گزارش بلند بالایی از مراسم یاد شده در رسانه های متعدد باند مافیایی رجوی آمده است که لازم دیده شد، تذکاریه ای کوتاه دراین مورد نوشته شود.
از آنجا که روی مسئله ترور و محکومیت آن تمرکز زیادی شده، قبل از هرچیز اینجانب بعنوان یک ژورنالیست، ترور را امری غیر نرمال و نادرست حساب کرده و ابتدائا موضع خود را دراین باره به روشنی مطرح میسازم.
دکتر کاظم رجوی در سالهای حیات خود- بخصوص دردهه ی 1360- که ترور وتروریزم درایران بیداد میکرد، هرگز اقدامی درمحکومیت این عمل زشت نکرده، بلکه بااستفاده از موقعیت خود و اقامت طولانی مدتش در غرب که او را طبعا صاحب دوستان بیشتری میکرد و…، کوشید که به این ترورهای سازمان دربستی برادر کوچکش کمک کند تا این سازمان بتواند این ترورهای دهشتناک را درذهن مردم تحت انقیاد رسانه های زورمداران غربی، موجه وچه بسا انقلابی و احیانا درخدمت منافع ملی مردم ایران وصلح جهانی قلمداد نماید!
کاظم رجوی این شانس راداشت که با طرح واقعیات مربوط به این ترورهای کم نظیر، خدمت بزرگی به کشور خود نموده و از این لحاظ شاید میتوانست که برادر خود را از راه رفته اش بازداشته وجلوی ضررهای بیشتر را گرفته وبعنوان یک حقوقدان، به ایفای نقش مثبت تاریخی اقدام کرده ونام خود را در صفحات درخشان تاریخ ایران به ثبت رساند که چنین نکرد وما هرگز ندیده و نشنیده بودیم که یک حقوق دان عمر و سرمایه اش را با این وسعت درخدمت یک گروه تروریستی قراردهد و چون قرار داد، کسانی میتوانند به این نوع حقوق دان های با این سرنوشت بد بگویند که، خود کرده را تدبیر نیست!
بدین ترتیب، باند رجوی بدون توجه به اعمال این حقوق دان غیر طبیعی، هزینه های سنگینی را متقبل شده وافرادی را گرد بیآورد که برابر داد و ستدهای معمول سیاسی، درخصوص ویژگی های کاظم رجوی دروغ هایی را که من آنها را در داخل قیومه گذاشته ام، تحویل حضار دهد:
" آنها بهای بسیار سنگینی پرداختند برای ایستادگی در برابر دیکتاتوریهای رژیم شاه و خمینی."…، " به شما می گویم که موفق باشید شجاع باشید به راه خودتان ادامه بدهید. درود به شما و خلق ایران. "…، "به یاد بیاوریم که کاظم، مسعود را از مرگ نجات داد."…، " ارادهٴ کاظم سمبلی است برای این که بالاخره یک ایران دموکراتیک ساخته شود، ایرانی که در آن مردان و زنان مساوی هستند، هم چنان که مریم رجوی اغلب آن را تکرار می کند"…، ". این پناهجویان در کمپ لیبرتی زندانی شده اند که یک اردوگاه کار اجباری است."…،
بعضی ازاین افاده ها بدون شرح است ولی ادعای " کاظم، مسعود را از مرگ نجات داد." با حرف وحدیث های زیادی مواجه است و نامه ی رئیس ساواک وقت به دادرسی ارتش با اعلام اینکه درحکم مسعود رجوی بلحاظ همکاری هایش درلودادن حنیف نژاد ها و ادامه ی این همکاری در درون زندان باید که تجدید نظر مثبت انجام گیرد، تاثیر ادعا شده ی مربوط به کاظم رجوی در پرونده، منطقی بنظر نمیرسد. بعبارت دیگر اگر ادعای مجاهدین مبنی بر اعمال فشارهای حقوق بشری موجب زنده ماندن مسعود شد، درنامه ی ساواک باین موضوع اشاره میشد که به صلاح ساواک و… هم بود.
" ارادهٴ کاظم سمبلی است برای این که بالاخره یک ایران دموکراتیک ساخته شود، ایرانی که در آن مردان و زنان مساوی هستند، هم چنان که مریم رجوی اغلب آن را تکرار می کند" هم به هزار دلیل دروغ ونان قرض دادن است. چرا که عملا این اراده درراستای تقویت جنبه های تروریستی وفرقه ای مجاهدین قرار گرفت و دومسئله ی آزادی وبرابری با تبدیل روزافزون این تشکل به یک جریان سکتاریزم مستبد، به بدیل خود تبدیل شده و زندگی ومناسبات فرقوی، با آزادی و… متناقض هم بوده وازآنجا که اجماع نقیضین محال است، افاده ای درحد تعارف باقی خواهد ماند وکسی آنرا جدی نخواهد گرفت!
درمورد " این پناهجویان در کمپ لیبرتی زندانی شده اند که یک اردوگاه کار اجباری است."…، میتوان گفت که اگر اردوگاه کار اجباری هم باشد، محصول این کارهای اجباری نصیب کشورهای عراق و… نبوده و اگر عایداتی این کارهای اجباری داشته باشند، به جیب رجوی میرود و دراین صورت شما حامیان فرقه باید جوابگوی این عمل ضد حقوق بشری دوستان فرقوی خود باشید و مسخره و پررویی وقیحی است که از کسی گله مند هم باشید؟؟!!
نوید