حماسه 19 بهمن که رجوی آن را عاشورای مجاهدین می نامد در واقع نقطه خلاصی وی از رقیب خود می باشد.چرا که رجوی بعد از ضربه سال 60 با دستگیری اعضاء و بدنه سازمان و رو آوردن به خانه های تیمی تنها کسی که اعتبار و نقطه وصلی در بین افراد با سازمان به حساب می آمد را در پیش روی خود داشت، و برای اینکه بتواند این فرد را کنار بزند و تعدادی از فرماندهان و کسانی که هنوز مسعود برایشان اینگونه تعریف شده نبود بایستی چاره ای می اندیشید و آنها را از سر راه خود وا می کرد به همین منظور مکانی که از قبل زرد محسوب می شد و حتی ساده ترین کادر سازمان در آن رفت و آمد نمی کرد به یکباره تبدیل شد به محل و گورستان این افراد، هرچند درباره هر کدام رجوی ساعت ها حرف می زند ولی در فرهنگ رجوی بعد از کشته شدن اشخاص هویت اصلی خود را باز می یابند. همین هم شد که اون تعداد کادر سازمان را در خانه ای تیمی گذاشت و آنها را به کشتن داد.موسی خیابانی و افراد دیگری همچون اشرف ربیعی که با وی در خانه تیمی در زعفرانیه بودند به همراه دیگر یارانشان کشته شدند یکی از حماقت های رجوی بود و اینگونه خودش را تنها و بی بدیل وانمود کرد چرا که دیگرکسی نبود که مزاحم وی باشد و از قبل فکر تمام این سناریو را کرده بود.
آری عاشورای مجاهدین که رجوی برآن نام نهاد فقط جنبه سوء استفاده شخص رجوی از این ماجرا بود و طبق معمول دیگران بهای آنرا می پردازند و رجوی با خونخواری و سنگ دلی سوار بر این موج شد و نفع آنرا برد و با همین حادثه تعداد زیادی را جذب خود نمود و فدا کار اصلی باز وی شد که همسرش و یارانش را در ایران گذاشت.
مریم قجر روز 19 بهمن را روز ایستادگی و تسلیم ناپذیری ملت ایران می نامد در مقابل حاکمیت ایران و آنرا بهائی در بالاترین سطح رهبری این جنبش که مسعود پرداخته می داند. و تا انجا که به مجاهدین و این مقاومت بر می گردد در این مسیر قیمت کلانی دادند. باید هم به این زنک و هم به رجوی گفت تا حال تو چه کردی در قبال این همه جانفشانی و از خود گذشتگی نیروها به جز خیانت به اعتماد آنها، و جا خالی دادن و مثل یک ضعیفه در پستو مخفی شدن و فرار از سرنوشت و جان نا چیز خودتان.در هر شرایطی طی این سی و اندی سال با ترفند های مختلف خودتان از صحنه گریختید و افراد پائین تر با دادن جان خود سپر بلای شما شدند.
فلسفه عاشورا یک نشانه از ایستادگی و پایداری سرور و سالار شهیدان در مقابل ظلم زمانه است حال آیا فلسفه عاشورا در ایدئولوژی منفور رجوی جنایت کار جائی دارد رجوی چه درسی از این فلسفه گرفت جز وا دادگی و سر خم کردن و تسلیم شرایط شدن و تن به ذلت و خواری دادن و حتی در درون مناسبات هر کس که مخالف راه رجوی بود را سر به نیست کردن و در دم خفه کردن، پیام 19 بهمن برای رجوی زن باره همانا عیاشی، خودکامگی ، و توهم،بلند پروازی و چشم بر روی واقعیت بستن بود و هم چنان هم ادامه دارد و هر ساله با بزرگداشت این مراسم باز با اجبار تعهدی از نیروها گرفتن و پا فشاری برای ماندگار بودن در این را نکبت بار و قبول رجوی زالو سفت که یقینا دیر نیست چهره مزورانه رجوی هم بر ملا شود.