بدست گرفتن ابتکار عمل توسط ارتش و دولت عراق در جنگ با گروه تروریسی داعش و بقایای حزب بعث باعث گردید تبلیغات خبری و انعکاس عملیات ضد انسانی و حمایت های تلویحی مجاهدین از این جریانات، افت قابل توجه و البته مقطعی در سایتهای رسمی و غیر رسمی مجاهدین داشته باشد.
فعالیتهای تبلیغی گسترده و پیچیدن تروریستهای داعش در زر ورقهایی از قبیل “عشایر انقلابی”، “انقلابیون” و ” عشایر مبارز ” و توهم سقوط دولت مالکی، خیلی زود جای خود را به سکوت داد. بویژه اینکه وقتی از پس پرده چنین القابی، وحوشی مانند گروه تروریستی داعش و بقایای حزب بعث بیرون زد و بار دیگر ماهیت فرقه یی و خشونت طلبی مجاهدین و پیوند ایدئولوژیکی آنان با چنین گروههای افراطی را بیش از پیش به نمایش گذاشت.
پایگاه الغد پرس در گزارشی درباره گروه داعش آورده است: «کارشناسان و شهروندان بر این باورند که تروریستهای داعش جاهلانی هستند که در صحرا با حیوانات زندگی کردهاند و مفهوم زندگی انسانی را نمیفهمند. آنها ذهن بستهای دارند که از شریعت اسلامی هیچ نمی دانند.»
حال بنگرید کسانی را که اینگونه از چنین گروههای وحشی که صرفا شکل و ظاهر انسان را با خود دارند دفاع میکنند، خود دارای چه ماهیتی هستند؟!
در تاریخ ۱۲/۰۴/۱۳۹۳ سایت دویچه وله فارسی به نقل از «دیلی میل» نوشت: «سازمان تروریستی داعش که نام خود را به “خلافت اسلامی” تغییر داده جغرافیای خلافت مورد ادعای خود را منتشر کرده که شامل تمام کشورهای اسلامی، نیمی از آفریقا و بخش بزرگی از اروپاست. جالب آنکه در این نقشه ادعایی ایران به سه قسمت تقسیم شده است.»
و اما آنچه که در این میان جای سوال بوده و تعجب آدمی را بر می انگیزد این است که:
براستی چرا مجاهدین در یک اطلاعیه رسمی اعمال خشونت آمیز و ضد بشری داعش چه در سوریه و چه در عراق و ادعاهای آنان در مورد ایران را محکوم نمیکنند؟ واقعا چه چیزی مانع از این محکومیت از سوی رهبران مجاهدین میشود؟ چگونه باور کنیم رهبرانی که دفاع از حقوق بشر، دموکراسی و آزادی را همچنان لق لقه زبان شان کرده اند و داد ارگانهای حقوق بشری را نیز آورده است، چنین جنایاتی را محکوم نمیکنند؟
باید گفت علت یکی بیش نیست و آن اعتقادات فرقه یی با برداشت های ارتجاعی از اسلام و توسل به خشونت بعنوان یک استراتژی تمام عیار در هویت تمامی گروههای تروریستی از جمله مجاهدین است که بین آنها چنین پیوند قوی ایدئولوژیک با درک و حس مشترکی را ایجاد میکند و به همین دلیل هست که ساختار تشکیلاتی تمام این گروهها نیز با اندک تفاوتی، مشابه یکدیگر است.
بنابراین بررسی ساختار تشکیلاتی گروه تروریستی داعش، جبهه النصره و سازمان مجاهدین خلق بعنوان سه گروه عمده تروریستی در منطقه میتواند به درستی این ادعا صحه بگذارد.
به نوشته رسانه های معتبر عربی و بین المللی به دلیل مخفیانه بودن مراتب تشکیلاتی داعش، این گروه تروریستی درباره سلسله مراتب تشکیلاتی خود اعلان رسمی نداشته است، اما با توجه به مدارک به دست آمده و نتایج پژوهش های مربوط به گروههای بنیادگرای افراطی، تصویری از ساختار شوراها و هیات های داعش به دست آمده است.
