داستان ساخته شده درباره برنامه هستهای ایران
همانطور که ایران و قدرتهای جهانی به امید رسیدن به توافقی جامع درباره برنامه هستهای ایران، مذاکرات هستهای را تا اواسط جولای در وین پیش میبرند، اسرائیلیها و لابیهایشان در واشنگتن در حال تشدید تلاشهای خود برای خراب کردن این گفتگوها هستند. بنابراین علاوه بر تمام تلاشها در کنگرهی آمریکا جهت اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران و کشاندن گفتگوها به پایانی شتابزده، نشانههایی وجود دارد که اسرائیل و دوستانش به فعالیتهای گوناگون خرابکاری علیه تاسیسات هستهای ایران ادامه میدهند.
در سال 2010، ویروس موسوم به استاکسنت بطور موقت فعالیت هزاران سانتریفوژ ایران را مختل کرد. حداقل پنج دانشمند هستهای ایران ترور شدند. ایران همچنین اعلام کرد بمبهای ساعتی جاسازی شدهای را در سانتریفوژها کشف کرده است که قبل از انفجارشان توانسته آنها را خنثی کند. ایران روز دوشنبه 17مارس 2014، اعلام کرد سرویسهای اطلاعاتی خارجی در این امر دست دارند چرا که در تلاش برای خرابکاری در یکی از تاسیسات هستهای، پمپهای وارداتی را دستکاری کرده بودند. هرچند، علاوه بر تمام اعمال خرابکارانه، به نظر با دادن اطلاعات غلط، تلاش شدیدی برای ایجاد بحران وجود دارد.
پیش از جنگ ویرانگر عراق که کشور را منهدم و جان بیش از نیم میلیون نفر را گرفت، و از طرف دیگر هزاران نیروی ائتلاف کشته و دو هزار میلیارد دلار هزینه صرف آن شد، تصمیم تعدادی از نئوکانها به اشغال عراق بود که منجر به ساختن گزارشهای دروغ متعدد جهت گمراه کردن مردم و هموار کردن مسیر جنگ گردید.
مایکل گوردون و جودیت میلر در 8 سپتامبر 2002، مقالهای در نیویورک تایمز منتشر کردند که به صورت آشکار صدام حسین را متهم میکرد تلاش خود را بر ساختن بمب اتمی شدت بخشیده است. آنها در این مقاله نوشتند: «عراق در 14 ماه اخیر به دنبال خرید هزاران لوله آلومینیومی با طراحی خاص بوده است که مقامات آمریکایی بر این اعتقادند به عنوان اجزای سانتریفوژهای غنیسازی اورانیوم کاربرد دارند. مقامات دولت بوش اظهار میکنند که کاوش برای تهیه هزاران لولهی آلومینیومی با مقاومت بالا، یکی از چند علامتی است که صدام حسین به دنبال اصلاح و شتابدادن برنامهی سلاحهای اتمی عراق است».
مردم از همه جا بیخبر با اطلاعات دروغ گمراه شدند و نتیجه آن یکی از طولانیترین و ویرانگرانهترین جنگها در تاریخ آمریکا شد.
چگونه بحران ساخته شده، ایجاد شد؟
گارت پورتر، مورخ و روزنامهنگار محقق، در کتاب جدید مبتکرانهاش با عنوان بحران ساختهشده: داستان ناگفتهی هراس هستهای ایران، فهرست بالابلندی از گزارشهای دروغی که توسط سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل و همچنین سازمان مجاهدین خلق ساخته و پرداخته شده است تا مردم را گمراه و راه را برای جنگ علیه ایران هموار کند، تهیه دیده است.
پورتر در این کتاب نشان میدهد که چگونه اسرائیل و سازمان مجاهدین داستانهای بسیاری را سر هم کردهاند تا ایران به تلاش برای تولید سلاح اتمی متهم شود. او همچنین نشان داد چگونه در کار آژانس اتمی دخالت شده است تا گزارشهایی که نشان میدهند ایران دارای یک برنامه مخفی تسلیحاتی است را منتشر کند.
پورتر نشان داد چگونه جان بولتون با اسرائیلیها همکاری کرد تا تضمین کند «آژانس اتمی بدون متهم کردن ایران به داشتن برنامه هستهای قادر به جلوگیریش از تولید آن نیست و اعتقاد ندارد این امر هم بدون انجام برخی حرکتهای خاص امکانپذیر باشد».
حول و حوش همان ایام، در غیاب هرگونه مدرکی که نشان دهد ایران تلاش داشته تا سلاحهای هستهای به دست آورد، اسرائیلیها تصمیم گرفتند تا پروندهای از مدارک درست کنند که به برنامه مخفیانه سلاحهای هستهای بپردازد.
آژانس اتمی از این مدارک و مدارکی که سازمان مجاهدین به آنها ارائه داد به عنوان مرجع ادعاها و اتهاماتش علیه ایران استفاده کرد، این مدارک مستقیماً توسط اسرائیل یا از طریق سازمان مجاهدین که اخیراً از لیست سازمانهای تروریستی خارجی دولت آمریکا خارج شده بود، مهیا گشت.
افشاگری مهم این کتاب مربوط به گزارشی است که توسط کارتسن وُیگت مقام ارشد سابق در وزارت خارجه آلمان تهیه شد، او مسئول روابط آلمان-آمریکا از سال 1997تا 2013 بود و کسی بود که به همکاران آمریکاییش دربارهی اطلاعات برنامهی هستهای ایران که از یکی از اعضای سازمان مجاهدین به دست آمده بود هشدار داد و آن را غیرقابل اعتماد خواند.
