آقای سید محمد یعقوبی برادر اسیر فرقه هاجر یعقوبی از خانواده های فعال استان مازندران به دفتر انجمن مراجعه و بیان داشت سران فرقه با فریبکاری خواهرش را وادار نمودند به دروغ چیزهایی بگوید که اصلاً واقعیت نداشت.
وقتی با او وارد بحث شده و مسئله را جویا شدم عنوان نمود که اخیرا وقتی برای ملاقات خواهرم به همراه دیگر خانواده ها که سالها پیگیر اعزام بودیم و نهایتاً که موفق شدیم به لیبرتی برویم ولی سران فرقه مانع از ملاقات من با خواهرم هاجر یعقوبی شدند و این مسئله برایم کاملاً روشن شد که مانع این کار سران فرقه می باشند که نمی خواهند من با خواهرم ملاقاتی داشته باشم.
خواهرم هاجر در برنامه کذایی تلویزیونی فرقه با عنوان پرونده مطالبی را بیان داشت که اصلاً واقعیت نداشته و اینها را خودش هم می داند ولی مسئولین فرقه برای اینکه او را مجبور به ماندن در لیبرتی کنند این گونه او را وادار نمودند که دروغ بگوید.
خواهرم هاجر ابتدا عنوان نمود: وقتی خواستم به عراق بروم به پدرم گفتم و او از رفتنم خبر داشته و او گفت اکنون که می دانم نزد مجاهدین می روی خیالم راحت است. این کلمات اساسا دروغ می باشد پدرم از غصه وی دارفانی را بدرود گفته و کاملاً مخالف این فرقه مخوف بوده است.
ضمن اینکه خواهرم اصلاً سیاسی نبوده است، وی که متاهل بوده بدون اطلاع ما به همراه شوهرش(مراد یونسی) به عراق رفتند و تا سالها ما خبری از رفتن وی نداشتیم تا اینکه در سال 82 متوجه شدیم که او در مناسبات فرقه می باشد به همین خاطر برای ملاقات با او به اشرف آمدم و او را ملاقات کردم که بسیار خوشحال شد و چیزهایی که در حرفهای خصوصی به من گفت با چیزهایی که در این برنامه بیان می داشت بسیار تفاوت می کرد.
در سال 82 وقتی که با او ملاقات داشتم ابراز تمایل نمود که برگردد و از من درخواست کمک داشت و حتی در تماس تلفنی هم این مسئله را یادآور شد و من هم به او قول دادم. البته در آن ملاقات صحبت های دیگری هم رد و بدل شد که اکنون قصد بیان آنرا ندارم چرا که می دانم اگر آنها را بگویم مسئولین فرقه خواهرم را تحت فشار قرار خواهند داد.
آنجا برایم کاملا روشن شد که او فقط به صرف اینکه شوهرش در فرقه می باشد در مناسبات گیر کرده است.
دیدن خواهرم در تلویزیون فرقه برایم نه اینکه ناراحت نشدم بلکه بسیار خوشحال شدم که بعد از سالیان دو باره او را دیدم و از طرف دیگر به ماهیت کثیف رجوی ها پی بردم که چگونه با عوامفریبی و دروغ گویی قصد دارد او را نگهدارد.
من هم مانند دیگر خانواده های استان مازندران این قول را به خواهرم هاجر که اکنون در چنگال فرقه اسیر می باشد می دهم که تا رهایی کامل وی دست از فعالیت علیه سران فرقه بر ندارم و راه اندازی این شوهای مسخره هم نمی تواند مانع انجام کارم که همانا رهایی خواهرم می باشد شود.
به سران فرقه این پیام را می دهم که هر چقدر می توانید نفرات خود را به تلویزیون آورده و علیه خانواده لجن پراکنی کنید ولی مطمئن باشید که ما گامی به عقب بر نخواهیم داشت و این کار مسخره فرقه عزم ما را برای رهایی عزیزان مان صد چندان کرده و این پیام را به ما می دهد که حضور خانواده در جلوی لیبرتی زنگ خطری برای آنان بوده که در نهایت راه به فروپاشی کامل می برد.
حال هر چقدر سبک مغزان رجوی فکر کنند که می توانند با راه اندازی این شوهای کثیف و گفتن دروغ ما را سست کنند ولی ما عهد کردیم که بند از بند این فرقه پاره کنیم و این کار را هم خواهیم کرد.
سید محمد یعقوبی (نکا) مازندران