ساختار تشکیلاتی داعش هرمی شکل است. (مثل تشکیلات مجاهدین). “ابوبکر بغدادی” در راس هرم است و تعدادی هیات و شورای نظامی و شرعی در زیر مجموعه قرار دارند.
“ابراهیم عواد ابراهیم البدری السامرایی” معروف به ابوبکر البغدادی، حاکم مطلق داعش است و تمام تصمیم گیریها و عزل و نصبها به دست اوست. تعیین امیران و فرماندهان، صدور اوامر شورای نظامی توسط او انجام میگیرد و هر تصمیمی که خلاف نظرش باشد نقض میکند.
شورای نظامی داعش به ریاست “ابواحمد العلوانی” دارای ۳ عضو دیگر نیز هست و مهمترین وظیفهاش برنامهریزی و مدیریت فرماندهان نظامی و پیگیری عملیاتها است. رئیس شورای نظامی توسط شخص بغدادی و بعد از مشورت با مجلس شورا تعیین میشود. (مشابه شورای رهبری در تشکیلات مجاهدین).
رئیس مجلس شورا “ابوارکان العامری” است و تعداد اعضایش بین ۹ تا ۱۱ نفر از افراد شاخص تشکیلات هستند. این اعضا نیز توسط بغدادی تعیین می شوند.
یکی از وظایف مجلس شورا تایید صلاحیت والیان ولایتها و اعضای شورای نظامی برای ارائه به بغدادی است. اعضای این مجلس میتوانند به صورت نظری، رئیس تشکیلات را برکنار کنند، اما اجرای عملی این تصمیم امری دست نیافتنی است. (در تشکیلات مجاهدین هم تائید صلاحیت مسئولین پائینتر توسط شورای رهبری مجاهدین صورت میگیرد).
شورای امنیت و اطلاعات داعش (مثل ستاد امنیت مجاهدین) هم مسئولیت تهیه اماکن اقامت بغدادی و تعیین قرار ملاقاتها و جابجاییهای وی را به عهده دارد و بر اجرای احکام قضایی و اقامه حدود و محافظت تشکیلات از جاسوسی و نفوذ عوامل بیگانه نظارت میکند.
“ابوعلی الانباری” افسر سابق سازمان اطلاعات عراق ریاست این شورا را به عهده دارد. سه تن دیگر از افسران سابق “صدام” دیکتاتور معدوم عراق نیز در این شورا عضویت دارند.
داعش یک موسسه رسانه ای هم دارد که ریاست آن با “ابوالاثیر عمرو العبسی” است و اعضای آن وظیفه اطلاع رسانی الکترونیکی و اداره پایگاه های اینترنتی موسوم به “جهادی” را به عهده دارند.
جبهه النصره
جبهه النصره که یکی از شاخه های القاعده است در اواخر ژانویه ۲۰۱۲میلادی و در شرایطی که هنوز کمتر از ده ماه از آغاز بحران سوریه نگذشته بود، تاسیس گردید و بعد از درگیریهای متعدد با نیروهای ارتش سوریه بر تعدادی از شهرها و روستاهای حلب، رقه، حسکه و دیرالزور تسلط یافت.
ساختار تشکیلاتی جبهه النصره مطابق الگوی عمومی القاعده در دیگر مناطق است. به این ترتیب، فردی به نام الجولانی که سابقه مبارزه مسلحانه در کشورهای افغانستان و عراق را داشته است، به عنوان رهبر سیاسی و دینی جبهه فعالیت میکند. در سطح دوم، شورای مجاهدین (همانند شورای رهبری در مجاهدین خلق) قرار دارد که به مثابه قوه مقننه جبهه قلمداد شده و مسئولیت اتخاذ راهبردهای عملیاتی و تشکیلاتی را بر عهده دارد. در سطوح محلی نیز هر منطقه دارای سه فرمانده میدانی است که تابع اوامر شورای مجاهدین میباشند. علاوه براین، جبهه النصره دارای ۱۱ شورای نظامی در استان های مختلف سوریه میباشد که در هماهنگی کامل نظامی، سیاسی و فقهی با دیگر گروههای تابعه جبهه فعالیت میکنند.
