سی ژوئن سال ۲۰۰۳ زمانی که مریم رجوی و دارودسته اش توسط پلیس فرانسه بازداشت میشوند، سرکردگان سازمان از ترس و وحشت به افراد شستشو مغزی شده خود فرمان خودسوزی در خیابان های اروپا می دهند و در مقابل چشمان تمام مردم دنیا اوج وحشیگری خود را به نمایش می گذارند، نمایشی که خاطره شوم آن هرگز از اذهان مردم جهان خصوصآ مردم اروپا پاک نخواهد شد.
در همان حرکت تروریستی که از ترس استرداد مریم رجوی به اجرا گذاشته شد دو نفر از کسانی که دست به خودسوزی زده بودند کشته شدند، با انعکاس خبر فاجعه بار این حرکت وحشیانه سازمان طبق معمول خود را کنار کشید و آن را حرکت فردی توصیف نمود، البته این سیاست سازمان در هر مقطعی بوده که پس از اجرائی شدن عملیات ضد بشری تا گندش در نیامده خود را کنار می کشد تا در برابر آن پاسخگو نباشد و خود را حقوق بشری،مردمی وووو جلوه دهد، مانند حمله به اکسیون های جدا شدگان در پاریس و الی آخر.
خود سوزی های آن سال یک فداکاری نبود بلکه اولآ یک عمل تروریستی سازمان یافته بحساب میامد که فرمان آن را یک سازمان تروریستی حرفه ای صادر کرده بود، دومآ یک عمل وحشیگرایانه افسار گسیخته که مردم اروپا را رنجاند و البته سازمان مجاهدین را در اذهان عمومی جهان به عنوان افراطی و تروریستی جا انداخت و اتفاقآ برای داعشی ها هم الگو شد.
اما برای خود سازمان بهانه ای شد که زیر سایه این حرکت شوم و با همین بهانه هر سال شو مسخره ای را تحت عنوان سی ژوئن در پاریس اجرا کند و البته که به دلیل همان تآثیراتی که در بالا اشاره شد، شو مزبور با عدم استقبال هموطنان شریف ایرانی خارج از کشور روبرو شد و برای جبران این کار هم سازمان از همان سال دست به جمع آوری سیاهی لشکر زده و هر ساله برای پر کردن سالن شو با دعوت از دانشجویان لهستانی و دیگر کشورهای اروپای شرقی و پناهندگان سوری و افغانی و خرج های کلان، حضار خارجی را به جای مردم ایران قالب می کند تا افکار عمومی را فریب داده و وانمود کند که خودسوزی ها عمل درستی بوده و از حمایت مردم ایران برخوردار است، در صورتی که ملت بزگ ایران چه در خارج از کشور و چه در داخل کشور از اینگونه حرکت های ضد انسانی تنفر دارند و اینگونه اعمال را محکوم می کنند، البته مجاهدین به دلیل اینکه حدود چهار دهه از مردم ایران و جامعه ایرانی خصوصآ در درون کشور دور بوده اند هنوز در دوران ابتدای انقلاب بسر می برند و گمان می کنند که مردم هم در همان دوره و با همان افکار به سر می برند، در صورتی که فرهنگ غنی ایران از هرگونه خشونت بیزار است و خشونت را در هر غالبی که باشد پس می زند.
مجاهدین هر ساله برای بر پاکردن این شو مسخره خود خرج های میلیونی کرده و تا آنجا که می توانند سیاستمداران جنگ طلب و البته بازنشسته امریکائی را با پرداخت پولهای کلان به شو خود آورده تا با سخنرانی های ضد ایرانی خود خانم رجوی را ارضاء کنند و البته به قول خود سخنرانان برای ده دقیقه چرند بافی بر ضد ایران و ایرانی پنجاه هزار دلار پول دریافت می کنند، پول باد آورده ای که صدام برای خدمات ضد ایرانی مجاهدین به آنان ارزانی داشت.
مجاهدین خود می دانند که در حال انقراض می باشند اما باز هم با فریب دادن خود خودشان را دلخوش می کنند، و یا بهتر بگویم با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارند تا چند صباحی سرپا باشند و با همین شوهای مسخره اعضای اسیر خود را دلخوش کنند و به آنان تحمیل کنند که سازمان در خارج از کشور آنقدر هوادار و نیرو دارد که می تواند مانور سیاسی انجام دهد، البته با نیروهای لهستانی و دانشجویان شرق اروپا یا پناهندگان سوری.
امروز در صحنه سیاسی بازنده اصلی خود مجاهدین بوده و مطمعنآ در فردای صحنه سیاسی ایران باز هم بازنده خواهند بود، این چاهی است که خودشان و در اصل رجوی با سیاست های اشتباه برای خود و سازمانش کند و خودشان هم با سر به درون چاه خود کنده سقوط کردند، برپا کردن نمایش های مشمئز کننده و شوهای سرتا پا کذا که با حضور دانشجویان خارجی یا پناهندگان سوری و افغانی برگذار می شود دردی از دردهای مرگ آور مجاهدین را دوا نخواهد کرد چرا که این سازمان مبتلا به سرطانی است که تمام وجودش را فراگرفته و برای درمان هم خیلی دیر است.