قابل توجه خانواده های اعضای فرقه رجوی
اخیرا پیام هائی از جانب خانواده های تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین خلق، چه در داخل و چه در خارج از ایران، دریافت کردم که اطلاع داده بودند عزیزانشان در داخل سازمان با آنها تماس گرفته و درخواست پول کرده اند. بهانه ها البته اغلب برای هزینه های درمان بوده و نوعی اضطرار را هم القا نموده اند. این موضوع، خصوصا در شرایطی که سازمان اجازه ارتباط اعضا با خانواده هایشان را نمیدهد، موجب تعجب آنان گردیده است. برخی از این خانواده ها به امید تداوم این ارتباط تصمیم گرفته بودند تا به خواسته های عزیزانشان جواب مثبت بدهند.
از طرف دیگر اطلاع یافتم که ظاهرا در درون سازمان مجاهدین خلق از اعضا خواسته شده تا با خانواده های خود ارتباط برقرار کرده و به بهانه بیماری یا موارد دیگر از آنان درخواست پول نمایند. به اعضا گفته شده است که برای برگزاری مراسم سالانه مریم رجوی در پاریس و دعوت از سخنرانان و غیره نیاز به این پول دارند و لازم است که اعضا در این رابطه کمک نمایند. روی اهمیت این مراسم و ضرورت جمع آوری پول هم در درون سازمان نشست های متعددی توسط مسئولین در کشورهای مختلف گذاشته شده است.
اما واقعیت اینست که سازمان مجاهدین خلق نیازی به چنین پول هائی ندارد و هزینه های هنگفت و نجومی برنامه های مریم رجوی در پاریس با این پول ها تأمین نمیشود و از منابع دیگری بدست می آید. بنابراین واقعیت چیست و چرا سازمان تعدادی از اعضای خود را وادار ساخته تا با محمل های ساختگی از خانواده های خود اخاذی نموده و با فریب از آنها پول بگیرند؟
موضوع به همان بحث مسئله داری و ریزش نیرو بر میگردد که این روزها سخت گریبان فرقه رجوی را گرفته است. این ترفند در بسیاری از دیگر فرقه ها هم بکار گرفته شده و میشود. زمانی که یک فرد به اصطلاح مسئله دار شده و وابستگی اش به فرقه سست میگردد از چنین ترفندهائی برای وابسته نگاه داشتن او و همچنین آزمایش میزان وفاداریش استفاده میشود. اگر فرد مربوطه مجبور شود تا خانواده خود را فریب داده و از آنان اخاذی نماید، به لحاظ روانی پل های روابط عاطفی خود با آنان را خراب کرده و وابستگی اش به فرقه بیشتر میگردد. رجوی همیشه اعتقاد داشت که برای حفظ نیرو باید او را مجبور کرد تا به فرقه پول بدهد و چه بهتر که این پول را از نزدیکان خود اخاذی نماید تا وفاداری خود را بیشتر ثابت کند. او بر این باور بود که هر چقدر نیرو برای فرقه بیشتر مایه بگذارد امکان جداشدنش کمتر خواهد بود.
یک نمونه مربوط به سالها قبل در این رابطه قابل توجه است. بهزاد صفاری از اعضای قدیمی سازمان مجاهدین خلق از عراق با پدر خود در اصفهان تماس گرفته و از او برای خارج شدن از عراق درخواست پول نمود. او ادعا کرده بود که از سازمان فرار کرده و برای خروج از عراق ۴۵ هزار دلار نیاز دارد.
پدر بهزاد که در اصفهان دندانپزشک بود با فروش مطب و وسایل آن و بیکار کردن خود این پول را تهیه کرده و در دو نوبت به حساب هائی که در لندن و اسلو به وی داده شده بود واریز نمود. بعد از این جریان دیگر خبری از بهزاد نشد تا اینکه در تلویزیون فرقه رجوی به عنوان مسئول حقوقی پادگان اشرف مصاحبه نمود و معلوم شد که فرار از سازمان و خروج از عراق تنها محملی برای اخاذی از خانواده بوده است.
بعدها کاشف به عمل آمد که بهزاد مسئله دار بوده و ظاهرا هوای خانواده به سرش زده بود که با این ترفند او را وادار کردند تا سیم های ارتباطی خود با خانواده را قطع کند و دیگر نقطه امیدی در خارج از فرقه نداشته باشد. به این ترتیب عواطف خانوادگی عملا در وجود بهزاد کشته شد و تنها راه نجات او هم مسدود گردید.
همچنین آوردن اعضا به تلویزیون و وادار کردن آنان به دشنام و ناسزا دادن به خانواده و بستگان و عزیزان هم در همین ردیف ترفندها برای حل و فصل مسئله داری و ممانعت از جداشدن افراد صورت میگیرد. به عنوان مثال در چهارچوب شورای ملی مقاومت اعضا وادار میشوند تا به رفقای قدیمی خود که از شورا جدا شده اند ناسزا بگویند و به آنها تهمت بزنند تا راه برون رفت خودشان مسدود گردیده و نقطه امیدی در بیرون از شورا نداشته باشند.
لازم است خانواده ها در برابر چنین تماس ها و چنین درخواست هائی موضوع را بی پرده با عزیزشان در میان گذاشته و او را نسبت به این ترفند فرقه ای که برای حل و فصل مسئله داری و ممانعت از جدا شدن فرد بکار گرفته میشود آگاه نمایند و به او یادآور شوند که فرقه میخواهد تنها سیم وصل وی با بیرون از فرقه، یعنی عواطف و علائق خانوادگی را قطع کرده و او را تماما به لحاظ روانی و ذهنی تحت کنترل قرار دهد.