براستی چرا سازمان مجاهدین که خود را دمکرات ترین وازاد ترین وتنهاترین سازمان وگروه حامی حقوق بشر مینامد از گروهک داعشی که دیگر کل عالم و ادم به وحشیگری وماورای انسان بودنشان اذعان دارند اینهمه حمایت وبه اسم نیروی مردمی وانقلابی از انها تعریف وتمجید میکند؟
نگاهی کوتاه به سابقه فرقه مجاهدین نشان می دهد که حرکت اینها در زمینی که معمولا سرویس های جاسوسی برایشان تعریف می کنند و اساسا حیاتشان بستگی به میزان جاسوسی و خبرچینی و بازی در زمینی است که دستگاه های غربی مشخص می نمایند یعنی گروهی خود فروخته که با عوامل بیگانه وبیرونی کنترل شده و تصمیم یا حرکت میکند.
لذا شاید این نوع رویکرد بوده که فرقه مجاهدین بعد از اینکه اول توسط مردم داخل ایران ترد شدند و هیچ جایگاهی در کشور ندارند،الان توسط مردم عراق نیز رانده ومنفور هستند٬ برای گرفتن یک خبر جزئی دهها تلفن برای تخلیه شهروندان می زدند ولی موفق نمی شوند و در صحنه عراق و سوریه و در واقع با ظهور داعش و گروهک های تروریستی به تبادل اخبار و اطلاعات می پردازند.
در عراق اخباری که به دست آمده و غیر قابل انکار است، همراهی آنها با داعشیها است که بیشتر در قالب همکاری های اطلاعاتی و مسیری است که برای ضربه زدن به مردم عراق انتخاب کرده اند تا به نوعی هم خودشان از تعرض مردم منزجر عراق در امان بمانند و هم اینکه بتوانند ماموریتی که صهیونیست ها برای آنها تعریف کرده اند را بخوبی انجام بدهند.
در حوزه همکاری با داعش، فرقه مجاهدین علاوه بر همکاری های تشکیلاتی و اطلاعاتی با تجربه ای که در سه دهه اخیر کسب کرده اند همکاری هایی به لحاظ فنی دارند.
در حالی فرقه تروریستی مجاهدین خلق به صورت علنی از گروه تروریستی داعش حمایت می کنند، که سایت های این فرقه به شدت خواهان سوق یافتن تحولات به نفع گروه های تندرویی است که به اصطلاح خواهان برقراری حکومت اسلامی مد نظرشان در عراق و شام هستند، هر چند که مریم رجوی بخواهد در مصاحبه سفارشی و فرمایشی با رسانه العربیه وابسته به سعودی رد گم کند و تکذیب کند.
باید توجه کرد که دو دلیل عمده برای حمایت فرقه مجاهدین از داعش مطرح می باشد. نخست شیوه و عملکرد داعش است. این امر بیش از هر چیزی برای مجاهدین خلق جذابیت دارد و داعش نشان داده که یک گروه تروریستی و خشونت طلب تمام عیاری است. آنها به بدترین و بی رحم ترین شکل ممکن به خشونت دست می زنند. این شیوه و الگوی خشن داعش یادآور حمله فرقه مجاهدین خلق به برخی مردم شهرهای مرزی ایران به نفع صدام حسین، ارباب سابق رجوی در عراق است.
استدلال دوم به شباهت این دو در برداشت های تحجرآمیز و عقب افتاده است که از اسلام ارائه می کنند. داعش مدعی برداشتی از اسلام است که جامعه را به سمت قهقرا پیش می برد. این دیدگاه به دیدگاه طالبانی معروف است. فرقه مجاهدین خلق نیز به رهبری فرقه گرایانه و خداگونه اعتقاد دارد که باعث مطلق نگری آن شده است.
فرقه مجاهدین تلاش می کند و در اخباری که توسط انجمن پوششی آنها در اروپا با نام انجمن اروپایی عراق آزاد منتشر شده است، سعی می کنند تحرکات داعشی ها را بنوعی تحرکات مردمی وانمود کند برای انکه نسبت به اقدامات داعشی ها که اکنون دوستان اروپایی آمریکایی آنها هم از آنها شرم دارند سرپوشی قرار بدهند.
حال اینکه اهل سنت و اکرادی که شاید در ورود اینها در عراق کم توجهی کردند متوجه شده اند که دشمنی اینها با انسانیت است و به این جمع بندی رسیده اند که در مقابل این گروه وحشی به هر قیمتی بایستند.تنها جمله ایی که میتوان گفت این است که تونبانت را محکم بگیر چرا که دیگر نه بندی ونه کشی در ان مانده که در پایت بایستد اقا و خانم رجوی…
مهدی سجودی