مجاهدین مدت ها است مترصد چنین بزنگاه تاریخی در منطقه و بخصوص در عراق بوده اند…
طی ده روز گذشته اسرائیل هزاران زن و کودک بی دفاع را قربانی و آواره حملات موشکی خود کرده است. منابع خبری از کشته شدن بیش از ۱۳۰ نفر و زخمی شدن بیش از یکهزار نفر خبر می دهند. تصاویر منتشر شده حاکی از ویرانی مناطق مسکونی و آسایشگاه ها و بیمارستان ها می کند. در این میان اسرائیل نه تنها به درخواست های جامعه جهانی مبنی بر آتس بس وقعی نمی گذارد که به حمله زمینی به غزه تهدید می کند. اعتراضات سراسری در اقصی نقاط دنیا در اعتراض به قتل عام شهروندان و غیر نظامیان گوش فلک را کر کرده و خشم مردم جهان علیه اسرائیل را افزون تر می کند. در این گیرودار اما سایت های مجاهدین بدون کمترین اطلاع رسانی و موضع گیری در قبال این جنایات موضوع اصلی شان همچنان حمایت از گروه تروریستی داعش و توهم پیروزی مشتی تروریست قصی القلب در عراق است! در همین حال مجاهدین بدون توجه به اقدامات تحریک کننده داعش در عراق از جمله ویرانی اماکن مقدس شیعه نه تنها واکنشی به این تحرکات فرقه ای نشان نمی دهد که آشکارا آرزوی قلبی اش ویرانی کل مقدسات شیعه است.
سکوت تاییدآمیز مجاهدین در ازای جنایات اسرائیل در غزه همان اندازه قابل فهم است که حمایت یکسره و همه جانبه آنها از تحرکات و جنایات گروه تروریستی داعش تحت عنوان انقلابیون اهل تسنن عراق! سکوت و انفعال مجاهدین در ازای اقدامات تروریستی هر چند مسبوق به سابقه است، اما همسویی با اسرائیل برای آنها که عجالتا کیف یوروها و دلارهای دریافتی از حضور در ویلپنت را می برند حدیث جداگانه ای دارد. جنایات اسرائیل در غزه و سکوت حامیان دروغین آزادی و دموکراسی و حقوق بشر پرده از هیاهو و عوام فریبی این آقایان مقاطعه کار و کارفرمایان آنها بر می دارد. آنها که مزد گلوپاره کردن های خود در حمایت از مجاهدین را با تیک تاک ثانیه ها محاسبه و فی المجلس دریافت می کنند، در ازای خون های به ناحق ریخته شده دهها کودک و زن و سالخورده و معلول فلسطینی اگر تتمه ای وجدان در آنها باقی مانده باید پاسخ بدهند. آنها حتی اگر از موضع حق طلبی و حمایت از مظلوم هم از مجاهدین حمایت می کنند، چنین فرصت هایی می تواند و باید تا معیار و آزمونی برای سنجش ادعاهای مجاهدین قرار بگیرد.
جای تاسف است از آن دهها سیاستمدار خارجی و غربی و آمریکایی شرکت کننده در ویلپنت حتی یک نفر از آنها کلامی در محکومیت جنایات اسرائیل و کمترین احساس همدردی با قربانیان غزه بر زبان نیاورده است. معلوم نیست آنها که نگرانی بابت امنیت دو هزار و اندی ساکن لیبرتی به لق لق زبان شان تبدیل شده چگونه می توانند نسبت به قتل عام کودکان بی پناه غزه تا این حد بی تفاوت و فارغ البال باشند. اگر چنانچه آقایان ادعا می کنند حمایت و پشتیبانی از همه مظلومان و تضییع شدگان حقوق انسانی در جهان را وظیفه انسانی و خطیر خود می دارند، چگونه می توانند چشم بر تصاویر جگرخراش قتل عام غیر نظامیان و بمباران بیمارستان و خانه سالخوردگان ببندند. مهلکه امروز در عراق مصیب زده داعش و غزه مصیبت زده اسرائیل آزمون بزرگی است حداقل برای آنها که برای مظلومیت و بی پناهی و تهدید جانی ساکنان لیبرتی دل می سوزانند. از این منظر صحنه امروز عراق و غزه و … مهمترین آزمون برای حامیان مجاهدین نیز محسوب می شود.
