جنگ عراق بر ضد مردم وکشورایران که با تهاجم سنگین ارتش بعث بصورت رسمی در31 شهریورماه 1359 آغازشد یکی از مهم ترین جلوه های جنگ تمام عیاردرتاریخ بشری است،جنگی فراگیرکه رویدادهای مثل جنگ شهرها،جنگ شیمیایی،نبرد نفت کش ها ونقش گروهها واحزاب معارض معنا پیدا می کند.عوامل متعددی برسیر تحولات وسرنوشت هرجنگ تاثیر می گذارند ازجمله قابلیت ها وآمادگی رزمی،توان دیپلماتیک،قدرت اقتصادی،حمایت خارجی،پشتیبانی داخلی وگروههای سیاسی.
درجنگ تجاوزکارانه رژیم بعثی عراق فرقه تروریستی رجوی موسوم به مجاهدین تاثیرگذارترین نقش را بخصوص درماههای پایانی آن ایفا کرد.درسالگرد تجاوزرژیم بعثی صدام معدوم فرصتی به دست داد تا به بررسی نقش،عملکرد،استراتژی ونتایج رقت باروعبرت آمیز فرقه رجوی به مثابه ستون پنجم دشمن بعثی دراین جنگ بپردازیم.
در31 شهریور رژیم بعث عراق با این پیش فرض که دولت جدید ایران تحت تاثیررویدادهای انقلاب ودرگیریها وآشوب های داخلی که عمدتا توسط فرقه رجوی به آن دامن زده می شد بکلی ضعیف وفاقد توانمندی نظامی وانسجام تشکیلاتی لازم برای دفاع ازتمامیت ارضی کشور است قرارداد 1975 الجزایر را لغو و با ادعای تسلط کامل برآب راه اروند تهاجم سراسری خودرا به خاک ایران آغازکرد.صدام معدوم سه هدف را دراین جنگ تجاوزکارانه خود دنبال می کرد:1- لغو قرارداد الجزایر 2- تجزیه ایران با جدا کردن استان خوزستان 3-وبراندازی دولت نوپای ایران.صدام درابتدای جنگ موفق شد 15 هزارکیلومترمریع ازاراضی ایران را به اشغال خود درآورده ودرآن مستقر شود.
فرقه رجوی درآغازجنگ بصورت تاکتیکی با صدور اطلاعیه هایی تجاوزدشمن بعثی به خاک کشوررا محکوم نمود وبه حضور همه نیروهایش درجبهه ها به منظوردفع تجاوزفراخوان داد اما همین رجوی جنایتکارچند ماه بعد درپیام نوروزی خود ضمن ارتجاعی وناعادلانه خواندن جنگ شیادانه ایران را بدلیل اصراربرای صدورانقلاب مسئول ومقصر اصلی جنگ اعلام کرد!! رجوی با این ادعا که ایران آتش جنگ را برافروخته درنظر داشت ضمن ایجاد نارضایتی وایجاد شکاف درمیان مردم وانگیزه ایجاد شده درمیان داوطلبان حضور درجبهه ها به منظور دفع تجاوز دشمن را ازبین ببرد تا بدین ترتیب موقعیت خود را تثبیت کند، درحالیکه لزوم وحدت عام و فراگیر دربرابر دشمن متجاوز به خاک میهن برکسی پوشیده نبود.این فرقه ضد خلقی عرصه حساس وپیچیده جنگ را به میدانی برای مانورهای تشکیلاتی وایجاد درگیری وتشنج خیابانی کرده بود وجبهه نظامی دیگری را درپشت ودرداخل شهرهابوجود آورده بود.همزمان نیروهای این فرقه درجبهه ها شروع به جمع آوری اخبار واطلاعات مربوط به یکانهای نظامی ایران وتهیه عکس ازمحل استقرارنیروها واستحکامات آن می نمودند که بطور مثال درآبان ماه 59 دریک خانه تیمی آنها درشهر آبادان اطلاعات مهمی شامل کروکی ونقشه مقرها ومحل استقرارسلاح های سنگین نیروهای ایران بدست آمد.که براستی جمع آوری اطلاعات نیروهای خودی جزجاسوسی برای دشمن متجاوز چه دلیل دیگری می تواند داشته باشد؟!!
رجوی وطن فروش در30 خرداد 60 با اعلام شروع جنگ مسلحانه عملا دراتحاد با صدام معدوم جبهه جدیدی را علیه کشورو مردم خود گشود وبصورت علنی متحد رژیم متجاوزبعثی حاکم برعراق شد.در19 دی ماه 61 مسعود رجوی با طارق عزیز معاون نخست وزیروقت عراق درپاریس دیدارکرد. رجوی دراین دیدارمجددا خائنانه دولت ایران را شروع کننده جنگ ومسئول تداوم آن معرفی کرد!! طارق عزیزهم دعوت صدام ازرجوی برای رفتن به عراق را به اطلاع وی رساند.
رجوی همچنین دردیدارخود با طارق عزیزازوی خواهان افزایش کمک مالی ازسوی دولت عراق به فرقه اش شد! که این دیدار باعث جدایی بنی صدر ازرجوی شد.ودر17 آبان 1365 رجوی به بهانه افزایش فشارسیاسی دولت وقت فرانسه برفرقه اش به عراق رفت ورسما بعد ازملاقات با صدام عملا به مهره دست نشانده وی تبدیل شد،موضوعی که حتی انزجارگروههای سیاسی مستقر درخارج را هم برانگیخت.بعد ازورود رجوی ونیروهایش به خاک عراق به دستور صدام 14 قرارگاه نظامی به منظور نفوذ به داخل ایران برای ضربه زدن وبه اسارت درآوردن نیروهای ایرانی وتخلیه اطلاعاتی آنها دراختیاررجوی قرارگرفت.که قرارگاه بدنام اشرف سابق واقع در 100 کیلومتری شمال غربی بغداد ازاصلی ترین آنها بود……ادامه دارد
اکرامی