فرقه ی رجوی آنرا بلعیده، مجاهدین خلقی وجود ندارد!

علامه؟! حسینی لبنانی ازجمله کسانی است که طی ماه های اخیر، حضور چشمگیری دررسانه های رجوی داشته وبه ابراز نظر برعلیه ملت ودولت ایران وبرله فرقه ی رجوی میپردازد که مسلما این زحمت ها مابه ازایی دارد که طبعا مقدار این مابه ازا بر خواننده روشن نیست!
رسانه های مجازی مسعود رجوی، مطلبی را تیتر " مجاهدین خلق کلید حل مسئلهء ایران هستند " بنام این شخص – که اگر علامه نبود چه میگفت ومیکرد!! " انتشار داده اند که طی آن آمده است:
" بدون در نظر گرفتن جایگاه سازمان مجاهدین خلق، نمی توان درک درستی از مسئلهء ایران داشت. این سازمان در مبارزه بی وقفه خود برای آزادی ملتش که از دوران شاه در سال 1344 آغاز کرد همیشه نقشی محوری و اساسی در تحولات ایران ایفا کرده است. از همان ابتدای پیروزی انقلاب 57، سازمان مجاهدین تلاش کرد تا مانع از تحمیل نظام ولایت فقیه بر کشور گردد. به همین دلیل خمینی از آغاز به قدرت رسیدنش به تهدید و ترغیب آنها برای اطاعت از خود پرداخت. احمد خمینی برای انتقال این پیام، پیوسته در تماس با مجاهدین بود. اما این سازمان با رد تمام درخواست های خمینی تأکید می کرد که ملت ایران، دیکتاتوری شاه را برای ایجاد دیکتاتوری آخوندی سرنگون نکرده است. بدین ترتیب مجاهدین با قاطعیت و شجاعت از تأیید مشروعیت نظام ولایت فقیه خودداری کردند ".
علامه جان!
بدون اطلاع ازکنه قضیه، به بررسی تاریخ کشور ما نپرداز وحقایق را از زبان ما گوش کن که اینطوری سرسنگین تر میمانی:
این سازمان جزو پارامترهایی نیست که درتحلیل اوضاع ایران مورد توجه فرد عاقلی قرار گیرد ومحققان واستراتژیست ها، درتحلیل های خود، توجهی بدان نداشته وبود ونبودش را جدی نمیگیرند!
بلی سازمان مجاهدین خلقی که از سال 1344 با ایجاد هسته های مطالعاتی وعضو گیری های محدود آغاز به فعالیت نمود، تا اواخر سال 1359  با کش وقوس های فراوان درجامعه ی ضدامپریالیستی ایران  حضور داشت.
اما ازاوایل سال1360 توسط شخص مسعود رجوی تدریجا از ماهیت خود تهی شد و بزودی با بلعیده شدن تمام وکمال آن ازطرف او که طمع وعطش سیری ناپذیری دارد، به یک گروه مرموز، تروریست وفرقوی تحت امر کامل مسعود رجوی تبدیل شد ودهها سال است که سازمانی با مشخصات یاد شده، وجود خارجی ندارد وآنچه که هست تعدادی ازاعضای آن است که درفرقه ی رجوی  ودر شخص مریم تابان، ذوب شده اند!
ازنقش محوری سازمان علامه حسینی چه باید گفت؟!
آیا ما که یک تاریخ زنده ی انقلاب هستیم پایگاه اجتماعی مجاهدین را بهتر میشناسیم ویا شما که اظهاراتتان نشان میدهد، در " باغ" تاریخ ایران نیستید؟!
مجاهدین مورد نظر شما جزو گروههایی بود که درانقلاب 57 شرکت کرد واتفاقا نقش درجه اولی دربین گروهها ایفا ننمود واین درحالی است که مجموعه ی این گروههای سیاسی- به هردلیل- درمیان صفوف مردم بپا خاسته، نقش ناچیزی داشتند و سازمان رجوی درمجموعه ی دارندگان این " نقش ناچیزها" بود که مقام اول را هم دراین مورد نداشت!
اینکه سازمان به تمامی درخواست های آیت اله خمینی تن نداد، یک ادعای دروغی است!
سازمان طی اطلاعیه ها وهم  دردیدارهای خصوصی درخواست تحویل میلیشیای خود به امام خمینی را میکرد با این شرط که هیچ گروهی بغیر ازآنها درحاکمیت پذیرفته نشود واین پیشنهاد حکایت از انحصار طلبی لاعلاج سازمان میکرد!
آقای حسینی لبنانی (دبیرکل شورای اسلامی عربی در لبنان) به گفته ها وچاپلوسی هایش برای رجوی چنین ادامه میدهد:
" اهمیت مبارزه سازمان مجاهدین علیه نظام ولایت فقیه محدود به ایران و کشورهای منطقه نیست… یک نمونه آن افشای برنامه اتمی ولایت فقیه بود که البته متأسفانه، سران جهانی، از مجاهدین به خاطر این تلاش های ارزشمند و خطیر قدردانی نکردند و از اهمیت کار مجاهدین غفلت نمودند آنها بی توجه به خطر ماهوی نظام ولایت فقیه برای بشریت، هشدارهای مهم مجاهدین را که با این توافقنامه ضعیف اتمی، راه بمب سازی رژیم بسته نشده است را نادیده گرفته اند…".
بمبی ساخته نشده بود وطبق اظهار نظر صریح بالاترین سرویس های امنیتی غرب، این کار برای 20 سال آینده هم ممکن نبود وبنابراین آنچه فرقه ی رجوی میکرد، تحریک آمریکا واسرائیل برای بمباران مراکز هسته ای وصنعتی ایران بود که خیانت بزرگی درحق ایرانیان وتمامی بشریت بحساب میآمد وسران جهانی نیز بااطلاع ازاین دروغگویی های رجوی، اهمیتی به سخنانش نداده ودماغ سوخته اش کردند!
به ادعای این باصطلاح علامه دایر بر " هشدارهای مهم مجاهدین را که با این توافقنامه ضعیف اتمی، راه بمب سازی رژیم بسته نشده است را نادیده گرفته اند " توجه شود وآنگاه بامتن سخنان نئوکان ها وصهیونیست ها مقایسه شده تا معلوم گردد که منشا تمامی این نوشته ها یکی است که مسلما برای اینجانب روشن نیست که کار کدامیک است؟!
درهرصورت درتمامی این نوشته ها، ما موضوع " کپی برابر اصل است " را بروشنی مشاهده کرده وبر ماهیت این علامه بیشتر پی میبریم!
وپیشنهاد نهائی این علامه؟!:
" آری تنها کلید بستن نظام ولایت فقیه و گشودن مشکل ایران، سازمان مجاهدین خلق ایران است ".
حتی زمانی که این سازمان وجود داشت، ازاین ظرفیت برخوردار نبود وحالا تنها نام خالی باقی مانده از آن، چگونه میتواند که دارای این صلاحیت وظرفیت گسترده باشد؟؟!!
نوید
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا