محمد اقبال زائیده لمپنیزم رجویسم

هردستگاه و پدیده ای محصولات خاص خودش را دارد وازاین رهگذر به راحتی میتوان به عمق وجان وهویت آن پدیده دست یازید. چند روزی است که باخواندن مطلبی ازفدایی رجوی محمد اقبال تحت عنوان " حیوان لیبرتی " که درمنتهای بی ادبی و رعایت نزاکت معمول ومعقول یک آدم عادی ونه به اصطلاح یک مجاهد ومبارزچهل ساله ومهندس آرشیتکت! تماما به خواهرنسبی وخونی خود ولیکن جدا شده ازفرقه رجوی ومنتقد که با ایجاد کمپینی برای رهایی اسیران لیبرتی وبازگشتشان به دنیای آزاد تلاش تحسین برانگیزی دارد , بسا دشنام داد وبی محابا لوش ولجن اندرونی خود را استفراغ کرد, بسیاربه هم ریخته بودم ومصربودم دراولین فرصت ولو با یادداشت کوتاه بعنوان کسی که فراوان ازشخص رجوی بعنوان ولی نعمت مجاهدین فاکتهای لمپنی دیده بودم , اندک خودم را تخلیه کنم وهم اینکه دراین وانفسا خانم عاطفه اقبال را بسیارمظلوم یافتم که چرا وچگونه بخواهد جواب دشنام وهتاکی برادرنسبی اش را بدهد وهمان به که سکوت کند.
امروز که اندکی تماس وملاقاتم با خانواده های مرتبط با انجمن نجات گیلان سبک شد فرصت را مغتنم شمردم که دست به قلم ببرم وبگویم که ازنوشتارکینه توزانه افسارگسیخته محمد اقبال مطلقا مات ومبهوت نشدم وحیرت نکردم زیرا که وی نماد مجسم ایدئولوژِی لمپنیزیم رجوی و ازمحصولات بلا فصل آن فرقه تبهکار و تروریستی است.
–     رجوی نه اینکه متعاقب عملیات ماجراجویانه شکست خورده درمرصاد موسوم به فروغ جاویدان نیازمند سیاهی لشکربود تا نزد ولی نعمت خود صدام معدوم کم نیاورد , با دغل ودروغ وفریب به سراغ اسرای اردوگاههای صدام رفت ویک شبه قریب به 3000 تن ازآنان را عضوگیری کرد وبه اسارتگاه اشرف کشاند که با فاصله کمی بعد آنهنگام که فرصت تبادل اسرا درطرفین جنگ (ایران وعراق) فراهم شد , عمده اسرا که مطلقا تطابقی با یک تشکیلات بسته ومحدود والبته مافیایی نداشتند ودریافته بودند که ازچاله به چاه افتادند زودی درخواست بازگشت به اردوگاههای صدام کرده تا درجریان تبادل اسرا فورا به خاک وطن وکانون گرم خانواده هایشان بازگردند و نه اینکه این قضیه به زعم رجوی خوش نیامد دریک پیام عمومی دراینباره بالصراحه گفت " نگران نباشید ما امروزخانه تکانی داشتیم وآشغالها را به دورریختیم تا مجاهدان واقعی باقی بمانند" درآن مقطع خودم درموضع فرمانده یک یکان آموزشی ام تی ال بی بودم که چندده نفرازهمین اسرا جهت کسب آموزش موتوری (رانندگی) تحت مسولیتم بودند که به مجرد خروجشان ازمناسبات طبعا معترض بودیم که اینها ازاول هم انگیزه مبارزه نداشتند وپیوستنشان صرفا بخاطررهایی ازناملایمات ومشکلات عدیده اردوگاه صدام بود و…..که بواسطه چنین اعتراضاتی مستمرتحت برخورد وتنبیه تشکیلاتی قرارداشتیم تا اینکه جلسه ای با حضور رجوی با سطح ومدارفرماندهی برگزارشد وخواستند که بدین صورت این معضل تشکیلاتی جمع شود. رجوی درآن جلسه نه تنها حول پروژه نابخردانه عضوگیری اسرا ازخود انتقادی نکرد بلکه ازخودش تعریف وتمجید کرد که " من ازموضع رهبرمقاومت وجنبش ایران! میخواستم یک فرصت به اسرا داده باشم که درصف مجاهدین (طبعا دررکاب ولایت خودش) قراربگیرند وبه مبارزه کشانده شوند ولیکن آن گدا وگشنه ها , بسیجی وپاسدارها وسربازان دهاتی واحمق ها قدرشما را ندانستد ودرخواست خروج دادند وبه ایران نزد رژیم! (نه وطن وخانواده خویش) برگشتند.!"