اما آنچه بیشتر حائز اهمیت می نماید که مجاهدین شرایط موجود را بهترین فرصت برای نزدیکی هر چه بیشتر به اسرائیل تشخیص داده اند. همچنانکه در حوادث مشابه با محمل دشمن دشمن من دوست من است ابعاد این همسویی را تا تئوریزه و تبرئه کردن تمامی جنایات اسرائیل در چند دهه اخیر پیش بردند. نکته حایز اهمیت دیگر این که در میان گروه های اپوزیسیون و برانداز خارج کشور چه در طیف چپ ها و چه ملّیون و … مجاهدین تنها گروهی است که در قبال این جنایات سکوت پیشه کرده است. آنچه مسلم این که حمایت آشکار و تلویحی مجاهدین از گروه های تروریستی همچون داعش و القاعده و از سویی همسویی با جنایات دولت تروریست اسرائیل اتفاقی نیست. گمانه زنی هایی در مورد حمایت اسرائیل از داعش و همچنین فرصت طلبی اسرائیل از وضعیت عراق برای بمباران غزه و برخی اتفاقات دیگر بر ارتباط و تنگاتنگی این وقایع و آبشخور واحد آنها تاکید دارد. مجاهدینی که از یک سو با حمایت از داعش سعی در جلب توجه حامیان عربی او از جمله عربستان دارند، همزمان ناچارند برای جلب حمایت اسرائیل جنایات غزه را نادیده بگیرند! وجه اشتراک این مواضع علاوه بر ضرورت استراتژیک مجاهدین در جلب نظر و همسویی با دشمنان جمهوری اسلامی بر این نکته نیز تاکید دارد که آنها ماهیتا و در هر نقطه ای که تروریست ها حضور داشته باشند، یک پای ثابت معرکه هستند.
تردید نباید کرد که بند ناف مجاهدین همیشه و در همه جا به تروریسم بسته است. همچنانکه می بینیم به موازات ظهور و رشد گروه های تروریستی در عراق و منطقه زبان و لحن مجاهدین بالکل متفاوت می شود و آنها را به اصل خودشان باز می گرداند. آنچه مسلم این که در حال حاضر آب گل آلود منطقه بهترین فضای زیست و تحرک را برای مجاهدین فراهم کرده است. این اتمسفر برای مجاهدین می تواند با ادامه حملات اسرائیل به غزه، ادامه و توسعه عملیات تروریستی داعش در عراق، ادامه بحران در سوریه، حتی به خشونت کشیده شدن چالش های سیاسی ناشی از انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان، و … به ایده آل ترین وضعیت ممکن تبدیل شود. به زبان ساده ریختن بی وقفه خون انسان های بی دفاع اعم از کودک و سالخورده و زن و همچنین ویرانی و تخریب و آوارگی میلیون ها انسان و حاکمیت رعب و ترس و ترور و وحشت و دامن زدن به جنگ های فرقه ها و کینه های قومی و نابودی زیرساخت های اقتصادی و به یغما رفتن ثروت های ملی مردم منطقه و دامن زدن به یک جنگ منطقه ای و بلکه فراگیر در خاورمیانه مهمترین عوامل ادامه حیات مجاهدین به شمار می روند. مجاهدین مدت ها است مترصد چنین بزنگاه تاریخی در منطقه و بخصوص در عراق بوده اند. این که این ذوق زدگی ناشیانه در دراز مدت چه اندازه منافع و خاستگاه های مجاهدین را تامین خواهد کرد، باید در انتظار نشست و دید. انتظاری که با توجه به حساس بودن وضعیت موجود چندان به طول نخواهد کشید.