میگویند که نوجوانی همراه دایی اش به صحرا رفته بود که گرگی گرسنه ودرنده، دایی او را لت و پار کرد وخورد و نوجوان مصیبت دیده تنها توانست لباس های خونین وپاره شده ی دایی اش را برداشته وبطرف روستا برگردد.
این نوجوان قصه ی ما که همه چیز را بچشم خود دیده وحتی پاره های لباس دایی اش را هم باخود می برد وکوچکترین دلیلی برای زنده شدن مجدد دایی فروداده شده اش نداشت، با اینحال دلش رضایت نمیداد که دایی اش مرده باشد و با چشمانی گریان و آه وناله روبه آسمان کرده میگفت: " کاش وقتی به خانه رسیدم ببینم که دایی ام زنده و قبراق، قبل از من بخانه رسیده و دارد چایی میخورد"!
قصه ی گروه فاشیست مآب رجوی، درشباهت کامل با داستان این نوجوان خیال پرداز قراردارد!
این گروه فرقوی خواب وخوراک را برخود حرام کرده تا وقت مذاکرات وین 6 هرچه بسرعت بگذرد تا حکومت ایران هرچه زودتر ببازد ویا سرنگون شود!
سرمقاله ی وبسایت اصلی این گروه دغلکار که نام " دو راهی «باخت باخت» یا دوراهی سرنگونی " عنوان یافته درراستای تخیلات نوجوان قصه ی ماست که طی آن مطالبی بشرح زیر آمده است:
" در حالی که وزیر خارجه دولت روحانی وعده «تاریخ ساز» شدن رژیم را تا آخر هفته می دهد و با طعنه به ولی فقیه، در برابر دوربینها می گوید «اگر همهٴ» طرفها «به جای تعیین خطوط قرمز» به فکر راه حل باشند «به نتیجه می رسد… علت این همه تفرق در بیان یک وضعیت واحد در نظام ولایت فقیه چیست؟ در یک کلام این است که درست عکس آنچه پاسدار شریعتمداری ترسیم کرده، این خامنه ای است که بر سر دوراهی، گیر کرده است، آن هم نه فقط دوراهی «باخت ـ باخت» که دوراهی سرنگونی! آن هم در شرایطی که تا لحظه تصمیم گیری نهایی یک هفته بیشتر فرصت ندارد ".
از آنجا که دردیدگاه سکتاریستی رجوی ها، حوادث تنها بصورت خیر مطلق و شر مطلق وجود دارد و آنها قادر به دیدن اجسام سه بعدی نیستند، براین تصورند که درصورت تحقق آرزوهای آنها که همان شکست مذاکرات است، حکومت ایران یا می بازد ویا سرنگون میشود؟!
مغز رسوب گرفته ی آنها قادر به درک این مطلب نیست که مذاکرات مورد بحث اگر هم دراین سطح متوقف شود، شرایط نسبت به روزهای قبل از مذاکرات بمراتب بهتر شده وایران با مطرح شدن بعنوان یک قدرت قابل توجه منطقه ای وجهانی، اشتهار مثبت بیشتری یافته، توانسته ثابت کند که آنطور که طی سالیان زیادی تبلیغ میشده، " لو لو " نیست و کشوری است که درحد وقواره ی 6 قدرت برتر جهانی دارای دیپلمات های برجسته ایست وحرف حدیث زیادی برای مطرح کردن داشته که اتفاقا باموفقیت زیاد هم مطرح کرد.
شما ای هموطنان گم کرده راه من!
تاریخ را نمیتوان دقیقا بصورت شکل وشمایل قبلی اش، به عقب بازگرداند. این مذاکرات درحد کنونی هم کشور ما را شهره ی جهان کرد وعاقلان دانستند که ما چیزی جز حق مان را نمیخواستیم وافکار عمومی جهان اطلاعات واقعی تری ازما بدست آورده وبر دروغ بودن اتهامات صهیونیستی که برما وارد میشد ومی رفت که مورد قبول عامه ی فریب خورده قرار گیرد، پی بردند و همین مواردی که بطور مختصر درج شد، حالت " برد" برای ما داشت واساسا قرار نبود ونیست که تمامی مشکلات موجود ما با مذاکره با این وآن حل شود واین سختی ها با مداومت، صبر وبردباری و تدریجا حل خواهد شد و کاملا روشن است که مشکلات متعدد ما بطور مطلق حل نخواهد شد و این تصور که تمامی مشکلات وآنهم بدون استثنا ومطلقا حل شود، درزندگی زمینی واقعیت پیدا نخواهد کرد.
باختی دراین نوع مذاکرات وجود ندارد و تنها میتوان گفت که میزان " برد"، کم یا زیاد است ومهمتر ازآن امر سرنگونی از مسائلی نیست که با یک مذاکره وشکست احتمالی آن صورت گیرد. مگر ما کشور اشغال شده ای هستیم که درصورت عدم توافق با اشغالگر، شکست بخوریم.
تناسب قوای موجود داخلی، منطقه ای وجهانی، هیچکدام نشانگر وقوع سرنگونی درایران نیست واساسا سرنگونی هایی هم که انجام میگیرد، نه با این نوع مسائل کوچک ونه باین سادگی هاست!
البته مصرف داخلی این نوع تحلیل ها بر ارزش های تحلیلی عینی ومنطقی آن سایه افکنده وما بخوبی میدانیم که غرض ازاین یقه دری ها، ساکت نگهداشتن اسرای کمپ لیبرتی است تا شاید دری به دری بخورد ورهبری فرقه اجازه دهد که امپراطوری سلطه گر جهانی درسر بزنگاهی که متصور نیست، ازاین تیره بختان لیبرتی نشین، بعنوان سیاهی لشکر استفاده کنند!!؟؟
بجای انرژی گذاشتن بر روی این تحلیل بافی های بی اثر، یک کار کوچکتر و عملی تری انجام دهید که درآینده کمتر دچار عقوبت دادگاه های خانواده های اسرای لیبرتی باشید وآن اینکه هرچه زودتر آنها را به میل خود به هرکشور امنی که دوست دارند منتقل کنید. این بهترین وعملی ترین کاری است که شما میتوانید درحالت فعلی بکنید و ارائه ی این تحلیل های درخشان! را برای آینده بگذارید!
نوید