–    درمقاطعی خصوصا درسالهای 1378 به بعد رجوی با گماردن تیم های مافیایی وآدم ربایی خود درکشورهای هم جوارایران ازجمله پاکستان ودبی وامارات وترکیه , خیل انسانهایی که برای اشتغال ودرآمد بهترناگزیرجلای وطن کرده بودند با وعده و وعید کذایی ودروغین توانست آنان را به اسارتگاه اشرف بکشاند وبدین صورت عضوگیری کند تا ارتش آزادی بخشش! جوانترو بروزترشود! دراین مورد نیزطبعا اندک مدتی بعد اعضای اغفال شده درمی یافتند که فریب خوردند وبه دام مافیای رجوی گرفتارآمدند ولذا بلافاصله درخواست خروج می دادند ویک جورهایی بقول تشکیلات رجوی مشکل روی میزشان می شدند. روزی دریک جلسه ای که فرماندهان مستقیم آن بخت برگشته گان دربخش پذیرش با شماردیگری ازسطح فرماندهی حضورداشتیم , شخص رجوی متعاقب شنیدن گلایه فرماندهان مبنی براشتباه بودن خط عضوگیری چنین طیفی ازمتقاضیان کاردرکشورهای همسایه که بعضا مجرم وقاتل بوده وازایران متواری شدند وخیلیها هم قداره بند وچاقوکش ومعتاد هستند و….. گفت  " به به چشمم روشن! شما دارید ازخط وخطوط سازمان ایراد میگیرید!؟ مگرشماها که روزاول به سازمان پیوستید اصلا آدم بودید!؟ این من بودم که شما را آدم کردم وبه شما یکسویه پرداخت (فداکاری وایثاروگذشت) کردم حالا هم یک مشت بزوبزغاله تحویل شما دادم که شما آن حیونکها را آدم کنید! یک مشت لات ولمپن وقداره بند ومتواری ازجامعه ایران را دادم که شما آنان را بسازید!
–    لابد مستحضرهستید که به مجرد جدایی واعلام انصراف شماری ازمتحدان سابق رجوی درشوی خانه شورای ملی مقاومت ازبنی صدر و قاسملو و متین دفتری و حاج سید جوادی و….. این شخص رجوی بود که درجلسات درون تشکیلاتی به رذیلانه ترین شکل ممکن آنان را به سخره می گرفت واوج لمپنیزم خود را به نمایش می گذاشت کمااینکه رجوی وسایردست آموزان لمپن تشکیلات مافیایی اش ازجمله مهوش سپهری , بتول رجایی و راضیه کرمانشاهی واحمد واقف وجابرزاده وابریشم چی ها (مهدی وحسین)وبیشماردیگرازسیل زدگان عقیدتی رجوی درمعیت انقلاب مریم که برای ارتقاء کرسی و رده درقاموس لمپنیزم گوی سبقت ازهم می ربائیدند , بی شرمانه الفاظ رکیک وزشت را نثاراعضای منتقد خود می کردند ومطلقا هیج ابایی هم نداشتند که درجمع کوچک وبزرگ با هجمه جمع مسخ شده درمعیت انقلاب مریم به اعضای ناراضی ومنتقد بتازند و بقرارزیرفحاشی کنند: بی ناموس , پفیوز, دیوس , هرزه , پیچ هرز, واداده , عوضی وآشغال , کثافت وچشم چران و اطلاعاتی وپاسداروخائن وبریده وجیمی (به دنبال زن وزندگی) وخیل دشنام های لمپنی دیگرکه ازبیان آن جدا شرم دارم وازمخاطبانم طلب عذروبخشش دارم.
باورکنید از لمپنیزم شخص رجوی ودستگاه تحت مدیریت وی کم گفتم و دوستان جدا شده کم گفتند که زیاد نگفتیم. درخصوص وضعیت فضاحت بارمحمد اقبال و بازنشخوارلاطائلات دیکته شده علیه خواهران نسبی وخونی خود مقالاتی به قلم خانم ریحانی وحسین نژاد وشاعریغمایی ازسایت روشنگرایران اینترلینک خواندم که بسیاربجا وخوشایند والبته روشنگربود وخودم نیزمیخواستم درخصوص وضعیت محمد اقبال روان پریش فقط یک نمونه ازشیرین کاریهایش درجلسات رجوی بگویم وبگذرم وآن اینکه درجلسات رجوی حول سلسله بحث های مهوع انقلاب ایشان که همواره درصف جلو عادت داشتند بنشینند به ناگهان شروع به گریه می کردند وخزئلاتی می بافتند که هیچکس ازجمله رجوی ربط آنرا به بحث حاضرنمی فهیمد وجالب بود که رجوی درخاتمه گریه وزاری یک پیرمرد وارفته میگفت " بس است محمد.  کمافی السابق حرفهایت را درقالب گریه توانستی خوب بیان کنی. حالا بنشین وقت جلسه کم است!"
با وجودی که عنصرروان پریش محمد اقبال بسا ناجوانمردانه علیه خواهران خود خصوصا خانم عاطفه اقبال بشدت هتاکی داشتند ومرزی نبود که درنوردیده باشند ولیکن شخصا یک ارادت خاص به خانمها اقبال دروجودم زنده شد ودلم میخواهد که صمیمانه به آنان درود بفرستم و ازجانب خود وخانواده های دردمند وچشم انتظاراعضای گرفتاردرفرقه رجوی اززحمات بی شائبه آنان درخصوص ایجاد کمپین برای رهایی اسرای لیبرتی ازجهنم تشکیلات رجوی به دنیای آزاد قدردانی بکنم.
پور احمد
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا