دیدار مریم رجوی با احمد جربا رئیس ائتلاف ملی سوریه در پاریس ذهن را به ملاقات مسعود رجوی با طارق عزیز در سالها ی قبل میاندازد. آن ملاقات مبنایی شد برای حرکتهای بعدی رجوی یعنی رفتن به عراق، متحد شدن با صدام در جنگ علیه ایران. مسیری که در انتها به سرنگونی صدام و اعدام او ختم شد و برای فرقه رجوی هم دربدری و از دست دادن اشرف و محصور شدن در زندان لیبرتی را به همراه آورد. منتها تفاوتی که بین احمد جربا با صدام وجود دارد این است که صدام در آن زمان در اوج قدرت بود و در منطقه هر کاری میخواست انجام میداد. صبح که از خواب بیدار میشد فرمان اشغال کویت را میداد و… ولی احمد جربا اگرچه رئیس ائتلاف ملی سوریه است ولی این ائتلاف علیرغم حدود سه سال جنگ و خونریزی در سوریه هنوز جا پای محکمی به لحاظ نظامی در سوریه ندارد و کل مبارزهشان علیه حکومت سوریه معلوم نیست به کجا بینجامد. طبق نظر بسیاری از کارشناسان سیاسی به خاطر حمایتهایی که از جانب ایران و روسیه به اسد میشود از یکطرف و حمایتهایی که عربستان و قطر و برخی کشورهای دیگر عربی و همچنین آمریکا از ائتلاف انجام میگیرد از طرف دیگر، بر این جنگ انتهایی متصور نیست. مگر توافقی بینالمللی بر سر آن انجام گیرد.
موضعگیریهای رجوی در حمایت از ائتلاف سوریه موضوع جدیدی نیست و در سالهای اخیر همواره از مواضع این جریان حمایت کرده است. مقامات ائتلاف همواره در برنامهها و جشنوارههای فرقه رجوی شرکت داشتند و پیام خود را میخواندند. همین هفته پیش روز سهشنبه بود که هیئتی به ریاست «بدر جاموس» معاون جربا با یک هیئت از فرقه رجوی دیدار کرد. به گفته خبرگزاریها هدف از این دیدار آشنایی، هماهنگی تلاشها و تبادل تجربیات بود. بدر جاموس به خبرگزاری آناتولی گفته بود هماهنگی ما با مخالفان ایرانی بسیار لازم و ضروری است. و این دیدار به درخواست مجاهدین برگزار شد. یعنی ظاهرا رجوی به دنبال این ملاقات بوده و هماهنگی لازم برای این ملاقات را فراهم میکرده است.
احمد الجربا رئیس ائتلاف ملی مخالفان سوریه است که در تابستان 2011 با حمایت آمریکا و فرانسه و میزبانی ترکیه تشکیل گردید و مقر آن در استانبول است. احمد الجربا چند روز قبل از این ملاقات در کاخ الیزه با فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه و قبل از آن در آمریکا با اوباما ملاقات کرده بود. اوباما امکان بازگشایی دفتری برای این ائتلاف را داد و اولاند هم ظاهرا قول کمک تسلیحاتی به ائتلاف را داده است.
حال باید دید این حرف احمد جربا در ملاقات که اعلام کرده است سرنوشت مردم ایران و مخالفان بشار اسد در سوریه به هم گره خورده است، چیست و آیا برادر خواندن فرقه رجوی با معارضان سوریه میتواند در آینده به چه صورت خود را نشان دهد. شاید آیندهای نه چندان دور پاسخ به این سوال را سهلتر بتوان داد. ولی واقعیت این است که رجوی شامهای قوی دارد و هر نیرو و جریانی را نه تنها در منطقه خاورمیانه بلکه در هرجای دیگر دنیا به لحاظ مواضعش وارسی میکند و اگر مناسب دید با تمام توان سعی در جذبش میکند. و حاضر است در این راه هر قیمتی بپردازد. از بلیطهای رفت و برگشت و اقامت در هتل تا هزینه خورد و خوراک و زندگی روزمره آنها و پرداخت دستمزد برای سخنرانی و… درصورت لزوم. برای مثال در عراق طارق هاشمی را بال و پر داد ولی به ثمر ننشست. روی آدمهای دیگری هم سرمایهگذاری کرد ولی چیزی که میخواست به دست نیاورد. در کشورهای دیگر عربی نیز روی پارلمانها و مقاماتشان کار میکند. بنابراین اگر هر خبری در این رابطه شنیده شد زیاد تعجب ندارد. میخواهد سیسی رئیس جمهور احتمالی مصر به خاطر مواضع ضد اخوان المسلمینش باشد یا پادشاه اردن یا… این سیاقی است که رجوی همواره در سیاست خارجی از آن پیروی میکند.
