در مراسم ما آن همه حرف زدند، نوشتند، چه شد؟ به کجا رفت؟ همه اش «حرفهای مفت»!
به نظر می رسد رجوی ها در مرحله فروپاشی فرقه شان تعادل خود را از دست داده اند. علت این است که از هر طرف فلاکت و بدبختی برای شان می بارد. روزی نیست که در آن خبری درباره فرار از لیبرتی و یا جدایی از شورا و یا افشاگری جدید به آنها نرسد. اشرف را که با ذلت از دست دادند، درحال اخراج از عراق که هستند، به دلیل سابقه تروریستی هیچ کشوری به راحتی پذیرای آنان نیست، تاریخ مصرف شان برای غربی ها هم که در حال اتمام است، یک سوم نفراتی هم که به آلبانی رفته اند از فرقه جدا شده اند و……
در چنین شرایطی در حالی که رجوی ها تلاش می کنند یک بحران را جمع و جور کنند، بحران جدیدی بر سرشان خراب می شود و در نتیجه بی تعادل شده اند و از این رو در حرفها، مقالات و تبلیغات شان که برای رفع و رجوع یک بحران می گویند یا می نویسند، نکاتی را رو می کنند که تا قبل از آن اگر دیگران می گفتند، جز با اتهام دروغ و مزدوری و اینکه این حرف جمهوری اسلامی است، مواجه نمی شدند.
آخرین این نمونه ها مربوط به ادامه وحشیگری های فرقه علیه استعفای کریم قصیم و محمدرضا روحانی دو عضو قدیمی شورای رجوی است. رجوی ها در مقاله ای با نام « وکیلی که «حرف مفت زیاد میزند، اما مفت حرف نمیزند!» در حالی که تلاش داشتند تا اثرات این جدایی را با تهمت زدن علیه آنان کم کنند، ناچار از لو دادن چند نکته مهم شدند. اگرچه این نکات قبل از این نیز بارها توسط جدا شدگان و خبرگزاری های مختلف داخلی و خارجی افشا شده بود، اما اقرار به این موضوعات از دهان خودشان علیرغم تمام تکذیب های قبلی، بسیار حائز اهمیت است.
در قسمتی از مقاله فوق الذکر، در جواب انتقادات روحانی بعد از جدا شدن از شورا چنین آمده است:
"[روحانی] به درستی میگوید که « هیچ یک از اعضای شورا نمیتواند مدعی شود» که تریبونهای مقاومت بیش از او و دکتر محتضر [قصیم] در اختیار کس دیگری قرار گرفته باشد. اما این را بی پاسخ میگذارد که چه کسی این تریبونها (اعم از مصاحبهها، مقالات، کتاب، سخنرانی و…» در اختیار آنها قرار داد و هزینه رفت و آمد، شام و نهار آنها را تا دینار آخر پرداخت؟ یعنی نمیگوید که «مفت حرف» نزدیم، اما «حرفِ مفت» زیاد زدیم……….. آن همه حرف زدند، نوشتند، چه سود؟ به کجا رفت؟ تازه طلبکار است که چرا این «حرفهای مفت» شان جمع آوری شده است…… پرانتز باز: در ضمن لابد که [روحانی] یادشان هست همیشه میگفتند این «مجاهدین مسلمان، پول مشروب ما غیر مسلمانها را هم میدهند». راستی اگر آن حرفها برای خودشیرینی نبود، الان پول مشروبتان را چه کسی میپردازد؟ پرانتز بسته.
اما نکاتی که در این چند سطر رجوی ها از سر عدم تعادل ناچار به آن اعتراف کرده اند:
نکته اول: هیچ کس در برنامه های فرقه به میل خود شرکت نمی کند بلکه فرقه با پول، آنها را می خرد و تا ریالِ آخرِ تمامِ ریخت و پاش ها را می پردازد تا تعدادی را به برنامه های خود ببرند.
نکته دوم: تمام کسانی که در برنامه های فرقه سخنرانی می کنند اولا "مفت" حرف نمی زنند. یعنی در ازای پولی که می گیرند حرف می زنند. ثانیا " حرف مفت " می زنند و هیچکدام به هیچ یک از حرف های خود باور ندارند و فقط به میزان پول دریافتی حرف می زنند.
نکته سوم: به محض جدا شدن فردی از فرقه یا شورا، سران فرقه تمام سوابق آن فرد را از بین می برند تا این گونه وانمود کنند که این فرد از روز اول هم چیزی نبوده است.
نکته چهارم: مشخص می شود اصلا آزادی در فرقه و شورا وجود ندارد و فقط کلام یا قلمی در دستگاه تبلیغاتی فرقه تبلیغ می شود که صاحب آن در خدمت رجوی ها بوده و برای آنها خودشیرینی کرده باشد.
– نکته پنجم: رجوی به هیچ اصولی پایبند نیست و تنها چیزی که برایش مهم است رسیدن به منافع حیوانی خودش است. او برای رسیدن به این اهداف هر وسیله را قابل توجیه می داند. به همین دلیل، در حالی که ادعای مسلمانی داشت، برای نگه داشتن افراد در شورا، برای آنها مشروب و… مهیا می کرد.