سرویس اطلاعات آلمان BND، در زمان قبل از شروع جنگ با عراق به آمریکاییها که نسبت به منبعی که توسط مقامات آمریکایی استفاده شد هشدار داده بود، (اکنون با عنوان کِروبال شناخته میشود)، داستانهای دروغش دربارهی آزمایشگاه سلاحهای متحرک بیولوژیکی، توسط کالین پاول در نطقش در سازمان ملل استفاده شد، نمیتوان اتکایی بر آن داشت. هرچند، بنظر میرسد هدف از سیاستمداران پی بردن به حقیقت باشد، ولی از هر موردی که از سیاستهایشان حمایت کند استفاده مینمایند.
همانطور که دیدیم، زمان قبل از شروع جنگ عراق چنین فرضیات دروغی میتوانستند بسیار خطرناک باشند و میتوانستند جنگی غیرقانونی را توجیه کنند. مشابه این وضعیت به نظر میرسد دوباره تکرار میشود. چنانکه جیم لاب در مقالهی مهمی به آن اشاره کرده است: «گروه بالای لابی اسرائیل، جنگ با ایران را از دست دادند، ولی جنگ هنوز تمام نشده است»، تلاشهای بیامان برای شیطانسازی ایران و جلوگیری از موفقیت گفتگوها هنوز هم ادامه دارد.
برت استفانز و روئل مارک گرشت از نویسندگان سرشناس نئوکان، در برنامه مناظرهای که توسط موسسه مک کاین در 11 مارس دعوت شده بودند، فراخوان به شیوهای بسیار شدیدتر در گفتگو با ایران بر سر برنامه هستهایش دادند. روئل مارک گرشت در مقالهای که در سال 2002 نوشت، استدلال کرده بود که اشغال عراق «احتمالاً» موجب تغییر رژیم ایران شود. با این که این امر اتفاق نیفتاد، او هنوز هم مجدداً بر سر آن موضعش است و تلاش میکند به وسایلی دیگر تغییر رژیم ایران را محقق کند. وزارت خارجه آمریکا در همین حال اسرائیل را مطمئن ساخته است که اگر مذاکرات با ایران شکست بخورد جنگ محتمل است و آن حمله «جایگزین» دیپلماسی است.
با این همه، اطلاعات غلط، برخی تحلیلگران آمریکایی را قادر ساخته است تا ادعا کنند ایران برنامهی سلاحهای هستهای در مقیاسی وسیع دارد. اگرچه، هیچیک از این فرضیات بر مبنای واقعیات بنا نشدهاند. پرتر مینویسد: «سیاستهای آمریکا و اسرائیل با منافع سیاسی و بوراکراتیک میگشته و نه با ارزیابی منطقی و واقعبینانه از شاخصهای موجود انگیزهها و نیات رهبران ایران».
با این همه، اطلاعات مشابه غلط، غرب را قادر ساخته است تا پرونده ایران را از آژانس بیرون کشیده و آن را به شورای امنیت سازمان ملل متحد بسپارد و تحریمهای بیسابقهای را بر ایران اعمال کند که بر اقصاد و زندگی میلیونها ایرانی تاثیری بسیار جدی بگذارد.
اگر در مورد عراق، رهبران غربی میتوانستند ادعا کنند اطمینان ندارند عراق آیا به دنبال سلاحهای هستهای است یا نه –هرچند «پروندهی خطرناک» و اطلاعات جعلی توسط پائول ولفوویتز و دوگلاس فیت در دفتر طرحهای ویژه ساخته شد، چیز دیگری را مطرح میکند- در مورد ایران حتی آن بهانه را هم ندارند.
در پرتو تمام تجربیات گذشته است که کتاب بحران تولید نوشته گارت پرتر از اهمیت خاصی برخوردار میشود چرا که یکبار و برای همیشه با مستندات بسیار دقیق، ماهیت دروغهایی را که اسرائیل علیه ایران میبافد را نشان میدهد.
سوالاتی که باید پرسید:
سوال این است که چرا اطلاعات فراهم شده توسط این کتاب در صدر خبرهای مطبوعاتی غرب نیست؟
چرا پرونده علیه ایران در پرتو این افشاگریها بررسی نمیشود و چرا دستیابی به توافقنامه نهایی هنوز عملی نشده است؟
مذاکرات معطل چیست و تا زمانیکه قانع به طبیعت صلحآمیز برنامه هستهای ایران شوند، چه چیزهای دیگری نیاز دارند؟
چرا دربارهی این تحریف و دروغها مردم اینقدر ساکتند و چرا علناً از بحرانهای ایجاد شده که میتوانند روی همه ما تاثیر بگذارند انتقاد نمیکنند؟
چرا مقامات اسرائیل که مقصر این چنین تحریف عمدی حقیقت شدهاند به قانون سپرده نمیشوند و توسط جامعه بینالملل محکوم نمیگردند؟
آیا ما با ادامه سکوتمان، با تمام این دروغها و اطلاعات گمراهکننده، همدست نیستیم؟
یوتشنکو نویسنده مخالف شوروی گفته بود: « زمانیکه حقیقت با سکوت جایگزین شود، خود سکوت هم یک دروغ است». اکنون زمان آن برای همه فرا رسیده است تا علناً صدایمان را بلند کنیم و به این دروغها پایان دهیم.
نوشته: فرهنگ جهانپور
ترجمه: جمیل بصام