک تماس با خانواده ام نداشتم ولی اینجا هر ماه برای ملاقاتم می آیند و می روند به کوری چشم تو و اربابان جدیدت.

آهای رجوی مزدور. مردک کثیف. کثافاتی که جزو لاینفک وجود مزدورت است به ما نجات یافتگان نمی چسبد. آب در هاون می کوبی.

رقاص ترسوی مزدور. ده سال است در سوراخ موش چه می کنی؟ دم بریده! لق لق زبان! جانی! چرا مثل سگ به خودت میلرزی؟ حداقل باندازه رهبر پ کا کا مرد باش بیا بیرون بدبخت ذلیل.

ولی این را بدان. تمام خانواده های داغ دار چه در ایران وچه در عراق تورا به سزای اعمالت خواهند رساند. و این را همه می دانند مارکهایی که می زنی جدید نیستند واز قدیم هم همین روش تو بوده و بدتر هم خواهید شد. به همه مارک مزدوری بزنید که مزدوری های خودتان را بپوشانید ولی سیل ریزش افرادت که یکی هم بنده هستم راه افتاده.

رجوی مزدور!! حیف از نام ایرانی و زبان فارسی که مادرت به غلط به تو یاد داد. دیر نیست که افشای جنایات و نامردی هایت ریشه تشکیلاتت را بسوزاند و البته این ترست هم ناشی از حضور خانواده هاست که برای ملاقات به هتل می ایند و می روند همان چیزی که سالیان از ما دریغ کردید.

اگر هتل بد است ما که اعضای خاک خورده تشکیلاتت بودیم. خوب همین امکا نات را شما در اختیار اعضا خودتان قرار میدادید. نه همین مقدار که یک صدمش را. یک ملاقات در پنج سال. نمیشد؟.

البته هتل که از نظر فرقه و گروگانگیری مثل شما خوب نیست. هتل معقول به اینترنت وصل است و به چند تا کانال ماهواره. و ما هرروز باخانواده هایمان در تماس هستیم و تا صبح انواع فیلم های بدون سانسور را می بینی مزدور دیروز صدام و سگ درگاه اسرائیل امروز. این موارد را فراموش کردید بگویی چرا؟

چون انقلاب مریم قجر عضدانلو را سوراخ می کند؟ دفعه بعد به این نکات هم اشاره کن. یادت نرود. اینجا تا صبح هم اگر خواستی بیدارباش. نه از نشست غسل و عملیات جاری خبری هست و نه از کار اجباری. هیچ کس اینجا مجبورمان نمی کند که برویم تفله های صدام را جمع کنیم و بیاوریم برایشان نهار و شام بپزیم و ظرفهایشان را بشوییم و زنان مجاهد خلقت را برایشان آرایش کنیم و جلو بیاندازیم.

خائن پست فطرت از چه میترسی؟ از این که مبادا مژگان پارسایی و دیگر زنان خانه هایت هم راه به بیرون باز کنند، زبانشان باز شود و پته نداشته ات را روی آب بریزند؟ باشد برای بعد

علی خاتمی، هتل مهاجر بغداد

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا