نمایش فیلم”سیانور” به مناسبت سالگرد شهادت مجید شریف واقفی در شانزدهم اردیبهشت ماه، در دانشگاه صنعتی شریف، بار دیگر خاطره ی خیانت ها و جنایت ها در سازمان مجاهدین خلق را زنده کرد. شریف واقفی نماد دلزدگی اعضای سازمان از سیاست ها وارونه و انحراف هاست که بر سر انتقادهایش جان می بازد. او که از فعالان و اعضای شاخص سازمان بود پس از انتقاد نسبت به مرکزیت مارکسیست شده، مجبور به تحمل مرارت ها و ناجوانمردی های هم قطاران خود از جمله همسر خود شد اما او چیزی نمی خواست جز پایبندی به مرام اولیه ی سازمان و ماندن بر سر عقاید محسن و حنیف نژاد و بدیع زادگان.
ماجرا بدین قرار بود که لیلا زمردیان، همسر مجید شریف واقفی که تمایلات مارکسیستی داشت در یک نامه ی انتقاد از خود به مرکزیت سازمان اعتراف کرد که همسرش مسلح است و خواسته یا ناخواسته وی را به قراری کشاند که منجر به ترور دهشتناک مجید شد.
هرچند که امروز سازمان خود را مبرا از ترور شریف واقفی می داند و ادعا می کند که تصفیه های درون گروهی در زمان تقی شهرام و انشعاب مارکسیستی صورت گرفته است اما نکات مهمی در این ماجرا نهفته است که نشان می دهد شرایط کنونی سازمان بسیار مشابه جو خفقان و سبعیت حاکم بر مرکزیت سازمان، در زمان ترور شریف واقفی ست و بلکه وخیم تر و شدیدتر.
مجید شریف واقفی، مرتضی صمدیه لباف و سعید شاهسوندی زمانی مورد خشم تقی شهرام و وحید افراخته – مرکزیت مارکسیستی که در غیاب سران سازمان که در زندان بودند رهبری سازمان را به دست گرفته بودند – قرار گرفتند که مذاکرات اولیه به نتیجه نرسید و این سه نفر بر سر اندیشه های اسلامی خود ماندند. آن ها تصمیم گرفته بودند که از سازمان انشعاب کنند و گروهی تازه با انشعابیون مسلمان تشکیل دهند که البته در میان بدنه ی سازمان هواداران فراوان داشت.
آنچه حدود چهار دهه پیش در سازمان رخ داد تا سال ها در اذهان ماند. تا جاییکه نام مجید بر سر در معتبرترین دانشگاه ایران ثبت شد و پس از انقلاب و در جریان دادگاه تقی شهرام پرونده ی ترور شریف واقفی از نو گشوده شد. اما روند قدرت طلبی و خشونت طلبی و تمامیت خواهی در سازمان مجاهدین خلق نه تنها باقی ماند بلکه به طور فزاینده ای رشد کرد.
اگر امروز مسعود رجوی و مریم رجوی از تقی شهرام و وحید افراخته به عنوان اپورتونیست چپ نما یاد می کنند و آن ها را خائن می خوانند،خود، سوابق طولانی تری از فرصت طلبی ها و خیانت ها علیه آرمان های بنیان گزاران اولیه سازمان دارند و سوابق وخیم تری از دیکتاتوری و سرکوب اعضا و تصفیه های درون سازمانی.
پس از به قدرت رسیدن مسعود رجوی در سازمان مجاهدین خلق، دیگر عملاً مرکزیت و شورای مرکزی موضوعیت خود را از دست داد و به تدریج مسعود رجوی تبدیل شد به رهبر بلامنازع و مادام العمر سازمان و در این سیر تدریجی تشکیلات ساختار فرقه ای پیدا کرد. در همین راستا بسیاری از اعضای منتقد و مخالف با برچسب بریده و عامل وزارت اطلاعات تصفیه شدند، علی زرکش، مهدی افتخاری ،مهدی کتیرایی و بسیاری دیگر از این دست افرد بودند که به محض آن که به نظر رسید، درحال” محفل زدن” هستند، نخست خلع درجه شدند و سپس به کام مرگ فرستاده شدند. نزول رتبه ی سازمانی و سپس حذف فیزیکی این افراد یادآور خاطره ی مجید شریف واقفی ست که پس از انتقاد به مشی مارکیستی مورد بی مهری سازمان قرار گرفت و مجبور به کار یدی شد وپس از آنکه بر سر اعتقادات اسلامی خود ماند به فجیع ترین شکل ترور شد. از این دست موارد از زمان شکل گیری کیش شخصیتی رجوی بارها تکرار شده است اما به دلیل شرایط انزوای سازمان و فرقه ای بودن تشکیلات این جنایت ها علنی نشد، مجرمان دادگاهی نشدند و تنها پس از خروج تدریجی اعضا از تشکیلات بخش هایی از این جنایت ها فاش شد.
اگر دیروز لیلا زمردیان نامه ی خودانتقادی به سران تشکیلات نوشت و اعتراف کرد که از شش ماه پیش می دانسته که شوهرش مسلح است، امروز اعضای فرقه ی رجوی هر روز گزارش های خود انتقادی می نویسند و مرتباً در جلسات خودانتقادی شرکت می کنند و از خطاهای مرتکب شده و نشده شان پرده برمی دارند تا مورد عتاب و سرزنش مسئولان و هم رده های خود قرار بگیرند.
اگر مجید شریف واقفی در پی بازگشت به اصول اولیه ی سازمان جان باخت، امروز از اصول اولیه که در صدر آن استکبارستیزی و مبارزه با امپریالیسم بود، چیزی در قاموس رجوی باقی نمانده است و لابی های مجاهدین خلق بیشتر از هر کشوری در کنگره ی امریکا و در میان جمهوری خواهان و جنگ طلبان فعال هستند و با هزینه کردن مبالغ هنگفت هوادار جمع می کنند. اگر سران اولیه خواستار آزادی ملت فلسطین بودند و در قرارگاه های جنبش فتح آموزش نظامی می دیدند، امروز فرقه ی رجوی هم دست و مواجب بگیر اسرائیل است و بازوی عمل آن در ترور دانشمندان هسته ای ایران.
امروز که فرقه ی خشونت طلب و تمامیت خواه رجوی از مجید شریف واقفی با عنوان” قهرمان مجاهد خلق” یاد می کند و او را مدافع میراث حنیف می خواند، خون شریف واقفی بیشتر از هر زمان زیر خیانت ها به وطن، فرصت طلبی ها، جنگ طلبی ها و ریاکاری های مسعود رجوی پایمال شده است.
مزدا پارسی