تفسیر به رای رجوی از آیه”لا اِکراهَ فی الدّین”

اخیرا در سایت فرقه مطلبی به قلم یکی از سران فرقه که حتی جرات ندارد در فضای مجازی نام اصلی خود را عنوان کند و نام عارف شیرازی را بر خود نهاده تا وقتی نوشته هایش به چالش کشیده شد و تناقضات و دروغ های انبوهی که در آن قرار می دهد رو گردید، از پاسخگویی فرار کرده و طبق معمول و روش همیشگی رجوی ها، مسئولیت کار را به عهده نگیرند.
نامبرده در قسمتی از مقاله خود در رابطه با اعتقاد فرقه رجوی نوشته است:
«مجاهدین با اعتقاد به این رهنمود قرآنی که ‘‘لا اِکراهَ فی الدّین‘‘ هر گونه اجبار و محدودیت علیه دگراندیشان را مردود و آزادی کامل عقیده و بیان را در ایران آینده نوید داده اند»
واقعا رجوی ها در وقاحت هیچ حد و مرزی ندارند. هر چقدر هم آنها را شناخته باشی باز چنان چشمه‌ای از رذالت و فریبکاری رو می کنند که فقط می توان گفت «عمروعاص باید جلوی آنها لُنگ بندازد».
اما در جواب فرقه باید گفت:
1- ایران و آینده آن پیشکش تان، اجازه بدهید این سه هزار عضو فرقه آزادانه و بدون اجبار حرف بزنند و درباره آینده خود تصمیم بگیرند.
2- فرقه رجوی در حالی ادعای مردود دانستن «هر گونه اجبار و محدودیت علیه دگراندیشان» را دارد که تحمل کوچکترین انتقاد را نداشته و منتقدین خود را مورد تهمت و فحاشی قرار داده و آنها را به روش های گوناگون تهدید می کند چه رسد به کسانی که نسبت به آنها دگر اندیش بوده و طرز فکر دیگری داشته باشند.
3- مسئولین فرقه معدود نفرات که در ارتش باصطلاح آزادیبخش معتقد به اهل سنت یا مسیحیت و یا افراد غیر مذهبی ها را برای انتخاب دین شیعه (مورد ادعای رجوی) به شدت تحت فشار روانی و برخوردهای تشکیلاتی قرار می دادند تا شیعه شوند و در نهایت هم چند نفری که نپذیرفتند را تحت عنوان «گردان مستقل» از بقیه جدا کردند و در واقع یک زندان در زندان بزرگ اشرف برای آنها درست نمودند تا آنها با اعضای دیگر ارتباط نداشته و دیگران تحت تاثیر آنها فیل شان یاد هندوستان نکند.
4- در این فرقه نه تنها افراد غیر شیعه را تحت فشار قرار می دادند تا شیعه شوند، بلکه اعضای شیعه را هم تحت فشار می گذاشتند تا همانگونه که فرقه می گوید عمل کنند.
نویسنده فوق در حالی امروز به دروغ صحبت از «لا اکراه فی الدین» می کند که نقل به مضمون صحبت رجوی درباره این آیه در نشست های موسوم به «حوض» چنین بود:
«چه کسی گفته که شما می توانید انتخاب خود (انتخاب دین مجاهدین و انتخاب رجوی به عنوان رهبر) را تغییر بدهید. آیه «لا اکراه فی الدین» برای شما نیست. شما یکبار انتخاب خود را کرده اید و دیگر نمی‌توانید آن را تغییر بدهید. تغییر دادن این انتخاب یعنی خیانت»
5- آقای آشور ورشی که بعد از 27 سال حضور در فرقه اخیرا موفق به فرار از فرقه رجوی شده و در حال حاضر نیز در هتل مهاجر بغداد و زیر نظر کمیساریای سازمان ملل کار پناهندگی خود را دنبال می کند، در بخشی از نامه ای که برای سایت انجمن خانواده سحر نوشته است چنین می گوید:
«من بعد از 27 سال همراهی با سازمان تازه تهدید به مرگ شدم (توسط علیرضا بوداقچی معروف به احد) چرا که فقط گفتم رهبری [رجوی] حرف غیرواقعی میگوید. او بارها مرا تحت فشار می گذاشت که چرا حرف نمی زنم.گفته می شد که چرا در مورد پیام یا نشست رهبری (منظور رجوی است) حرف نمی‌زنم و جمع من را تحمل نخواهد کرد و این کار من ضد انقلاب خواهر مریم است. من هم همیشه می‌گفتم که به خاطر جمع نیامدم مبارزه کنم. با این حرفها بیشتر مرا وادار به کنار کشیدن می کردند.
