البته این کار، که معلمان کشور بدلایل صنفی اعتراضاتی کرده وبه خواسته های خود برسند، مورد اعتراض هیچ کس نیست!
اما آنچه که مورد نظر باند رجوی است، همواره این بوده که این تجمعات برسمیت شناخته درقانون اساسی غرقه درخون گردد تا رجوی با ریختن اشک تمساح برای آن، درته دل احساس شادمانی کند!
در وبسایت های فرقه ی رجوی مطلبی بانام " می زنم فریاد، هر چه بادا باد، وای از این توفان، وای از این بیداد ". درج شده که درآن میخوانیم:
" عقب نشینی تازه رژیم در برابر معلمان معترض، نمود دیگری از آثار زهر در رژیمی است که سردمدارانش خطر انفجار و قیام را خیلی نزدیک میبینند. بههمین دلیل بهرغم نیاز شدید به تشدید سرکوب و در حالی که هر روز بر تعداد اعدامهای جنایتکارانه اضافه میکنند، اما از سرکوب معلمان وحشت دارند و مجبورند عقبنشینی کنند. وحشت از خطر انفجار اجتماعی علاوه بر اظهارات کارگزاران و سردمداران، در رسانههای حکومتی هم موج میزند ".
این باند منحرف فرق بین تعامل سازنده با یکی ازشریف ترین اقشار مردم ایران را عقب نشینی میداند که ابدا درست نیست واعدام قاچاقچیان و… ابدا کمکی به رژیم نمیکند، و اگر آلترناتیوی برایش پیدا میشد وما همواره چنین آرزویی را داریم، این اعدام ها هم که برچیده میشود!
ما برخلاف باند رجوی، بهبود وضعیت رژیم ومردم را درشرایط کنونی پسا توافق وپس رفتن ابرهای تار وشوم ازفضای کشور، وحدت نظر وعمل درراستای سازندگی کشور- در درجه ی نخست، کمک به ارتقای تولید تا سطحی که به انقلاب صنعتی منجر گردد و… – ازشرایط لازم وبعضا کافی دانسته وفکر میکنیم که حکومت برای تمشیت امور بیشتر از سرکوب و… به این همدلی نیاز دارد ومردم نیازمند تر ازآن!
درادامه ی این تحلیل مشعشع آمده است:
" واقعیت این وضعیت هر روز در خیابانها و میدانها و پارکها و مقابل نهادهای حکومتی دیده میشود، در هفته گذشته طنینانداز شدن شعار مرگ بر… در میدان صادقیة تهران یک نمونه قابلتوجه بود، حمله جوانان به پایگاه چماقداران بسیجی در شهر ری تخریب ساختمان و ابزارهای سرکوب و پایینکشیدن تابلوی این مرکز شکنجه و سرکوب نمود خطرناک دیگری بود که سردمداران رژیم را بهشدت به وحشت انداخت. واقعیت این است که گسترش اعتراضها، شتاب گرفته است و در روزهای آتی باید در انتظار سرعت گرفتن هرچه بیشتر آنها بود ".
رسانه های سایر اپوزیسیون از سر " مماشات"!! یا بدلیل دروغ دیدن موضوع مورد اشاره ی شما، این خبر را منتشر نکرده بودند ودروغ ویا راست بودن آن روشن نیست.
آنچه که ازنوشته ی شما استنباط میگردد، حداکثرحرکتی کور ومخربی بوده که علت این حرکت را هم ذکر نکرده اید و درمقابل، تجارب زندگی نشان داده است، که این قبیل حرکت ها، ره بجایی نمیبرد ودر پایان خود به بهره برداری نیروهای ارتجاعی- که باند رجوی ازنمونه های قابل عرضه تر آنست- منجر میشود و " خلق قهرمان " را خیری دراین کارها نیست!
فرید