سازمان مجاهدین خلق
تشکیلات مجاهدین نیز هرمی شکل است و رجوی رهبر خودخوانده این گروه در راس آن قرار دارد. رجوی خود را رهبر عقیدتی (دینی) و سیاسی مجاهدین قلمداد میکند. در تشکیلات مجاهدین همه تابع دستورات رهبری هستند. خروج از فرمان رجوی حکم مرگ را دارد. مریم رجوی همسر مسعود رجوی در موضع معاون وی ایفای نقش میکند. بعد از مسعود و مریم رجوی شورای رهبری مجاهدین با تعداد مشخصی عضو اصلی مسئولیت پیشبرد فرامین رهبری این گروه را در زمینه های سیاسی، نظامی و دینی بعهده دارند.
مسئولیت مردان صرفا در کارهای اجرایی است و جایگاهی در فرماندهی راهبردی این گروه ندارند. بالاترین جایگاه آنان تنها در حد معاونین اجرایی اعضای شورای رهبری است. در تشکیلات مجاهدین انتخابات معنا و مفهومی ندارد. تمامی فرماندهان اعم از زنان و مردان بشکل انتصابی در مسئولیت ها گمارده میشوند.
مجاهدین دارای منابع عظیم مالی و یک رسانه تصویری تحت نام “سیمای آزادی” و دهها سایت و وبلاگ رسمی و غیر رسمی برای تبلیغ عقایدشان میباشند.
در ۱۹ بهمن سال ۶۴ در اورسوراوآز، مسعود رجوی طی سخنانی بر شیوه ی انتخاب رهبر در تمام سازمان ها و احزاب معاصر خط بطلان کشید و خود را رهبر دینی مجاهدین خواند. در همان سخنرانی، وی تشکیل فرماندهی نظامی برای استان های مختلف را (مشابه آنچه که در تشکیلات النصره و داعش هم بکار گرفته میشود) اعلام نمود که بعدا این فرماندهی ها به عراق منتقل شدند.
اگر به آرم سازمان مجاهدین هم توجه شود نشانه هایی دال بر اینکه آنها خود را سازمان جهانی که برای جهاد بر علیه آنچه آنرا ظلم و ستم و رسیدن به جامعه اسلامی واقعی مینامند، دیده میشود.
این گروه عملیات زیادی در اشکال مختلف آن از جمله؛ انتحاری، ترور، ایجاد رعب و وحشت، کشتن مردم بی گناه، خودسوزی و… را در پرونده خود دارد.
از سوی دیگر باید گفت نقض حقوق بشر درون گروهی نیز از جمله ویژگیهای مشترک این گروهها محسوب میشود. در خصوص مجاهدین نقض حقوق بشر بارها توسط مجامع حقوق بشر بین المللی و تعدادی از اعضای پارلمان اروپا محکوم شده است.
در تاریخ ۲۹ اردیبهشت سال ۱۳۸۴ برابر با نوزدهم می ۲۰۰۵ سازمان دیدبان حقوق بشر یکی از معتبرترین نهادهای بین المللی با انتشار گزارش مفصلی پرده از جنایات هولناک فرقه رجوی علیه اعضای خود برداشت که بسرعت مورد توجه رسانه های جهان قرار گرفت.
در اقدامی دیگر و بدنبال وقایع ۱۹ فروردین سال ۸۹ در قرارگاه اشرف و به کشته دادن ۳۶ تن از اعضای مجاهدین در درگیری با نیروهای عراقی توسط رهبران مجاهدین، تعدادی از قانونگذاران پارلمان اروپا از جناح های مختلف طی بیانیه ای خواستار محاکمه ۵۰ تن از تروریست های گروه مجاهدین در کمپ اشرف در عراق به اتهام “جنایت علیه بشریت” شدند.