اما در این رابطه بخصوص سوریه بدین دلیل اهمیت بیشتری پیدا کرده است که مقامات ایران به سوریه همچون بخش جداییناپذیری نگاه میکنند که هر کس به آن چپ نگاه کند و یا اقدام به تغییر وضعیتش دهد، انگار علیه ایران کاری کرده است. بعبارتی ایران مرزهای دفاعی خود را تا فراسوی سوریه و در مقابل اسرائیل بسته است. لذا رجوی هم به همین دلیل دست روی همان سوریه گذاشته است چون میداند هر پیشرفتی آنجا داشته باشد درواقع یک گام در مسیر استراتژیکش جلوتر رفته است. بنابراین تجربه صدام را نه تنها آویزه گوش خود قرار نداده بلکه بیمحاباتر جانب جنگجویان مخالف حکومت اسد را میگیرد.
اگر چه این ملاقات به لحاظ سیاسی کم اهمیت نیست، بخصوص که همسویی این دو جریان را بصورت بلوغیافته آن در این ملاقات میتوان مشاهده کرد، ولی هنوز رسانههای داخل غیر از خبرگزاری فارس که صرفاً گزارشی از انجام ملاقات داده، هیچگونه اشارهای به این ملاقات نداشتهاند. که اینهم جای تامل است.
اما حال باید دید باز رجوی برای نیروهای دربند لیبرتی چه نقشهای کشیده است و قرار است چه آتشهای دیگری برافروخته شود. نیروهایی که حتی برای گرفتن پنکه و کولر هم باید دست به دامان سازمان ملل شوند و در بدترین شرایط آب و هواییِ فصلی دارند روزگار میگذرانند. این ملاقات در آینده بستر چه وظایف و مسئولیتهایی برای آنها خواهد شد. آیا دیگهای انقلاب درونی باز برای گداختهتر کردن هر چه بیشتر نیروها به پا میشود. تحمل تا چه حد و تا چه سقف ادامه دارد.
و نکته آخر برخورد آمریکا با این جریان ائتلاف است همانطور که وزارت خارجه آمریکا سال گذشته اجازه بازگشایی دفتر شورای ملی مقاومت را به رجوی داد امسال هم اجازه باز کردن دفتری را به ائتلاف بصورت رسمی داده است. ولی این فقط حمایتی شکلی است و نه بیشتر. همانطور که در عمل در رابطه با مجاهدین برخلاف تعهداتش هیچگونه اقدامی جدی برای حفاظت یا انتقال ساکنان لیبرتی انجام نداد، در رابطه با ائتلاف سوریه نیز هیچ اقدامی جدی در حمایت از آنها و علیه اسد انجام نداده است. آمریکا حمایتها را در حالت باز قرار داده و بقول معروف فقط آب باریکهای متمسکوار از حمایت را نشان میدهد. که البته کاملا آگاهانه است، صرفاً دارد مهرههایی برای پیش بردن مقاصد خود در مقابل ایران و در صفحه شطرنج پیچیده سیاسی میچیند. نشست 5+1. این واقعیتی است که قدرتهای بزرگ در رابطه با نیروها و جریانهای دیگر انجام میدهند کاری ندارند جریانی حق یا ناحق است. ماهیتاً آمریکا منافع درازمدت خود را نگاه میکند و از قربانی کردن دیگران ابایی ندارد.
جمیل بصام