بعد از حوادث خونین پاریس همسر فراری فرقه رجوی با برگزاری بک کنفرانس به زعم خودش به اسم بردباری تعدادی را با پول هنگفت در قلعه اوور جمع کرد و داد سخن از دموکراسی و برادری و بردباری سر داد. بعد از وقایع جنایتکارانه تروریستی پاریس دار و دسته رجوی جنایتکار و بنیانگزار عملیات انتحاری رعشه ترس و وحشت سر تا پایشان را فرا گرفته است که بصورت رگباری اطلاعیه دال بر محکومیت اعمال خشونت بار صادر می کند و به این اطلاعیه ها هم بسنده نکرده و با جمع کردن تعدادی از مواجب بگیرانش یک کنفرانس هم راه انداخت.
این حرکت میمون وار مشابه حوادث یازده سپتامبر است که اول فرقه جشن گرفت و سرود های ضد آمریکایی از بلندگوها پخش کرد.اما چند روز بعد که طوفانی از محکومیت جنایت یازده سپتامبر ایجاد شد. سرکرده فرقه قالب تهی کرد و گفت ما هم محکوم می کنیم. ما از اولش هم این کار را محکوم کردیم.اصلا ما خودمان قربانی تروریسم هستم و ……….
وحشت فرقه از چیست؟ چرا اینقدر به تکاپو افتاده است.ایا مریم قجر و همسر فراری او ضد خشونت شده اند؟
آیا مریم قجر بردبار شده است.یا به دستور همسر جانی اش و از ترس قهر مردم فرانسه که جل و پلاس او را از خاک فرانسه جمع کنند. به تلاش و تقلا افتاده است. زیرا همین تروریست های آدمکش که اقدام به این جنایت در پاریس کردند. خودشان را مرید ابوبکر البغدادی ؛ برادر خلف سرکرده فراری فرقه می دانند. مریم قجر لابد فراموش کرده که بعد از اشغال بخشی از خاک عراق توسط داعش ؛ انها را عشایر انقلابی و برادر خطاب می کرد و بسی تابلو کشید وکیسه گشاد دوخت که بزودی بغداد هم توسط داعش سقوط می کند و برادران داعشی فرقه را مسلح می کنند و دوباره موتور ژئوپلولتیک منطقه برای فرقه در عراق روشن می شود.اما چند ماهی نگذشت که ؛ فرقه که احساس کرد بد جوری قافیه را باخته است دوباره مریم قجر با دستور همسر فراری اش وارد صحنه شد و داد سخن از محکومیت تروریست ها در عراق سر داد و اطلاعیه داد که داعش وابسته به ایران است.
البته اینبار دار و دسته فرقه هرچه خواستند سفید کاری کنند.فایده نکرد و همراهی و لاس زدن هایش با تروریست های آدمکش حرفه ای در عراق ؛ پرونده سیاه و پراز جنایت و چپاول و دزدی اموال عراق را قطورتر و سیاه تر کرد.
از طرف دیگر فرقه چون مقر اصلیش در خاک فرانسه است از این می ترسد که این حوادث طناب دارش شود ؛ لذابه تلاش و تقلا افتاده و رگباری پیام هم دردی می دهد و کنفرانس صلح و بردباری بر گزار می کند.
اما حقیقت چیزی دیگری است.سرتاپای فرقه رجوی تحمل یک منتقد و یک معترض را ندارد و رجوی جنایت کار بارها گفته (فیلم و صدای خودش هم وجود دارد) که هرصدایی که بر علیه او و همسرش بلند شود باید در گلو خفه کند.و بارها گفته است که پاسخ منتقد و معترض فرقه اش گلوله است و باید همه را کشت. این دار و دسته کثیف با افکار استالینیستی حالا دم از بردباری و حقوق برابر و محکومیت تروریست ها می زند. و شکلک انسان های متمدن و حقوق بشری را بخود گرفته است!
مریم قجر اگر راست می گوید و پایبند به اصول انسانی است.چرا تحمل یک صدای مخالف را ندارد؟
چراتحمل یک اکسیون اعتراضی را در کشورهای اروپایی که خیلی متمدنانه جنایات و کثافت کاری های فرقه را افشا می کنند ندارد؟
و چماق بدستان خودرا برای سرکوب کردن منتقدینش گسیل می کند.
چرا به هر مخالف و منتقدی مارک مزدوری و مواجب بگیر می زند؟
چرا اسیران لیبرتی را از حق ارتباط با خانواده هایشان محروم کرده است و بدترین فحش هایی که برازنده خودش هست را نثار خانواده های اسیران می کند؟
چرا به بهانه های واهی مانع فرستادن بیماران به بیمارستان های عراقی بدون نفرات همراه و دستگاه جاسوسی اش می شود و بعد که افراد می میرند گناه را به گردن دولت عراق می اندازد؟
چرا در کشتار کودکان و کهنسالان و اسیر کردن زنان کرد ایزدی با داعش جنایتکار در عراق همدست می شود؟
چرا اسیران لیبرتی را از دنیای آزاد قطع کرده و داشتن حتی یک رادیو را برای انها یک جرم نابخشودنی می داند؟
چرا رحم زنان نگونبخت فرقه را خارج کرد؟
چرا شبانه روز مشغول مغز شویی اسیران است و تا پای مرگ از انها بیگاری می کشد؟
چرا برای همسر جنایتکار و زنباره اش حرمسرا دائرمی کند و همه زنان فرقه را در تملک همسر کثیفش می داند؟
و هزاران چرای دیگر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
طنز تاریخ اینجاست که همین زنک وقتی احساس خطر کند مانند بوقلمون رنگ عوض می کند و چهره کثیفش را بزک می کند و حرفهای گنده تر از دهانش می زند که البته کسی را نمی فریبد و بازهم رسوا تر از قبل می شود.
لذا به این فرد توصیه می شود دست از این خیمه شب بازی ها بردار. تورا چه به دموکراسی و بردباری؛ تو دنبال همان کثافت کاری ها و گل دزدی ات از قبرستان ها باش و بیخودی هم خرج بیهوده نکن.
اگر راست می گویی و ذره ای شرافت در تو وجود دارد درب زندان لیبرتی را باز کن و یک بار برای اولین و آخرین بار بدون مامور و نگهبان افراد را بحال خود بگذار؛ خواهی دید که همه اسیران به سراتاپای دستگاهت تف خواهند کرد و دنبال زندگی خود خواهند رفت.
البته نه مثل اون روش های همسر جانی ات که حرف از چراغ خاموش می زد اما چند صد نگهبان هم می گمارد که مبادا یک وقت کسی برود.
بعد هم این نقل تمام نشست ها و جلسات بود که مزدوران حلقه بگوش فرقه نشخوار می کردند درست است فلانی (سرکرده فرقه) گفته چراغ خاموش او از موضع خودش گفته غیرت شما کجاست. و بازنشخوار می کردند که درست است درب دیزی باز است اما حیای گربه کجاست. کسی از فرقه نمی رود مگر جنازه اش به بیرون منتقل شود. البته خیلی از افراد معترض هم بودند که بی و نام و نشان سر به نیست شدند و در قبرستان های متروکه مدفون شدند.
البته برهمگان روشن بود و هست و همیشه افراد در پچ پچ با هم می گفتند که گربه همون زوج نابکارند.
فرقه رجوی در ورطه سقوط است و در باتلاقی گیر کرده است که هر چه بیشتر دست و پا بزند بیشتر در آن غرق خواهد شد. در آینده شرایط روشنتر خواهد شد……….
مجتبی رشیدی