علاوه بر این به گزارش آسوشیتدپرس، روز جمعه (هفتم مهر ۹۱) یکی از مقامهای ارشد وزارت خارجه آمریکا هم در مصاحبه با خبرنگاران گفت: «به باور واشنگتن، مجاهدین خلق گروهی نیست که به عنوان یک نیروی اپوزیسیون قادر به اشاعه ارزشهای دموکراتیک در ایران باشد.»
همچنین هیئت ویژه سازمان ملل برای همیاری در عراق با همکاری دفتر کمیساریای عالی پناهندگان و حقوق بشر سازمان ملل در گزارشی در سال ۲۰۱۳ (۱۳۹۲) برای اولین بار و به روشنی بر ساختار دیکتاتوری تشکیلات فرقه رجوی تاکید کرد. درگزارش یونامی تاکید شده است مجاهدین که یک ساختار سلسه مراتبی و اتوریتر دارند، محدودیت های سختی روی حقوق ساکنان اعمال میکنند: «مثل حق آزادی رفت و آمد در داخل کمپ و حق ترک کردن ارگانیزاسیون و حق ارتباط آزاد. محدودیت ارتباط با اعضای خانواده – حتی در رابطه با خانواده هایی که با هم در کمپ لیبرتی ساکن هستند – دسترسی به ارتباطات عمومی و پایه ای و دسترسی به مراقبتهای پزشکی و درمان.»
و اخیرا نیز در تاریخ ۰۵/۰۴/۱۳۹۳خبرگزاری آسوشیتدپرس به نقل از «رومن نادال» سخنگوی وزارت خارجه فرانسه که در جمع خبرنگاران صحبت میکرد، گفت: «ایدئولوژی خشونتآمیز و غیردموکراتیک این گروه تاکنون توسط چندین سازمان حقوق بشری افشا شده، از جمله سازمان عفو بینالملل که اقدامات فرقهای و خودداری این گروه از محکوم کردن رسمی خشونت را گزارش کرده است.»
اما بدترین وجه مشترک چنین گروههایی سواستفاده جنسی از زنان است که اعمال اخیر گروه داعش در سوریه و عراق دنیا را تکان داد.
«تن خود را در اختیار معارضان در سوریه قرار دهید تا جایتان در بهشت تثبیت شود». این فتوای مفتیهای سلفی است که در ادبیات تروریستها جهاد نکاح نام گرفته است. پدیده جهاد نکاح در ابتدا برای دنیای بیرون از سوریه آنچنان غیر قابل باور مینمود که فقط محدود بود به گمانه زنی در رسانه ها. مدتی بعد اما با انتشار شواهد و مستندات غیر قابل تردید از جبهه معارضان سوری، موضعگیری در رابطه با جهاد نکاح آغاز شد.
این عمل ضد انسانی و زشت در جریان درگیریهای اخیر گروه داعش در عراق نیز اتفاق افتاد و براساس فتوای رهبران آن زنان براحتی مورد سواستفاده های جنسی این وحوش قرار میگرفتند.
در تشکیلات مجاهدین نیز این عمل زشت و قبیح نهادینه شده است و با فتوای رجوی زنان به اجبار از شوهرانشان طلاق داده شده و به عقد او در می آیند.
بدین ترتیب باید گفت برداشت های افراطی، ارتجاعی و غیر واقعی از اسلام و جهاد در راه خدا و سواستفاده جنسی از زنان تحت عناوین “نکاح جهادی” در گروه های تروریستی داعش و ” محرمیت ایدئولوژیکی” در تشکیلات مجاهدین نقطه مشترک مواضع سیاسی و دینی این گروه هاست، اما آنچه واضح است وظیفه اصلی آنها، ترویج خشنونت، ترور و ایجاد ترس در جامعه برای بدست گرفتن حاکمیت و نابودی نسل بشر است.
حجت سیداسماعیلی – عضو پیشین شورای مرکزی مجاهدین