درگذشت آندرانیک و جار و جنجال تبلیغاتی سران فرقه رجوی

بعد از فوت آندرانیک دستگاه تبلیغاتی فرقه دست به کار شده و به اسطوره سازی وی پرداختند و اینکه او به اصطلاح اشرفی بوده یا عهد کرده تا آخر در کنار فرقه رجوی بایستد….
در این رابطه هم رهبر در سوراخ مانده سر از آخور درآورد و پیام تسلیت داده و او را جاودانه فروغ هنر و مقاومت مردم ایران!! دانست و همسر سوم مسعود وی را آهنگسازی برجسته و هنرمندی وارسته و محبوب مردم ایران!! نامید.
اگر به فوت آندرانیک دقت نمائیم خواهیم یافت که چرا سران فرقه بعد از مرگ وی همه را بکار گرفته تا اینگونه نشان دهند که او تماما در خط رهبری فرقه!! بوده است. وقتی از مردن وی اطلاع کامل یافتند دست به کار شدند تا قبل از مرگ او دسته نوشته ای و یا پیامی بگیرند تا اینگونه بتوانند در کار تبلیغاتی استفاده نمایند.
برای روشن شدن وضعیت آندرانیک باید به مصاحبه ی که بی بی سی با آقای فرید زولاند آهنگساز در مورد وضعیت آندرانیک انجام داده متوجه خواهیم شد با تبلیغاتی که سران فرقه بعد از مرگ وی راه انداختند فریبی بیش نبوده و ادعا می کنند در کنار مقاومت!! بوده در صورتی که او بسیار تنها می زیسته است.
پس می توان گفت که جار و جنجالی که سران فرقه در مورد وفاداری و شور و شوق وی برای به اصطلاح اشرف نشینان!! و… زیاد هم درست نیست و تا زمانی که وی زنده بود خبری از این نامه ها و پیام ها نبوده و وقتی که دستش از دنیا کوتاه شده به یک باره جاودانه فروغ هنر و محبوب مردم ایران!! نام می گیرد.
یکی از شگردهای رجوی مردگان همواره این گونه می باشد که تا زمانی که قدرت حرف زدن و حیات دارند نباید از آنان تعریف کرد و بعد از مرگ اوست که نام قهرمان می گیرد که نمونه های زیادی در این باره در درون فرقه وجود داشته است بطور مثال بعد از مرگ مهدی افتخاری (فرمانده فتح الله) مریم قجر او را با نام فرمانده ای بزرگ از او یاد نموده این در حالی بودکه او بعلت اینکه انقلاب طلاق مسعود را قبول نداشته و به تشکیلاتش انتقاد داشت مورد کینه رجوی قرار گرفته و تا لحاظ مرگ همیشه مورد تمسخر مسئولین فرقه قرار داشته است او در قرارگاه اشرف به کار سبزی کاری مشغول بود و می توان نام مرده ای بر او نهاد که فقط نفس می کشید و کاملا از همه لحاظ از مناسبات فرقه طرد شده بود.
نمونه دیگر علی زرکش که جانشین فرماندهی کل بوده است  او هم بعلت اینکه به مسعود انتقاد داشت از مناسبات فرقه طرد شده و در عملیات دروغ جاویدان به دستور رجوی کشته می شود تا خیالش از این بابت راحت شده و بعد از مرگ وی رجوی فریبکار او را قهرمان!! نامید.
سران فرقه با راه اندازی این گونه مراسم های مسخره و چندش آور نمی توانند کسی را فریب دهند بهتر بود به جای این گونه شعبده بازی واقعیت های آن افراد را در مواقعی که در مناسبات سازمانی بودند را مطرح می کردند که علت اینکه مهدی افتخاری و یا علی زرکش به آن وضعیت اسفبار دچار شدند چه بوده است؟
البته این سئوال هم مانند هزاران سئوال بی جواب از رهبری فرقه خواهد بود چرا که او می ترسد و می داند که اگر به یک سئوال جواب بدهد باید تا آخر خط پیش رفته و این یعنی ایجاد شکاف در رهبری بلامنازع وی.
هادی شبانی
 

منبع

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا