دو اسلام متضاد از دیدگاه رجوی چیست؟ به قول او صد در صد متضاد و رو در روی هم، یکی باید دیگری را نفی کند. به راستی این شعر و شعارها به اسم دو اسلام از چه دهه ای شروع شد؟ اگر از زبان بانیان آن اسلام به اصطلاح مدعی، (فرقه رجوی) بشنویم از وقتی جنگ اش بالا گرفت و تعمیم یافت که مریم قجر در درون تشکیلات فرقه با تاسی از رجوی بحث اش را فراگیر کرد و اذهان اعضاء را به این سمت، سوق داد. آنچه که به ما بر می گردد به همین دهه های اخیر بر می گردیم که خودمان در مناسباتش بودیم و از نزدیک لمس کردیم. دعوا سر خدا و بی خدائی نیست دعوا سر آخرین پیامبر(ص) و کتابش قرآن کریم نیست دعوا سر سیره و سنت پیامبر هم نیست بلکه دعوا سر قدرت طلبی و جاه طلبی رهبران فرقه است که به اسم اسلام می خواهند در عرصه سیاست و با بازیچه قرار دادن مذهب به عنوان ابزار قدرت سیاسی نان اسلام را بخورند و به همین خاطر بحث دو اسلام متضاد را مطرح می کنند.
اگر به اسلام بر گردیم در عرصه تاریخ فقط با یک اسلام حقیقی، بیشتر روبرو نیستیم. خدا یکی پیامبر یکی و قرآن یکی، پس چرا گوش فلک را فرقه رجوی کر کردند و می گویند دو اسلام متضاد وجود دارد؟ نتیجه دعوا بر سر قدرت سیاسی بوده است نه دین و خدا و قرآن، اسلام واقعی در همان دوران حیاتش توسط پیامبر خدا در روشنائی قرار داشت اگر مدعیان خراب کاری نمی کردند و وارونه تعبیر و تفسیر نکنند دو اسلام متضاد مطلقا وجود ندارد زیرا حضرت محمد (ص) یک اسلام بیشتر ارائه نداد، اشتباه بزرگ در این است ما جای مسلمانان را با اسلام عوض کرده ایم تضاد بین مسلمانان است نه تضاد بین دو اسلام.
فاکت کوچکی را مطرح کنم که رهبران فرقه در برنامه های خود به خورد دیگران می دهند و تلاش می کنند چهره خویش را به اسم آزادیخواه بزک کنند. در این مورد اخیرا مریم قجر در برنامه ویلپنت هم بدان اشاره کرد وی گفت قرآن می گوید لا اکراه و فی دین، آیا مریم قجر لااکراه و فی دین را در مناسباتش هم اجرا می کند یا برای فریفتن از آن استفاده می کند؟ واقعیت آنچه که به درون تشکیلات فرقه بر می گردد از اصول تا فروع اش اساسا بر اساس اجبار بنا شده است از عملیات جاری گرفته، تا غسل هفتگی، و نشست های دیگ، تیغ و تیغ کشی، توهین، اهانت و شکنجه های روحی و روانی که به دستور رهبران اجرا می گردد تا با زور و با ایجاد رعب و وحشت هم شده افراد را تحت اسارت خود نگه دارند. رهبران فرقه در درون چه کردند که بخواهند در برون بدان تکیه کنند. البته آنهایی که درون مناسبات را دیده اند و چشیده اند هرگز این اراجیف را ذره ای باور ندارند و می دانند تنها از جهت تبلیغات و تظاهر کردن تحت نام اسلام دمکراتیک از آیه های قرآن در جهت حفظ مطامع خویش استفاده می کنند، نتیجه برای رسیدن به قدرت سیاسی از موضع قدرت طلبی از هر ترفندی استفاده می کنند تا به هدف کثیف خود برسند، پس دعوا بر سر دو اسلام نیست دعوا بر سر جایگاه است زهی خیال باطل.
محمدرضا گلی