انجمن نجات بمنظور برقراری ارتباط بیشتر با خانواده ها وبه جهت آگاهی بخشیدن آحاد ملت ایران وبخصوص توجیه جوانان با انواع دام هایی که فرقه مجاهدین درسر راه آنها گسترانیده و درراستای اهداف و وظایف محوله، بطور مستمر طی انجام مصاحبه و گفتگوها با خانواده هایی که فرزندان آنها دردام فرقه رجوی گرفتار شده اند اقدام می نماید درادامه این گفتگوها اینبار میزبان خانواده ای هستیم که تعدادی از بستگان آنها در عراق وپادگان اشرف حضور دارند.
یقینا ٌاعمال جنایاتکارانه گروه مجاهدین که در حق ملت ایران روا داشته برکسی پوشیده نیست وهدف انجمن نجات از انجام چنین گفتگوهایی کنار زدن نقابی است که سران آنها خود را درپشت آن پنهان کرده وافشای جنایات بی شمارآنها از زبان خانواده هاست.
ظلم وستمی که به جوانان این مرزوبوم رواداشته وهردفعه با نیرنگی جدید ومتفاوت با قبل آنها رادرچنگال اهریمنی خویش اسیر وگرفتارنموده،آنهایی که ریشه های مهر وعطوفت انسانی در وجودشان خشکیده وتاکنون سعی برآن داشته و دارند تا اسیران درچنگال خود را نیز عناصری فاقد مشاعر انسانی پرورش دهند تا ازاین طریق بتوانند چند صباحی بیشتر آنها را همچون عروسکهای خیمه شب بازی هرطوری که دوست دارند برقصانند.
متن مصاحبه ای را که درتاریخ 9/10/93 با آقای حاج محمد مسیح صورت گرفته ازنظر خواهید گذراند.
جناب آقای مسیح درابتدا از اینکه با وجود کهولت سن وناتوانی جسمانی دعوت انجمن نجات را برای انجام این گفتگو اجابت نمودید کمال تشکر رادارم، امید این مصاحبه ها وگفت و وشنودها چراغ راهی باشد فرا روی جوانان این مرزو بوم. با توجه به وضعیت شما قصد مزاحمت زیادی برای شما نداریم:
خواهشمنداست درابتدا با توجه به اینکه تعدادی از اعضای خانواده جنابعالی ازجمله دختر وپسر داماد و نوه ازاعضای فرقه هستند ودرعراق وخارج از کشور بسر میبرند بفرمایید که از اعضای خانواده خود چه خبر واطلاع جدیدی دارید؟
هیچ اطلاعی جدیدی از آنها دردست نیست وچندین سال است که از آنها بی خبرم نه تلفنی ونه نامه ای از آنها ندارم وحتی نمی دانم در عراق هستند ویا اینکه عراق را ترک کرده اند – بی اطلاعم
سوال: آیا شخص دیگری از بستگان شما در عراق حضور دارد؟
بلی برادرم محمدحسین نیزدرعراق است.البته این را اضافه کنم که اطلاع ندارم که الان کجا هستند حتی درمورد فرزندان واطلاعی که من ازآنها دارم مربوط به سالهای دوراست واینکه آیا هم اینک هم درعراق باشند یاخیراطلاع جدیدی ندارم.
سوال: جناب مسیح بفرمایید آخرین خبر واطلاعی که از بستگان خویش داریدمربوط به چه زمانی است؟
خیلی وقت است که از آنها هیچ اطلاعی نداریم چون ما که نمی توانیم با آنها تماسی داشته باشیم آنها گاهی اوقات آنم هم چندین سال پیش تماس تلفنی می گرفتند ولی الان سالهاست که از آنها بیخبر و خبری از آنها نداریم.
سوال: جناب مسیح لطفاً برای خوانندگان ما بفرمائید وضعیت حال وحاضر گروه را چگونه ارزیابی می کنید؟
یک کلام وآن آخر خط این فرقه است دیگر همه راه ها را امتحان کرده اند وبه نقطه پایان خویش رسیده اند دراین سه دهه فعالیت وباصطلاح مبارزه راهی نبود که نرفته باشند.
بیش از سی سال است که گروهی ازجوانان این مرز و بوم را به عناوین مختلف در اسارت خود نگاه داشته ونتیجه آن به هیچ جایی ختم نشده است وفقط وفقط عمر این جوانان تباه شده است. وعمر گران خویش را درراهی صرف کردند که هیچ نتیجه ای دربرنداشت ودر حال حاضر بقول معروف نه راه رفت دارند ونه راه برگشت.
پناه آوردن به دامن ابر قدرت ها وبدتر ازهمه صدام، اوکه با پشتیبانی جهان استکبار تمام عیار به جنگ ملت ایران آمده بود دست همکاری فشردند واگر وجه ای دربین مردم داشتند با اینکار خود اربین بردند، حالا شما بگو آنها درکجا هستند ارزش آنها برای قدرتی مثل آمریکا از ارزش صدام که بیشتر نیست، آمریکا درنهایت کار وقتی دید صدام مهره سوخته است با اوچه رفتاری داشت؟ وسرانجامش چه شد؟ صدام مثل اناری بود که آب آنرا گرفته وتفاله اش را بدور انداختند. بنابراین وضعیت آنها بهتر ازصدام نخواهد بود وتاموقعی که آمریکا وبرخی کشور های اروپایی بتوانند از فرقه رجوی بعنوان حربه فشار ضد ملت ایران استفاده کنند دارای ارزش هستند وبعد ازآن فاقد هر ارزشی می باشند. فقط چیزی را که آنها بدست آوردند پرونده سیاه وقطوری از جنایت وخیانت.وعمر هدر رفته جوانان این مرزوبوم است.
سوال:جناب مسیح اخباریکه هم اینک از وضعیت فرقه دارید ازکجا کسب می کنید؟
اهم اخباریکه هم اینک از طریق رسانه های عمومی پخش می شود بعلاوه برآنچه که بطور اختصاصی درماهنامه انجمن نجات ونشریه داخلی منتشر می شود مورد استفاده قرارمیگیرد.
سوال: جناب مسیح بفرمایید خواسته شما بعنوان پدری که هم اینک چند تن از فرزندانش درعراق حضور دارنداز مجامع بین الملل چیست؟
ببینید من متاسفانه بدلیل کهولت سن وناتوانی که خود شاهد آن هستید تا بحال موفق به دیدار با نمایندگان صلیب سرخ ودیگر مجامع حقوق بشر که درایران حضور دارند نشده ام اما اینرا میگویم که درکجای جهان چنین رفتاری مشاهده شده که هم اینک از مجاهدین سر زده وتاکنون هم ادامه دارد؟
چرا بایستی فرزندان من درحصاری بعنوان لیبرتی زندانی باشند؟
چرا من بعنوان پدر آنها امکان دیدار با فرزندانم را ندارم؟
چگونه است که آنها نمی توانند با دنیای خارج خود تماس برقرارکنند؟
چرا بایستی فرزند از پدر وپدر ازفرزند خویش جدا باشد؟
پاسخ این پرسش ها را چه کسی می دهد وچه کسی باید جوابگو باشد؟
مگر مسبب اینهمه گرفتاریها ومصیبتها کسی جز سران این فرقه است؟
آیا واقعاً کسانی که دراین پادگان محبوس شده اند با خود فکر نمی کنند بهای سنگین اینهمه سالهای گرانبهای عمر را به پای چه هدر داده اند؟
وجوانی خویش را فدای چه راهی کرده اند؟ ونتیجه آن چه شده است؟
اما آنها(رهبران فرقه) نیروهای خودرا طوری تربیت کرده اند که از خود سوالی نپرسند وحق سوال از خود رانداشته باشند.
بنابراین درپاسخ به پرسش شما بایستی بگویم که خواسته ای که درحال حاضر ازمجامع بین الملل،حقوق بشر وصلیب سرخ داریم این است که به این تالمات روحی ما پایان دهند.
ما که چیز بزرگی ازآنها نمی خواهیم.مگر آنها اسم سازمان خود را سازمان بشر دوستانه نگذاشته اند؟ ومگردراین راه تلاش نمی کنند.؟پس چرا دست بکار نمی شوند؟چرا از خود نمی پرسند به چه دلیل این خانواده ها بایستی ازهم جدا بمانند؟ حداقل کاری که می توان انجام داد این است که می توان مقدمات دیدار خانواده ها را با هم فراهم کرد.
سوال: جناب مسیح راهکار جنابعالی برای تعیین تکلیف نهایی افراد اسیر درلیبرتی وپایان دادن به تالمات روحی خانواده ها چیست؟
به نظر من بعد از فروپاشی پادگان اشرف وانتقال افراد به پایگاه لیبرتی این امکان وجود دارد که خانواده ها بتوانند با فرزندان خویش دیداری آزادانه داشته باشند وآنهایی را که تمایل به بازگشت دارند مقدمات بازگشت آنها را فراهم کرد تا بحال این امکان وجود نداشته است که خانواده هابتوانند با بستگان خود بطور آزاد دیدارداشته باشند واگر این کار صورت بگیرد وآنها فشاری را برخود حس نکنند وبدانندکه می توانند برای یکبار هم که شده برای خود تصمیم بگیرند قطعاً اکثر آنها بازگشت به آغوش ملت را انتخاب خواهند کرد.
چونکه برای همگان روشن است که این گروه به آخر خط خویش رسیده وهر روز برای فرار از این منجلاب خود ساخته تلاشی مذبوحانه را انجام می دهد غافل ازاینکه هرچه بیشتر دست وپا بزند بیشتر درباتلاق خویش فرو خواهد رفت.پس باید کاری برای آنها که خواهان بازگشت هستند کرد.
سوال: جناب آقای مسیح بعنوان آخرین سوال لطفاً میزان رابطه دفتر انجمن نجات با شما وبالعکس را چگونه می بینید وچه انتظاری ویاپیشنهادی برای آن دارید؟
دراین چند سالی که دفتر انجمن نجات تاسیس شده دست بکاری بس بزرگ زده همکاران شما بخوبی ما رادرک می کنند ورابطه تنگاتنگی با خانواده ها برقرارکرده اند.
با ارسال ماهنامه نجات ونشریه داخلی که به حق مطالب جالب ودرخور توجهی درآن گنجانده شده درآگاهی بخشیدن خانواده ها نقش داشته ومقدمات حضور خانواده ها را دربعضی از همایشها فراهم ساخته اند که جای تقدیر وتشکر دارد.
جناب آقای مسیح درپایان باردیگر ازاینکه دعوت دفتر انجمن نجات یزد را اجابت نمودید تشکر می کنیم وآرزو داریم بزودی زود بار دیگر شما را درجمع فرزندان دور ازخانه ببینیم.
بنده هم تنها آرزویی که به دل د ارم وامید آن دارم که قبل ازرحیل ازاین سرای فانی بدان نائل شوم دیدار فرزندانم است.
باتشکروسپاس فراوان