این روزها شایعاتی بگوش میرسد که مسعود رجوی رهبر مجاهدین خلق بدنبال ارزیابی وضعیت شخصی خودش افتاده. وی که از سال ۲۰۰۳ و اشغال عراق مخفی است هنوز نتوانسته تصمیم بگیرد که بالاخره بیرون آمدن از سوراخ برایش خطرناک است یا نه. ولی همسر وی مریم رجوی خیلی به این موضوع فکر نمی کند. وی بیشتر بدنبال گسترش دامنه فعالیت های خودش است.
بنابر اخبار رسیده از منابعی از داخل سازمان مجاهدین خلق، برخی از رابطین و حامیان مجاهدین خلق از مریم رجوی خواسته اند که یک بار دیگر و مجددا فرم درخواست ویزا برای مسافرت به ایالات متحده امریکا را پر کند. مریم رجوی در حال حاضر در مرکز مجاهدین خلق در دهکده اور سور اواز در بیرون پاریس مقیم است. مجاهدین خلق از این قرارگاه حمایت و برنامه ریزی برای تحرکات خشونت آمیز خود را فرماندهی می کنند. این تحرکات خشونت آمیز کمک و پشتیبانی از گروههای تروریستی در عراق را نیز شامل می گردد. از طرف دیگر شاهدیم که وی توانسته است با استفاده از همین قرارگاه مرکزی و از طریق سوء استفاده از ساختار نو پای پارلمان اروپا و بخصوص عدم وجود یک سیستم نظارتی دولتی بر آن (قطعنامه های پارلمان اروپا غیر الزامی است بر خلاف جلسات تجمع دول اتحادیه اروپا است که تصمیاتش الزام اور است) به سیاستمداران ضد ایرانی بروکسل وصل شده و استخدام شده و بعنوان وسیله و ابزاری در جهت بر هم زدن هر گونه رابطه بین دول غربی و ایران مورد استفاده قرار گیرد. البته نقش و استفاده دیگر این وسیله (مریم رجوی) در راستای منافع اسرائیل در دامن زدن به خشونت و بحران در سراسر منطقه است.
لابی اسرائیل و نومحافظه کاران سالهاست که با توجه به کمبود ابزار شدیدی که با آن موجه هستند از مجاهدین خلق بصورت غیر مستقیم و با واسطه و به شکلی که دستانشان کثیف نشود استفاده کرده و می کنند. نقش اصلی مجاهدین خلق البته طبق معمول دامن زدن به تنفر و انزجار و تولید بی اعتمادی و دشمنی بین طرفین (غرب و ایران) با استفاده از تمامی امکانات مشروع و غیر مشروع ممکن است. از جمله این ماموریت ها برنامه هایی برای تحریک واکنش با اجرای عملیات ایذایی و تحرکات تروریستی است. (این تحرکات لابی اسرائیل و نو محافظه کاران را می توان بصورتی با تحرکات واکنش بر انگیز حساب شده رئیس جمهور سابق ایران احمدی نژاد مقایسه کرد. هر دو طرف مشغول بازی مشابهی بوده ولی البته ابزار و مشروعیت ابزار مورد استفاده آنها کاملا متفاوت است)
امروز دستور رابطین به مریم رجوی برای پر کردن فرم ویزای امریکا را در چنین فضایی باید ارزیابی کرد. فضایی که در آن خواسته روئسای جنگ طلب رجوی ایجاد و پخش فضایی از دشمنی و کینه و تنفر است تا شاید بتوانند جلوی پیشرفت راه حل غیر خشونت آمیز را بگیرد.
میدانیم که پارلمان اروپا (و قطعنامه های مرتبط با آن) تا حدود زیادی در رابطه با سیاست خارجی اتحادیه اروپا بی قدرت و بقولی بدون چنگ و دندان است (بیانیه های غیر الزام آور آن در زمینه مسائل بین المللی بیشتر تبلیغی است) و به همین خاطر است که مریم رجوی اکنون بیش از یک دهه است که بشدت بدنبال گرفتن ویزای بریتانا بوده تا همین دستور فوق را از طریق ورود به لندن (لابی اسرائیل در لند) اجرا کند. وی در مراحلی حتی دلیل تقاضای ویزایش را “درمان و لزوم بستری شدن در بیمارستان” در انگلستان ذکر کرده است که باز هم با شکست مواجه شده. بنظر میرسد که یا کنترل مرزی بریتانیا از آنچه که در اذهان ما هست سخت تر و دقیق تر است و یا این که دولت بریتانیا واقعا مریم رجوی را بصورت جدی در لیست “افراد غیر قابل قبول” خود قرار داده است. در هر صورت تا کنون که کسی از ایده ورود مریم رجوی به خاک بریتانیا استقبال نکرده است.
از طرف دیگر می بینیم که تمامی فعالیت های دیگر مجاهدین خلق و نمایندگان و لابی هایی همچون استراون استیونسون نیز با شکست مواجه شده است. مذاکرات موفقیت آمیز پنج بعلاوه یک با ایران در نوامبر سال ۲۰۱۳ باعث شد تا ادامه مذاکرات و راه حل سیاسی با همه سختی های آن مجددا در دستور کار قرار گیرد. این پیشرفت راه حل سیاسی و شکست جنگ طلبان باعث شد تا فعالان، مشوقین و بازار یابان ضدیت با ایرانیان مجبور شوند بدنبال راه حل جدید تری رفته، تاکتیک عوض کنند. یکی از راه حل های جدیدی که این روزها شاهد سرمایه گذاری روی آن هستیم سوار شدن این جماعت بر مسئله، سابقه و کارنامه حقوق بشری ایران است.
