نامه یک جداشده به خانم ناوی پیلای کمیسر عالی حقوق بشر

خانم ناوی پیلای کمیسر عالی حقوق بشر

با سلام و احترام فراوان

من ابوالفضل یحیائی هستم که به مدت 15 سال از سال 67 تا 83 را در قرارگاه های مجاهدین گذراندم و از نزدیک شاهد بودم چگونه این تشکیلات که تحت سیطره کامل مسعود رجوی و تیم او قرار دارد،  با فشار و تهدید، اهداف  خودشان را پیش می برند  و افراد را وادار به اطاعت و ماندن در آن فرقه می کنند.

در تشکیلات رجوی که ماهیت فرقه ای دارد، هیچ کس حق انتخاب ندارد و آنطور که وانمود می کنند نیست.  رجوی با افکار دگم و بسته خود، افراد دربند و اسیر در سازمان مجاهدین را به عناصری که قادر نیستند برای سرنوشت خود تصمیم بگیرند، تبدیل کرده است. رجوی ارتباط افراد را با دنیای خارج کاملا قطع نموده است، علی رغم در اختیار گذاشتن امکاناتی به اعضای سازمان مجاهدین، اعضا از حداقل امکانات برخوردار بوده و هر آنچه وجود دارد در خدمت مسئولین سازمان است.

خانم ناوی پیلای، در کمپ های مجاهدین، بیگاری کشیدن و کار اجباری از افراد که همه آنان را فرسوده کرده وجود دارد و نشست های خسته کننده ایدئولوژیک که همه باید به اجبار در آن شرکت کنند فریاد همه را در آورده است.

در مناسبات تشکیلات رجوی،  هر که مخالف دستورات رجوی باشد به شیوه های گوناگون سر به نیست می شود و تحت شکنجه قرار می گیرد.  سازمان مجاهدین در اقدامی  تمام اعضای زن و مرد خود  را وادار نمود از یکدیگر طلاق بگیرند و در عوض مسعود رجوی تمام زنان را به ازدواج اجباری خود در آورد و برای خودش حرمسرایی درست کرده است.

مسعود رجوی و همسرش مریم قجر عضدانلو که از او به عنوان مریم رجوی نام برده می شود تا زمانی که در قرارگاه اشرف بودند  دستور تمام ترورها و بمب گذاری های داخل ایران و برخی خراب کاری ها در عراق را شخصا صادر می کردند و وقتی از آنجا به فرانسه رفتند نیز از فرانسه هدایت تیم های ترور را دنبال می کند.

مسعود رجوی چند سال است که خود را در مخفی گاهی پنهان کرده و اعضای سازمان مجاهدین را قربانی تصمیمات غلط خود کرده است، چرا هیچ کس در سازمان مجاهدین حق ندارد بپرسد رجوی کجاست؟ زیرا اگر فردی این سوال را بپرسد با تهدید و برگزاری جلساتی آنقدر فرد مورد نظر را تحت فشار و انواع و اقسام تهمت و فحاشی قرار می دهند که فرد از سوال خود پشیمان شده و دیگر چنین سوالی را مطرح نمی کند.

در مناسبات رجوی،  فکر کردن به پدر و مادر و خانواده مرز سرخ است و امکان هیچ گونه ارتباطی اعم از تلفن و نامه به خانواده وجود ندارد. فکر کردن به خانواده در مکتب رجوی کاری است  ضد ارزش و برخلاف دستور تشکیلاتی. در مقابل از افراد می خواهند صرفا متعهد به مسعود و مریم رجوی باشند و به چیز دیگری فکر نکنند و حتی در مقابل خانواده خود موضع منفی و پرخاشگرانه اتخاذ کنند. 

رجوی در پیام های مختلف افراد را با وعده های پوشالی و دروغ اجبار به ماندن در کنار خودش می کند و با وعده و وعید و دروغ و فریب و تهدید،  اجازه جدا شدن افراد از سازمان را نمی دهد.

من به عنوان فردی که سالیان سال از عمرم را در این تشکیلات مخوف و فرقه ای گذراندم از شما به عنوان یک مسئول که جان انسانها برایتان ارزش دارد می خواهم  به کمک افراد در لیبرتی بیائید و نگذارید دیگر افراد قربانی جاه طلبی شخص رجوی شوند و برای انتقال آنها به کشور ثالث مجموعه اقدامات لازم را انجام دهید و نگذارید بیش از این دوستانمان در لیبرتی قربانی خودخواهی ها و خودکامگی مسعود رجوی شوند و با ترتیب دادن مصاحبه خصوصی با افراد سازمان و ملاقات افراد با خانواده هایشان که سالیان طولانی است در دوری و جدایی از عزیزانشان چشم براه هستند آنها را یاری دهید. چه بسیار پدر و مادرانی که از دوری فرزندانشان جان داده و فوت نمودند.

از طرفی تعدادی از فرزندان  این خانواده ها در فرقه رجوی کشته شدند اما خانواده هایشان هم چنان منتظر آن هستند تا روزی بیایند و در کنارشان قرار گیرند.  پس به موضوع انتقال افراد سازمان مجاهدین از عراق به کشور ثالث به عنوان یک امر انسانی بنگرید و نباید بیش از این اجازه داد جان آدمهای دیگری به خاطر افکار غلط رجوی به خطر بیفتد.

 امیدوارم اقدام به موقع شما باعث شادی و تسلی خاطر خانواده های چشم انتظار گردد.

باسپاس

ابوالفضل یحیائی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا