آقای مجید محمدی در مورد مراسم ویلپنت گفت گرچه مریم حرف جدیدی نداشت اما این نمایش از طرفی نشان از شکست استراتژیک آنهاست که جهت سرگرم کردن اندک هوادارانشان چنین برنامه هایی را به اجرا در می آورند.
آقای عین الله شعبانی در رابطه با مراسم ویلپنت گفت من هم معتقدم مریم قجر حرف جدیدی برای گفتن نداشت تکرار و مکررات بود، آن موقع که سران فرقه در اشرف مستقر بودند و نفرات سلاح داشتند و به یمن صدام معدوم قدرت نمائی می کردند کاری نتوانست در رابطه با ایران بکند چه رسد حالا که از اشرف رانده شده و تعداد زیادی از اعضایش ریزش کرده و بسیار بسیار ضعیف و در آستانه فروپاشی است و آن تعداد افرادی که در لیبرتی هستند به مثابه افراد اسیری هستند که در زندان بسر می برند. افشاگری نفرات جدا شده از فرقه خود عاملی است که آن اعتبار و جایگاه سابق سازمان را گرفت و دیگر نمی تواند با فریبکاری ایرانیان خارج از کشور را به دور هم جمع کند به همین خاطر سعی می کند با دادن پول و آوردن نفرات خارجی سالن مراسم را پر کند تا شاید اینگونه در تبلیغات خود بیان دارد که هنوز هوادارانی در خارج از کشور دارد.
آقای مجید قرائتی در ادامه بحث اشاره نمود، مسعود و مریم قجر را آمریکائیها تربیت و به آنها خط می دهند، امریکا از طریق کشورهای منطقه مثل عربستان تلاش می نماید با ایران مقابله کنند اما نمی توانند از پس ایران بر بیایند و همچنان که دیدیم، هر چقدر سر داستان هسته ای سعی نمودند که خللی در مذاکرات بوجود بیاورند اما نتوانستند و دلیل این کار هم ناحق بودنشان می باشد که سعی می کنند از راه مزدوری به حیات خود ادامه دهند.
آقای محمد رضا گلی یکی دیگر از بازگشته ها در رابطه با مراسم ویلپنت اظهار داشت اگر توجه نموده و فیلم این مراسم را دیده باشید اکثر شرکت کننده ها خارجی بودند با پرداخت پول و هزینه رفت و برگشت اشخاص را از کشورهای فقیر جمع آوری کردند و به این مراسم آوردند تا به عنوان سیاهی لشکر وانمود کنند ما در بین مردم هوادارانی داریم.
از نظر سیاسی حرکت مریم بار جدیدی نداشت و چه از نظر کمی و چه کیفی تغییری در مقایسه با سال گذشته نداشت و سخنرانانش هم اعضای سابق و قدیمی و از حقوق بگیران قبلی بودند بر خلاف تبلیغاتشان که آمده بود رئیس جمهور کشور آلبانی در برنامه آنها شرکت می کند دیدم حتی یک شخصیت جدید هم به آنها اضافه نشده بود، بنابراین کار فرقه و عملکرد آن رو به جلو نبود ، مریم قجر با همه تلاش اش پس رفت داشته است.
در ادامه بحث آقای مسعود دریاباری طی اظهاراتی در رابطه با مراسم مریم قجر در ویلپنت پاریس گفت هدف از برنامه فرقه این است که با چنین برنامه های در ازاء پولی که از اربابانشان می گیرند پاسخگو باشند به همین جهت گرچه بار سیاسی هم برایشان نداشته باشد باز هم برای این که وانمود کنند ما هنوز هم زنده ایم به چنین کارهایی مبادرت می ورزند و ایضا نیروهای وارفته خویش را با مراسم های ویلپنت سرگرم می کنند وقت و انرژیشان را به سمتی که خودشان می خواهند سمت و سو می دهند و همواره تلاش می کنند از هر جهت نفراتی که با آنها هستند را حول محور فرقه همچنان داشته باشند.
آقای عبدالله افغان بیان داشتند هم اکنون از سوی اعضای فرقه که در لیبرتی مستقر هستند سئوالات بیشماری مطرح است که مسئول پاسخگوی آن دقیقا شخص مسعود جنایتکار می باشد سئوالات عمومی اعضای گرفتار در فرقه شامل: رجوی های تروریست در این سالیان به افراد وعده و تاریخ سرنگو.نی داده بود حال بعد از سی و اندی سال چه جوابی دارد بدهد؟ مریم قجر هم در تایید بحث مسعود گفته بود حکومت ایران تا سال 2000 تعیین تکلیف و سرنگون می شود؟ در رابطه با آمدن به عراق چه جوابی دارد؟ رجوی برای خانواده هایی که آنها را از هم جدا کرد چه جوابی دارد بدهد؟
وقتی وی شعار مرگ بر امریکا را در قرارگاه باقرزاده سر می داد آیا اکنون هم می تواند همان شعار را سر بدهد؟ اکنون که جنایت کار ترین افراد امریکایی و اسرائیلی از فرقه حمایت می کنند و مریم هم از این کار استقبال می نماید آیا این معنی و شعار مبارزه علیه امریکا بود؟
چرا رجوی ها سعی دارند هر شکستی را با وقاحت یک پیروزی نشان دهند؟ بهتر است نام مریم قجر را شاهزاده پیروزی ها نام گذاشت چرا که در قاموس این جانیان شکستی وجود نداشته و هر چه که هست پیروزی و همسو شدن با جانیان غربی.
اقای صالحی در ادامه بحث آقای عبدالله افغان عنوان نمودند بحث فرقه را باید از دو موضع بررسی کرد از موضع ضعف است یا از موضع قدرت؟ اگر توجه کرده باشید فرقه از نتیجه مذاکرات به شدت ترس دارد چرا؟ چون در صورت موفقت ایران در این مذاکرات راه نفس فرقه در غرب هم بسته خواهد شد و با توجه به وضعیتی که دارند کار خود را تمام شده می بیند به همین خاطر دست و پا می زند و به هر قیمتی هم شده میز مذاکرات را سعی دارد به هم بزند البته که نتیجه ای نمی گیرد.
در بحث درونی هم اگر توجه کرده باشید در هر سرفصلی برای لاپوشانی تناقضات افراد توجیهات مسخره ای را مطرح می نمودند تا با پوشاندن واقعیت ها تاثیر منفی آنرا روی افراد کم کنند.
ادامه دارد