در تاریخ دین مبین اسلام به مقام زن ارزش والایی قرارداده شده بطوریکه در آیات و احادیث فراوانی به این آفریده خداوند پرداخته شده و حتی رسول اکرم نیز به این مقوله ارزش بسیاری داده و در مورد دخترش فرموده که فاطمه پاره تن من است.
و اما در فرقه ضاله رجوی زن آنچنان که سران جنایتکار آن فرقه ادعا می نمایند ارزشی ندارد و آنها فقط برای اینکه از وجود این آفریده خداوند به عنوان ابزار استفاده کنند در بازیهای خائنانه سیاسی خود استفاده می نمایند و تمامی تبلیغاتی که در این راه بکار گرفته اند تماما دروغ محض می باشد که از نمونه های ان زنانی هستند که توانسته اند خود را از چنگال این ستمکاران نجات دهند همانند خانم بتول سلطانی و مریم سنجابی که بعد از رهایی شان افشاگریهای وحشتناکی در مورد جنایات سرکرده مجاهدین در مورد زنان انجام دادند که بازگو کردن هرکدام از آنها همانند رقص رهایی و یا در آوردن رحم زنان تن انسان آزاده را می لرزاند و بر سران مجاهدین لعنت می فرستد.
سران جنایتکار فرقه رجوی در طول بیش از 30 سال که از دوران سیاه آنها می گذرد، بارها و بارها نشان داده اند که برای زن هیچ ارزش و مقامی قائل نیستند و از آن فقط برای پیشبرد اهداف کثیفشان استفاده می کنند و هر زمان که از وجود آن احساس خطر می نمایند به راحتی و عین آب خوردن از پیش پا برمی دارند همانند آلان محمدی و دیگران که وقتی فهمیدند آنها پی به ماهیت کثیف سرکرده فرقه رجوی برده اند با یک ترفند شناخته شده و ساختگی آنها را کشتند و ادعا نمودند که خودکشی نموده اند ولی اینطور نبود.
سران گروه تروریستی رجوی زنانی را که اسیر خود نموده اند برای اینکه استفاده بهتری نمایند در پستهای پوشالی فرماندهی قرار دادند و آنها را قدرت کاذب و دروغین داده و به راحتی برای انجام کارهای تروریستی بکار گرفتند و حتی در عملیاتهایی که با شکست سنگین نیز همراه بود انها را در جلوی صف مردان قرار دادند و به این روش بسیاری از آنها را که به اهداف پوچ فرقه رجوی اگاه شده بودند را از بین بردند.
به راستی با اندکی نگرش در فرقه رجوی می بینیم که آنچنان زنان محصور شده اند که حتی اجازه ملاقات با مردان را بطور تنهایی ندارند و اگر مردی بخواهد به اتومبیلی که توسط زنی رانندگی می شود سوار شود باید در قسمت عقب ان قرار گیرد و یا حتی پمپ بنزین زنان و مردان نیز از هم جدا می باشد و این مطالب آیا نشان از عقب ماندگی و بی ارزش شمردن مقام زن نیست و آیا دوران جاهلیت را نمی رساند؟
به راستی احمد شهید که ادعای پیگیری حقوق بشر در ایران را می نماید، چرا به مادرانی که حتی برای چند لحظه دیدار با دخترانشان مدتها انتظار می کشند هیچ توجهی ندارد؟
آیا سناتورهای فرتوت امریکایی که دائما از جانیان سران فرقه رجوی حمایت می کنند، برای فرزندانی که مدتها در انتظار دیدار با مادرانشان که توسط سرکرده خائن فرقه رجوی اسیر شده اند زمان کوتاهی را اندشیده اند که چگونه یک مادر را سالیان سال از فرزندش دور نگه داشت؟!
اکنون که در قرن جدید و دور از جاهلیت زندگی می کنیم و برای کودکی که از سونامی ژاپن جان سالم بدر برده ولی مادرش را از دست داده تمامی دنیا ناراحت می شوند وبرای حمایت از او شمعهای زیادی روشن می کنند، آیا برای کودکی که مادرش زنده بوده و در چنگال فرقه رجوی اسیر می باشد به اندازه ارزنی تفکر کرده اند؟
وقتی مادرانی را که در فراق فرزندانشان یا دار فانی را وداع کرده اند و یا در دوری او چشمان خود را از دست داده اند و دنیا را بدون فرزندشان تیره و تار می بینند فکر می کنم تمام بدنم می لرزد که در آن دنیا چگونه باید جواب این آفریده مهربان خداوند را داد؟!