چرا باید آمریکا خط قرمز در سوریه داشته باشد؟!

آقای اسماعیل محدث یکی دیگر از عمله های مسعود رجوی است که دست به تحلیل اوضاع خاورمیانه زده و درنوشته ی منتشره اش در وبسایت ها و وبلاگ های باند رجوی که "چگونه می توان گره های خاورمیانه را کور و پیچیده کرد "  عنوان یافته، آورده است:
" ویژگی سیاست خارجی دولت اوباما را می توان در اصرار به مشروعیت بخشیدن به رژیم ولایت فقیه حاکم بر ایران و مقاوتش در مقابل خواسته های دمکراتیک مردم ایران خلاصه کرد ".
این قلم بدست رجوی که یاد نگرفته است تابداند مشروعیت به حکومت ها ازطرف مردم همان کشورداده میشود و درعوض، بدنبال عدم اقبال عمومی درایران، براین تصور غلط گرفتار شده که این رهبران کشورهای قدرتمند خارجی هستند که به یک جریان سیاسی یا فرقه ای ویا حکومتی مشروعیت میبخشند ویا مشروعیت داشته اش را ازآن سلب میکنند، اساس تحلیل خود را بررفتارهای کشورهای بزرگ گذاشته وفکر میکند تا با پند واندرزی که به رهبران آنها میدهد، باند رجوی را هم شامل مشروعیت مینماید!
اوباما در سخنرانی های متعدد خود، بارها گفته است که اگر پای توافق هسته ای با ایران نمی نشست، مجبور به جنگ با آن بود و این جنگ حتمی، هزینه های بمراتب بیشتری به آمریکا تحمیل مینمود که او ناچار گزینه ی اول را انتخاب کرده وفعلا با  عدم حمله ی نظامی این خواست جنایتکارانه ی باند رجوی وشرکای خارجی اش را برآورد نکرد!
با این حساب، آقای محدث به نیابت ازمسعود رجوی تشنه به خون وقدرت، بطور تلویحی اعلام میدارد که حمله به ایران وکشتار هموطنانش ونابودی زیر ساخت های کشور را یگانه راه " بازکردن گره های خاورمیانه " میداند والبته براین تصور هم هست که با وقوع چنین حادثه ای، خود نیز به نان وآب وقدرتی دست می یابد!
آرزویی که بشدت درتعارض وتضاد با خواست  ومنافع وبطور کلی مرگ وزندگی " خلق قهرمان ایران " قرار دارد و این خود نشان میدهد که باند مافیایی رجوی تاچه درجه ی وحشتناکی با مردم ایران " تضاد منافع " دارد!
باز میخوانیم:
" دولت بوش در سال 2003 تعادل عراق را برهم زد و دولت اوباما در سال 2011 آن کشورِ درهم ریخته را رها کرده آن را به دیکتاتور کوتوله مالکی، که به کلی نوکر ولایت فقیه بود، سپرد… ".
این برهم زدن تعادل عراق، با توصیه ی زیاد رفقای نئوکان وجنگ طلب آمریکا اتفاق افتاد واگر چنین است که هست، چرا با این سناتور وکنگرس من های تومحافظه کار وخونریز نرد عشق میبازید؟!
عقب نشینی اوباما ازعراق، حاصل خستگی ودرماندگی نیروهای نظامی اش بود واوباما سعی کرد که با بیرون آوردن نیروهای آمریکائی ازعراق، بیش ازاین ارتش آمریکا را فرسوده نکند و برنارضایتی دم افزون خانواده های سربازان کشته شده، زخمی گردیده و روان پریش گشته ی آمریکا بیش ازاین نیافزاید.
مورد نوری مالکی- بدون اینکه بخواهم نظر مثبت یا منفی درباره اش بدهم- از یک انتخابات تحت کنترل آمریکا بوجود آمد ومسلم بود که درنظام عشیرتی ومذهبی عراق، نمایندگان شیعیان با 60 درصد جمعیت کل عراق بقدرت میرسیدند که چنین هم شد واگر نتیجه ی این انتخابات بد بوده، این نتیجه در درجه ی اول میزان رشد فکری و… مردم عراق را نشان میدهد!
نیز:
" در تابستان 2013 اوباما پس از اخطار رژیم ایران از خط سرخش در سوریه عقب نشینی کرد و دیکتاتور خیره سر سوریه، به کمک پاسداران رژیم ولایت فقیه، موفق شد با مقاومت ارتش آزاد سوری مقابله کند و در جاجای کشور بمب های بشکه ای بر سر مردم بی دفاع بریزد و از سلاح ها و گازهای شیمیائی استفاده کند ".
اساسا، آمریکائی که همسایه ی سوریه نیست وبا این کشور قرارداد های قابل توجهی نداشته، چرا باید درآنجا مرز سرخ برایش قایل شد؟!
آیا  نابود شدن موشک های آمریکائی شلیک شده به قلب دمشق، بحد کافی برای اوباما هشدار دهنده نبود که بفهمد، حمله ی نظامی به سوریه، از شانس هایی برخوردار نیست که در لیبی ودرغفلت عجیب چین وروسیه اتفاق افتاد وبرخوردار شد؟!
بلی کمک های فنی و لجستیکی (ونه نیروی انسانی قابل ملاحظه وتغییر دهنده ی موازنه) ایران وروسیه برای سوریه که قراردادهای قانونی فراوانی بین شان وجود دارد، امری طبیعی است واساسا چرا فکر میکنید که مخالفان سوریه میتوانند متحدان منطقه ای وجهانی داشته و ازبلندگوهای شما استفاده کنند ولی رژیم قانونی سوریه ازچنین حقی محروم باید باشد؟!
به مسئله ی گازها وبمب های شیمیایی که میرسیم، باطلاع میرسد که طرف مقابل دولت سوریه، بیشتر ازاو درمظان این اتهامات قرار دارد که شما طبعا وذاتا این موضوع را مطرح نخواهید کرد!!
 درادامه میخوانیم:
" سیاست همخوان دولت اوباما در خاورمیانه با رژیم ولایت فقیه حاکم بر ایران حساسیت همۀ کشورهای منطقه، از عربستان سعودی گرفته تا اسرائیل را برانگیخته است… ".
یکی ازاین کشورها مشکلات داخلی دارد و سرگرم صدور بحران ودیگری بنام اسرائیل وطالب سلطه بر خاورمیانه ی بزرگ و هنوز کشوری نیست که خط ومرزهای مشخصی برای خود تعیین کند وهردو ژاندارم آمریکا!
هموطنان فرقوی من متوجه این مسئله نیستند که آمریکا ازژاندارم هایش حمایت کافی میکند ولی مشکل است که خود را تحت امر وسیطره ی آنها قرار دهد!
این نکته را ازبرادرتان بشنوید که جناح عاقل تر امپریالیست های آمریکائی، نفع خود را درادامه ی سیاست هایی میداند وخواهد دانست که کمترین ضرر وبیشترین سود را برایش داشته باشد و درتحلیل نهائی، زمام امورش را بدست شما، عربستان واسرائیل نخواهد داد!
صابر
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا