در فرهنگ و اندیشه فرقه گرایانه رجوی همه ارزشها و واژه های مقدس و والایی نظیر آزادی و استقلال و عدالت و برابری اجتماعی و همچنین شعایر مذهبی لوث شده و به سخره گرفته می شود. و اکنون می خواهم به چند نمونه از اینها اشاره ای کوتاه داشته باشیم:
یکم) رجوی به دروغ و برای توجیه آمدنش به عراق و سوار کردن استراتژی ترور و خشونتش روی جنگ ایران – عراق و مزدوری تمام عیارش برای صدام حسین با شرکت در جنگ و کشتن سربازان ایرانی در مناطق مرزی می گفت من حرکت عاشورا گونه کرده ام و اقدامات تروریستی خودش را با قیام امام حسین مقایسه می کرد و همیشه با دجالگری و شیادی خاص خودش برای فریب نیروها در شب عاشورا می گفت من هم با الهام از امام حسین چراغها را خاموش می کنم تا هر کس که نمی خواهد به مبارزه ادامه دهد برود. اما در عمل درست صد و هشتاد درجه بر خلاف حرکت عاشورا گونه امام حسین (ع) که تا آخر در صحنه حضور داشتند و همراه دیگر یارانش تا پایان ایستادگی کرده و شهید شدند. رجوی چراغها را خاموش کرد ولی بعد از روشن شدن چراغها این خودش بود که نبود و نیروها را به دفاع رها کرده و فرار را بر قرار ترجیح داده است و همواره سربزنگاهها و هنگامی که کوچکترین خطر جانی احساس کرده نیروها را گوشت دم توپ کرده و به کشتن داده و قربانی نموده است و خودش فرار کرده و یا الان هم که بیش یک دهه هست که در مخفیگاه بسر می برند.
دوم) رجوی همواره برای توجیه تحلیل های آبکی و خط و خطوط اشتباهش که منجر به کشته شدن نیروها می شد و همچنین برای توجیه مزدوریش برای صدام حسین و خیانت ها و جنایاتش می گفت من از اقا امام علی (ع) الهام می گیرم و هر شب به خوابم می آید و به من رهنمود می دهد و با دجالگری خاص خودش یک شمشیر درست کرده بود و آنرا با خودش به نشستها می آورد و می گفت این شمشیر ذوالفقار حضرت علی(ع) می باشد.
سوم) رجوی برای بستن دهان معترضین و مخالفان در داخل تشکیلات و همچنین برای توجیه سرکوب و خفقان شدید در مناسبات استالینی اش می گفت این مکان یعنی قلعه اشرف جایگاه و قرار گاه امام زمان هست و خطاب به نیروها می گفت شما دارید نان و آبش را می خورید و لباسش را می پوشید و از هوایش تنفس می کنید ولی ناشکر هستید و بقول خودش طلبکار هستید و اینطوری خودش را در جایگاه والای امام زمان می نشاند و خط و نشان می کشید که کسی حق اعتراض نداشته باشد و همچنین به نیروهای فدایی و شکنجه گرانش انگیزه می داد تا نیروهای معترض را زندانی و شکنجه اعدام کنند.
چهارم) رجوی برای توجیه وادار کردن مریم عضدانلو به طلاق گرفتن از مهدی ابریشم چی و ازداواجش با او خودش را در جایگاه حضرت محمد (ص) قرار می داد و می گفت این طلاق و ازدواج مثل ازدواج حضرت محمد (ص) با زن پسر خوانده اش زید می باشد و بعدش هم اسم اینکارش را انقلاب ایدئولوژیک نامید و بدنبال آن طلاق های اجباری را در مناسبات فرقه ای اش تحت عنوان انقلاب کذایی مریم راه اندازی کرد و با وقاحت تمام مریم عضدانلو را با حضرت مریم مادر عیسی مسیح مقایسه می کرد و می گفت ایشان مریم پاک رهایی هست تا بدین وسیله نیروهای سازمان را وادار کند که به این طلاقهای اجباری و بندهای انقلاب کذایی مریم تن بدهند
پنجم)رجوی بعد از سقوط صدام حسین و روی کار آمدن دولت منتخب مردم عراق برای فریب و جذب مردم مسلمان عراق در قرارگاه اشرف مسجد درست کرد و یک سری نفرات مثل آقا و محمد الهی را وادار کرده بود که ریش گذاشته و لباس آخوندی بپوشند و نماز جماعت و نماز جمعه راه اندازی کرد و در محرم سینه زنی در قرارگاه راه می انداخت ؛ تا به دروغ وانمود کند که یک نیروی کاملا معتقد و با ایمان هست و اینطوری مردم عراق را بفریبد.
ششم) یکی دیگر از سوء استفاده های رجوی از شعایر مذهبی مسئله نماز و روزه بود که بسیار فرمالیستی برگذار می شد و در این باره رجوی خودش هر وقت مصلحت میدید نمازو روزه را در داخل مناسبات اجباری می کرد و هر وقت هم می خواست طرح ها و عملیات تروریستی اش را پیش ببرد ؛ فتوا صادر می کرد و می گفت فعلا نیاز نیست که نمازبخوانید و یا روزه بگیرید و می گفت اقدامات تروریستی اش تحت عنوان عملیات واجب تر از نماز و روزه هست و در این رابطه من یادم هست که در زمان عملیات کرد کشی و سرکوب شیعیان جنوب عراق تحت عنوان سلسله عملیات مروارید که همزمان با ماه مبارک رمضان بود ؛ رجوی دستور داد کسی حق روزه گرفتن ندارد و فعلا این به اصطلاح سلسله عملیات مروارید واجب تر از نماز خواندن و روزه گرفتن می باشد.
هفتم)همچنین رجوی برای توجیه عملیات های مرزی در زمان جنگ ایران عراق و کشتن سربازان بی گناه ؛ این عملیات به اسم امامان معصوم و حضرت محمد نامگذاری می کرد. مثلا عملیات در جنوب در منطقه مرزی فکه علیه لشکر ۷۷ خراسان و کشتن و مجروح کردن و اسیر گرفتن سربازان این لشکر را عملیات آفتاب نامید که گفت از امام رضا (ع) که آفتاب خراسان هست الهام گرفته است. و یا عملیات در منطقه مرزی شهر مهران علیه لشکر شانزده زرهی قزوین را چهلچراغ نامید و گفت از حضرت علی (ع) الهام گرفته است و یا عملیات به اصطلاح فروغ جاویدان را که منجر به کشته و مجروح و مفقود شدن بیش از هزار و پانصد تن از نیروهای سازمان شد را که تحت عنوان عملیات سرنگونی انجام را می گفت از حضرت محمد (ص) الهام گرفته است.
خلاصه رجوی در حالی که نه تنها هیچ اعتقادی به شعایر مذهبی و امامان و دین اسلام ندارد بلکه صد و هشتاد درجه عکس آنها عمل می کند ؛ برای فریب افکار عمومی و فریب نیروهای سازمان و توجیه جنایات و خیانت ها و تحلیل های آبکی و خط و خطوط اشتباهش و برای توجیه اقدامات تروریستی و استراتژی ترور و خشونت و همچنین برای توجیه به کشتن دادن نیروهای سازمان سعی می کند با دجالگری و شیادی خاص خودش از این شعایر مذهبی سوء استفاده نماید که البته دیگر حنای رجوی در این زمینه رنگی ندارد و دستش برای همه از جمله مردم ایران و مردم عراق و نیروهای سازمان رو شده است و درست به همین دلیل هست که نه تنها از هیچ پایگاه مردمی برخوردار نیست بلکه به شدت مورد تنفر احاد ملت ایران قرار دارد و درست به همین دلیل هست که مردم شریف عراق خواهان اخراج این سازمان تروریستی فرقه از کشورشان می باشند و همچنین درست به همین دلیل هست که تعداد زیادی از نیروهای سازمان از این تشکیلات فرار کرده و اعلام جدایی از این سازمان فرقه گرا کرده اند و اکنون به عنوان فعالین حقوق بشر و منتقدین سازمان مشغول فعالیت هستند. بنابراین اینجانب ضمن اینکه فرارسیدن ماه مبارک را به همه مسلمانان و بطور خاص به مردم شریف ایران تبریک می گویم ؛ از سران این سازمان فرقه گرا و بطور خاص رهبری اش می خواهم که بیش از این چهره کثیف خود را پشت این شعایر مذهبی مخفی نکنند چونکه دیگر دست شان برای همگان رو شده و دیگر بیش از این به انان اجازه به سخره گرفتن و سوء استفاده از شعایر مذهبی نظیر ماه مبارک رمضان را نمی دهند.