در این تغییر تاکتیک لابی اسرائیل و جنگ طلبان می بینیم که همین ابزار و همین مجاهدین خلق باز در ردیف اول وسائل مورد استفاده قرار گرفته اند. البته آماده سازی ها برای استفاده از این ابزار در مسیری متفاوت از قبل (متفاوت با زمان استفاده در دوران صدام) مدتها قبل شروع شده است.
حضور این گروه در امریکا از سال ۲۰۰۹ به بعد و با دستور اخراج آنها از کشور عراق بصورتی مدیریت شده در دستور کار قرار گرفته است. حرکتی همآهنگ و با بودجه ای بسیار سنگین سفید شویی سابقه ننگین این گروه در مطبوعات و اذهان را بعهده گرفت تا بتواند در فرصتی مناسب آن را بعنوان یک نیروی آپویسیون فمینیستی و دموکراتیک به خورد مردم بدهد. خوشبختانه پشتیبانان غربی مجاهدین خلق فقط توانستند خودشان را به قبول چنین مزخرفاتی قانع کنند. البته همین مقدار قانع شدن هم مخارجی هنگفت روی دستها گذاشت. مزد سخنرانی ها برای این تحرکات از بیست و پنج هزار تا شصت هزار دلار برای هر سخنرانی متغیر بوده است.
در سپتامبر ۲۰۱۲، هیلاری کلینتون وزیر خارجه آن زمان امریکا به توافقی با مجاهدین خلق دست یافت تا در ازای پایان اشغال غیر قانونی خاک کمپ اشرف در عراق، امریکا این گروه تروریستی را از لیست تروریستی دولتش حذف کند. در اوایل سال ۲۰۱۳ مجاهدین خلق مجددا دفتر خودشان را در واشنگتن تحت نام جعلی “شورای ملی مقاومت” بعنوان یک “گروه لابی!!” به ثبت رساندند. جالب است که در ثبت این گروه لابی اعلام کرده اند که این لابی از هیچ کشور خارجی پولی دریافت نمی کند. و این سوال که پس مخارج این لابی عظیم از کجای خاک ایالات متحده امریکا تامین میگردد از همان روز تا کنون هنوز پاسخ داده نشده است. البته ادعای غیر عملی و مضحکی که میگوید “ثروتمندان ایرانی مقیم امریکا” مخارج را میدهند نه هیچ وقت بصورتی جدی و با مدرک و دلیل همراه بوده و نه اساسا از طرف کسی جدی گرفته شده است.
اما امروز ما می توانیم با نگاه دقیق تری به جایگاه مجاهدین خلق در ساختار سیاست خارجی امریکا و با ربط دادن عملکردها و ماموریت های سابق این گروه که در فوق توضیح داده شده است شکل واقعی تر و کامل تری از این تابلو را ببینیم. الینا راس لهتینن، کسی که ریاست زیر کمیته افریقا و خاورمیانه در کنگره امریکا را بعهده دارد یکی از حامیان پشت پرده قدیمی و سابقه دار مجاهدین خلق است که اخیرا هم پرده ها را کنار زده و اعلام نمود که دوست و رفیق عزیزش مریم رجوی “فعال حقوق بشری!!” است. توصیفی که برای تمامی ایرانی امریکایی ها و کسانی که اندکی در جریان باشند مزخرفی بیش نیست.
سرسختان (منظورم همان نومحافظه کاران است) امریکا که بشدت بدنبال بر هم زدن هر گونه برنامه و احتمال نزدیکی و راه حل سیاسی هستند هدفشان رد کردن مریم رجوی از مرز و رو کردن وی در واشنگتن همزمان با دور بعدی مذاکرات تخصصی در هفته آینده (۴ تا ۹ ماه می) بود. این حرکت البته در چهارچوبی برنامه ریزی شده بود که شاهد تنش های ناشی ازعدم ارائه ویزای امریکا برای نماینده ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک هستیم. نومحافظه کاران امیدوار بودند که بعد از آن تحریکات که به نتیجه مطلوبشان نرسیده است این ویزا برای مریم رجوی بتواند باعث بر انگیختن خشم ایرانیان شده و مذاکرات را تحت الشعاع قرار دهد. الینا راس لهتینن مشخصا وعده ها و پیشنهادات مختلفی به جان کری وزیر خارجه امریکا داده بود که در صورتی که این ویزا از طرف وزارت خارجه صادر شود پوئن هایی را در زمینه های دیگر به وی بدهد ولی وزیر خارجه امریکا مجبور است به سخنان دیگری هم گوش بدهد. مشخصا نظراتی که از دیگر کشورهای پنج بعلاوه یک بگوشش میرسد. این صدور ویزا به این مفهوم بود که امریکا بعد از صدام حسین تنها کشوری در سراسر جهان خواهد بود که بعنوان یک دولت مستقیما از سازمان مجاهدین خلق حمایت کرده است. این بدین مفهوم است که دیگر اعضای گروه بشدت واکنش نشان داده از سیاستها و اهداف ایالات متحده امریکا فاصله بگیرند که النهایه این بدین مفهوم است که ایران در ارزیابی نهایی چیزی بدست آورده و امریکا چیزی از دست خواهد داد.
خوشبختانه این بار مقامات دولت ایالات متحده در دامی که راس لهتینن برایشان گسترده بود نیافتادند ولی دفعات بعد چه اتفاقی بیافتد کسی نمیداند.
آن سینگلتون