"چرا در نشست ها پروژه نمی خوانی؟ چرا در نماز جماعت شرکت نمی کنی؟ چرا در مراسم شرکت نمی کنی؟ این کار تو نجنگیدن با دشمن است. چرا به ما می گوئی خشک مغز؟ این حرف دشمن است." این ها حرفهائی بود که مدام به من می گفتند.»
6- در سال 1380 رجوی کتابچه ای به نام «پرچم» تدوین کرد که در واقع ضوابط تشکیلاتی فرقه بود. در فصل چهارم این کتابچه با عنوان «عارضه ها و رهنمودها»، یکی از گزینه های زیر محور «فهرست حقه بازی ها» چنین آمده بود:
«لائیک بازی کسی که حتی یک لحظه مجاهدی داشته است».
یعنی همان حرفی که رجوی در نشست حوض زده بود. کسی که عضو سازمان شده است دیگر نمی تواند نظرش را تغییر بدهد.
7- فصل ششم همین کتابچه تحت عنوان «مرزهای سرخ تشکیلاتی – ایدئولوژیک» می باشد که محورهای آنرا در زیر ملاحظه می کنید:
«۳۸- لائیک بازی و «R» شدن کادرها و اعضاء و کاندیدای عضویت و هواداران سوگند خورده و کسی که حتی یک لحظه ایدئولوژیک مجاهدین هم داشته باشند، نداریم.
غیر مجاهدین به شرط اعلام هویت ایدئولوژیکی، جداگانه در جنب یک ارتش قرار می‌گیرند.
(«R» عنوانی بود که در باصطلاح ارتش آزادیبخش به افراد پایین و غیر فرمانده گفته می شد و مخفف رزمنده معمولی بود. بسیاری از اعضا که دچار مشکل می شدند، از آنجا که امکان جدا شدن از فرقه برایشان وجود نداشت، برای رها شدن از فشارهای سنگین تشکیلاتی و نشست های مغزشویی روزانه، می‌گفتند که ما دیگر «مجاهد» نیستیم و «رزمنده» هستیم. رجوی برای بستن این شکاف این کار را هم ممنوع اعلام نمود.)
۳۹- مجاهد بدون شعائر و نماز نداریم.
۴۰- مجاهد اقساطی و مدت دار با اتمام تاریخ مصرف نداریم.
(فرقه برای جذب نیرو، ایرانیانی که برای کار به کشورهای حوزه خلیج یا ترکیه می رفتند را با ترفند به قرارگاه اشرف می کشاند و به آنها گفته می شد که اگر بعد از مدتی نخواستند در عراق بمانند می توانند برگردند. با این محور رجوی راه را برای سرکوب این افراد تحت عنوان ضابطه تشکیلاتی و نگه داشتن آنها برخلاف میل شان در قرارگاه اشرف هموار کرد)
۴۵- فرستادن بریده به خارجه نداریم و نمی‌توانیم داشته باشیم.
(در سال 1373 رجوی در پیامی «خروج ممنوع» را به همه ابلاغ کرده بود اما در اینجا با ذکر آن در این کتابچه، ممنوعیت جدا شدن از فرقه را به عنوان یک اصل تشکیلاتی تعیین نمود تا سرکوب افراد خواهان جدایی راحت تر صورت گیرد)»
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا