به بهانه انتقال سه سرکرده رده بالا فرقه رجوی به آلبانی …
به قرار اطلاع باند رجوی بدنبال گسترش لانه های فرقه ای و ایجاد مرکزی برای رهبر فرقه در آلبانی می باشد که با برنامه ریزی و انتقال یکی یکی اعضای حفاظت و بستگانش همراه است.
در خاطرات منتشره از جدا شدگان درباره این سه زن مطالبی یافتیم.
نفر اول: رقیه عباسی زنی با چهار فرزند بود که بدنبال همسرش احمد محمدی وارد فرقه مجاهدین شد در آشپزخانه و کودکستان کار میکرد. در حوالی سال ۷۰ و بدنبال تاکتیک فرمانده نمودن زنان او را یک شبه ارتقا داده و از فرمانده اشپزخانه به فرماندهی نظامی رساندند ابتدا رئیس ستاد مرکز ۱۰ یکی از سه مرکز نظامی شد و پس از مدتی هم فرمانده مرکز شد. او در سالهای استقرار درکمپ اشرف با ثابت نمودن سرسپردگی و اطاعات کورکورانه و مغزشویی کامل در موضع فرمانده باقی ماند وچندین سال سرکرده مراکز نظامی زنان و دختران جوان بوده است.سابق بر آن چه در دورانی که رئیس مرکز ۱۲ بوده چه زمانی که فرمانده قرارگاه علوی بود تعدادی از نفرات ناراضی مراکز تحت مسئولیت وی به صورت های مشکوکی خودکشی نموده و یا به قتل می رسیدند برخی جدا شدگان نجات یافته که ازنزدیک با او کار کرده وتحت مسئولیت او بودند در خاطرات منتشر شده خود نوشته اند “رقیه عباسی برای اثبات خوش خدمتی هایش بطور هیستریکی با مردان ضدیت به خرج می داد و همواره بعناوین مختلف سعی درسرکوب آنان نموده و از کوچکترین اشکالی نمی گذشت و افراد تحت حیطه مسئولیتش را بشدت مورد اذیت و آزار و تنبیه تشکیلاتی قرار می داد در دورانی که مسئول قرارگاه علوی بود تیم های عملیاتی زیادی تحت مسئولیت وی به ایران اعزام شد که اکثرآنان را با علم نداشته نظامی اش به کشتن داد. بطوریکه نام قرارگاه علوی با ناکامی و شکست عجین شده بود.”
چهره وی در سازمان منفور و نفرات زیادی از زجمله زنان و مردان از وی متنفر هستند. بعدها او با همان چهره خشن و سرکوبگر مسئولیت اف ام های زنان را بعهده گرفت. و زندان و بند و محدودیت هایی افزون بر ضوابط فرقه ای بر زندگی تیره وتار زنان و دختران جوان می افزود…
در خاطرات ناصر. سید بابایی.. در باره وی چنین قید شده:
در بیشتر نشست های عملیات جاری و نشست دیگ، نفرات که سوژه می شدند فرماندهان زن قرارگاه مثل رقیه عباسی فرمانده قرارگاه ۴ یا فرشته شجاع مسئول پذیرش در سال ۸۰ و قرارگاه ۱۲ در سال ۸۲، مکرر سوژه ها را تهدید به قتل می کردند اگر سوژه ها از قبول حرفهای افراد نشست که به آنها فشار می آوردند، خودداری می کردند و سلطه بی چون و چرای سازمان را نمی پذیرفتند به آنها می گفتند: تو را جر می دهیم! آن روی سگ مجاهدین را ندیده ای! کاری می کنیم که هر لحظه مرگ را آرزو کنی! چنین لفاظی ها و بی حرمتی های زنان عضو شورای رهبری مجاهدین نسبت به افراد در اشرف امری عادی و همیشگی بود تا نفرات را وادار کنند که تن به دستورات سازمان بدهند و مطیع بی چون و چرای آنان باشند و اگر سوژه ها مقاومت می کردند و از تهدید فرماندهان زن هراس به دل راه نمی دادند شبانه آنان را سر به نیست می کردند دیگر کسی ردی از آنان پیدا نمی کرد و هرگز معلوم نمی شد به کجا منتقل شدند؟ و چه بلایی به سرشان آورده اند؟…
نفر دوم: ژاله مهرام نیا همراه با خواهرش لادن مهرام نیا از اعضای رده بالا و نزدیک در دستگاه رجوی است. خواهرش لادن سالها ست که در دفترمرکزی مریم قجر در پاریس کار می کند
ژآله مهرام نیا بنوعی فامیل سببی مریم قجر هم می باشد
همسر وی علیرضا صدر حاج سید جوادی نفر شماره یک حفاظت رجوی است. که به این ترتیب خواهر شوهرش شهرزاد صدر زن برادر مریم قجر می شود.
در روابط ومناسبات نزدیک، مریم قجر و مسعود رجوی از فرط ترس و لرز جان بی مقدارشان همواره حواسشان به این بوده که نزدیکان خود را از نور چشمی ها و اهالی فامیل و هم خون بچینند تا مبادا ان رهبران شجاع را خطری احاطه کند.
انتخاب علیرضا صدر و شهرزاد صدر و محمود قجر لادن و ژاله مهرام نیا و… از این دست انتخاب ها هستند …
نفر سوم سیما وطنخواه در جوانی به فرقه مجاهدین می پیوندد و در سال ۶۶ درتشکیلات با فردی به نام محمد شریفی ازدواج می کند. چند سال در قسمت های نظامی کار می کند و سپس در حوالی سال ۱۳۷۰به یکان حفاظت رجوی منتقل می شود. درحفاظت چندین سال مسئول یکان حفاظتی مقرات رجوی و چند سالی هم مسئول انتظامات و یکان حفاظت نزدیک رجوی بوده.
فاطمه وطنخواه رحمانی با نام سیما وطنخواه بیش از دو دهه در خدمت حفاظت رجوی کار کرده است و بااثبات سرسپاری در زمره اعضای وفادار و نزدیک قرار می گیرد.
بطوریکه در دهه ۸۰ تا ۹۰ که رجوی خود را مخفی نمود و از اعضای حفاظتش کاسته شد کماکان تعدادی زن های با سابقه به حفاظت و انجام خدمات دفتری او اشتغال داشته اند. سیما وطنخواه همچنان در سمت خود یعنی در ارتباط با دفتر مرکزی و در کار آرشیو و سیستم خبررسانی رجوی وفادار و پابرجا می ماند.
به گفته شاهدان عینی سیما وطنخواه با اسم مستعار فاطمه رحمانی به لیبرتی منتقل شد و در لیبرتی از نگرانی شناسایی شدن در ترددات داخل کمپ با اق بانو صورت خود را می پوشانده است.
حال این سه نفر کاندیدای انتقال به آلبانی هستند.
رقیه عباسی با پرونده سیاه فرماندهی در جنگ مروارید در سال ۱۳۷۰ و ثبتِ نامش در لیست ۱۴۲ تن از فرمانده هان کشتار کردها و همطراز وی ژِاله مهرام و سیما وطنخواه چگونه در لیست خروج از عراق قرار می گیرند؟
مگر نه این که سران فرقه و شخص رجوی شانس خود را امتحان می کنند که راه گریزی بیابند و باقیمانده عمر خود را با “حیات خائنانه حقیر” بسر کنند.