بنا به اطلاعات موثق از درون تشکیلات فرقه رجوی , در تشکیلات تناقضات مربوط به عدم سرنگونی ,ارتش آزدایبخش خلع سلاح شده و وعده وعید های دروغین رهبری مسعود رجوی سر باز کرده و موجبات مسئله داری بیش از حد نیروهای سازمان در حوزه های مختلف در کمپ لیبرتی , آلبانی و اروپا گردیده است بطوریکه عملاً فرماندهان فرقه را با بحران از هم گسیختگی تشکیلاتی مواجه کرده است. دیگر در نشستهای عملیات جاری تیغ های انتقادی خواهران شورای رهبری برش لازم را ندارد فرمانده هان ارشد برادر فرقه رجوی در سرکوب تناقضات اعضا , خواهران شورای رهبری را یاری نمیکنند نشستهای عملیات جاری بیشتر رویکرد معکوس به خود گرفته واین نشستهای انتقادی تبدیل به صحنه طلبکاری اعضا از رهبری مسعود رجوی شده است که لیاقت فرماندهی و رهبری سازمان را نداشته و ندارد و سازمان را به روز سیاه نشانده است.
حتی شاگرد دجال رجوی (مژگان پارسایی) در کمپ لیبرتی نیز قادر به اداره نشستها عملیات جاری نبوده و از روی استیصال وبا تاکتیک فرار ازپاسخگوئی به آلبانی منتقل شده است تا با تغییر سرکرده این فرقه در کمپهای لیبرتی و آلبانی این فرقه بتواند صورت مسئله طلبکاری نیروها از عمرهای بر باد رفته را عوض کند بنا به اطلاعات اعضای ناراضی و منتقد تشکیلات در آلبانی مسئولین فرقه بخاطر فائق آمدن بر جو حاکم و مسئله دار شدن نیروها بصورت شیادانه و با استفاده از شگردهای فرقه ای باز میخواهند توپ را به زمین اعضای نگونبخت برگردانند و با پیش کشیدن اینکه شما طلب کار عمر های خود هستید و فکر میکنید که رهبری در این سالیان به شما دروغ گفته است صحنه سازی میکنند تا بتوانند قفلهای عدم خروج از تشکیلات را هر چه محکمتر کنند. از اینرو بعد از اعزام مژگان پارسائی از عراق به آلبانی خط و خطوط صادر شده از قلعه اور به کل تشکیلات این بوده است که وارد سر فصل جدید شده ایم و باید در زهر خوران اتمی تکاتک اعضای پروژه طلاق طلبکاری را در نشستهای عملیات جاری را بخوانند و هرکس باید از خودش مختصات بدهد که از کجا و از کی طلبکار رهبری شده است و علت اینکه ما نتوانسته ایم جایگاه خود را بدانیم و رژیم را سرنگون کنیم این بود که به قصورها و کم کاریهای خود توجه نمیکردیم ودر دوران زهر خوران اتمی پاچه رهبری را گرفته بودیم و نمیگذاشتیم مسعود رجوی امر خطیر سرنگونی را پیش ببرد , باید در پایان پروژه طلاق بدهکاری همه اعضا باید به نقطه بدهکاری برسند.
اولین سورژه این پروژه طلاق طلبکاری مسئولین برادر بالای تشکیلات بودند که به گفته مسعود رجوی این لایه در نشستهای عملیات جاری بجای همسوئی با خواهران مسئول دلسوز اعضای منتقد و ناراضی شده اند و به سوژه نشستها عملیات جاری درست و حسابی تیغ نمیکشیدند (انتقاد نمیکنند) و به مترادف آغاز نشستهای برادارن مسئول قلعه اور به تمامی تشکیلات در کمپ لیبرتی و آلبانی و اروپا دستور داده است که برای حفظ تشکیلات از فروپاشی تمامی لایه ها حتی برای هواداران جز نیز نشست و جلسه بگذارند تا پروژه طلبکاری را بخوانند حتی اعضای شورا نیز ملزم به انجام آن هستند. شاخص عبور تکاتک اعضا از پروژه طلاق طلبکاری این است که یکا یک نفرات اذعان کنند که از کی و از کجا طلب کار مسعود رجوی شده اند و بخاطر طلب کاری از رهبری دست رهبری را در امر سرنگونی بسته اند و نگذاشته اند رهبری امر سرنگونی را پیش ببرد و از اینرو گناه عدم سرنگونی به پای آنها است و این سالیان مسعود رجوی مجبور بوده بجای مبارزه آدمهای طلب کار و قلوس را در تشکیلات جمع و جور کند.
اینبارنیز مسعود رجوی میخواهد تمامی قصورها و وطن فروشیهایش را که باعث به خاک سیاه نشستن سازمان شده است را به گردن اعضا و نیروهای خود بیناندازد.
میر باقر صداقی