واقعا اگر قرار باشد که به یک ویژگی فرقه رجوی نمره ممتاز داد٬ به اعتقاد من بایستی به تولید بحث های سراسر کشک و پوشالی آنها این نمره را داد! روزی در یکی از قرارگاه های سازمان با خود رجوی نشست داشتیم. موضوع کلی نشست هم درخصوص مبارزه با خصلت فردیت و از این داستانها بود. اگر اشتباه نکنم بحث از نیمه گذشته بود که رجوی آنتراکت یا زمانی را برای استراحت معین کرد.بچه ها به بیرون سالن رفتند و بعد از بازگشتن رجوی اعضاء ارشد شورای باصطلاح رهبری را فراخواند و آنها را به گوشه سالن دعوت کرد. میکروفنی هم از قبل آماده گذاشته شده بودکه پیدا بود کاملا صحنه از قبل طراحی شده است! نسرین یا همان مهوش سپهری که به گنده لات زنان سازمان معروف بودهم مقابل میکروفن ایستاده بود. بعد رجوی بعد از کلی ناز و عشوه و تعریف کردن از مواضع مسئولیت مهوش سپهری که شما جانشین فرمانده کل ارتش آزادیبخش هستید و شما مسئول اول سازمان مجاهدین خلق هستید و چه و چه وچه دست آخر از او پرسید بنظر شما٬رده تشکیلاتی شما چیست؟ نسرین هم بایک قیافه مغموم و بغض کرده گفت؟ "کا2 "
که همان لحظه کسانی که از قبل سر این بحث توجیه شده بودند شروع کردند به کف زدن و هورا کشیدن و آفرین گفتن و… تعدادی هم مانند ما که از دنیا بی خبر بودند٬ مجبور شدیم قاطی باقیه دست و هورا کشیدن و با اشاره از بغل دستی هایمان میپرسیدیم که خلاصه این چیزی که ای گفت یعنی چه؟!!بعد معلوم شد که "کا2" مخفف کلفت دوم بوده. رده های تشکیلاتی در سازمان بصورت حروف اختصاری و به زبان لاتین معین شده بود. خواهرنسرین حیله گر بدین وسیله میخواست وانمود کند که علارغم اینکه بالاترین رده های تشکیلاتی و نظامی را در سازمان دارد٬اما از نظر خودش٬کلفتی بیش نیست و کارش خدمت کردن به اعضاء و کادرهای سازمان است و بحث ازاین ادامه دار شد که تمامی زنان در سازمان بایستی "کا2" و تمامی مردان در سازمان بایستی "ان2" شوند. یعنی نوکر دوم!! از فردای آنروز دیگر اعصاب برای کسی باقی نگذاشته بودند. رسما در سازمان گفته شده بود که دفاع فعال از این بحث٬در اولویت کارها قرار دارد و هرکس میتواند از صبح تا شب هم که شده با بقیه در این مورد صحبت کند. راستش اولش خوب بود. مینشستیم حرف میزدیم لااقل بهتر از خار کندن و جارو زدن خیابانهای قرارگاه بود. اما بعداز چند روز واقعا کلافه شده بودیم. مستمر بایستی مثلا میگفتیم دیدی خواهر نسرین با چه صلابتی گفت "کا2"؟ و دوباره بحث های ساختگی از درون خودمان که ما واقعا خیلی از نقطه نوکر دوم بودن فاصله داشتیم و…
واقعیت اینستکه تمامی فرقه ها در بحث های تشکیلاتی و داخلی خودشان٬ کاری بر سر نیروهای خودشان میآورند که آنها لحظه ای وقت آزاد برای فکر کردن به خودشان و مسائل جدی و واقعی خودشان نداشته باشند و تمامی توجهات را معطوف به رهبران فرقه میکنند. این دقیقا در سازمان هم پیاده میشد. نتیجه تمامی بحث های نوکر و کلفت دومی این میشد که بایستی هرچه بیشتر خودمان را برای ذوب کردن در شخص رجوی آماده کنیم و خود رجوی از تمامی این بحث ها معاف بود. یعنی بجای اینکه او بعنوان رهبر پیشقدم در تمامی بحث های تشکیلاتی و ایدئولوژیکی باشد٬ برعکس هر چه میگذشت غلظت فردیت و جنسیت در او چندبرابر ضخیم تر و مشمئزکننده تر میشد.
حسین