مدتهاست که خانواده هایی از سراسر استان به دفتر انجمن نجات مراجعه مینمایند و از آینده مبهمی که سران فرقه رجوی برای فرزندان آنها خواب دیده اند سئوال مینمایند و با نامه نگاریهایی که انجام میدهند، خواهان رسیدگی مجامع بین المللی که انگار چشم و گوش آنها نسبت به جنایتها و خیانتهای عناصر و سران سازمان تروریستی رجوی بسته شده اند می باشند که متاسفانه تاکنون که این مطلب درج میشود هیچ گونه کمک و حمایتی از این به اصطلاح ارگانهای حقوق بشری و صلیب سرخ و یا کمسیاریای پناهندگی دریافت نشده و آنطور که پیش میرود در آینده هم هیچ امیدی به آنها نیست و نخواهد بود.
خانم خدیجه نرگسی که راه دوری را از شاهرود برای دیدن خانواده اش پیموده و در این میان برای پیگیری مسائل خواهرش به دفتر انجمن نجات مراجعه نموده نیز یکی دیگر از خانواده هایی میباشد که توسط سران خبیث سازمان تروریستی رجوی آسیب دیده اند.
خواهر آنها که بسیار ساده و اهل زندگی بوده، بواسطه دروغ و نیرنگ و یک عشق ساختگی یکی از عناصر فرقه رجوی، گرفتار این فرقه ضدبشری شده و به بهانه تحصیل و کار خوب با درآمد عالی او را نیز از خانه و زندگی و پدر و مادر ربوده اند و اکنون او را آواره کشور غریب نموده اند.
خانم نرگسی میگوید که لیلا (خواهرش) اصلا با راه و روشهای خبیثانه سازمان به اصطلاح مجاهدین هیچ گونه آشنایی نداشت و در این مورد حتی یک کلمه در خانواده ما بحث و گفتگو نمیشد و دلیل ان نیز قبول نداشتن این فرقه جنایتکار میباشد که جنایتهای آن بر هیچ کس پوشیده نیست و رذالتهای آنها از اول انقلاب تاکنون بسیار میباشد و از طرفی همین ربودن فرزندان خانواده ها نیز از خیانتهای انها در حق ملت عزیزمان میباشد.
خانم خدیجه نرگسی که با بغض پر امده بود ادامه داد که برادرم علیرضا متاسفانه در چند وقت قبل دچار حادثه دلخراشی شد که باعث شد تا وی خانه نشین شود وگرنه او خیلی راغب بود که برای ملاقات با خواهرم به عراق برود، هر چند که ما شنیده بودیم که سران خائن فرقه رجوی چنین اجازه ایی به خانواده ها نداده اند و حتی دیداری به مدت یک ساعته را نیز قبول نکرده اند که این اوج شقاوت و جنایت انهاست.
خانم نرگسی که از طریق انجمن نجات از منتقل شدن خواهرش به آلبانی مطلع شده بود هم گریه مینمود و هم خوشحالی میکرد و دلیل آن را نیز چنین عنوان نمود که خواهرم بیچاره که اسیر یک عشق ساده شده بود اکنون در یک کشور غریب بدون انکه هیچ گونه حمایتی داشته باشد باز اسیر هوسبازی سرکرده جانی فرقه رجوی شده و من و خانواده ام دیگر شاید نتوانیم او را ببینیم و این نهایت خیانت این فرقه ضد بشری میباشد که در حق مادرم انجام داده و خانواده ام را اینگونه نگران و ناراحت نموده است.
خانواده نرگسی از جمله چندین خانواده ای است که متاسفانه سران فرقه رجوی با ربودن فرزند آنها، اختیار ملاقات و حتی یک تماس تلفنی را از آنها ربوده و این چنین خانواده ها را نگران وضعیت اسفبار فرزندان خود نموده که بازهم متاسفانه و صد بار متاسفانه که هیچ نهاد بین المللی در این مورد کوچکترین واکنشی از خود نشان نداده و برای لحظه ای هم شده برای کوچکترین درخواست این خانواده ها که همانا تنها یک ساعت ملاقات با فرزندانشان میباشد را اهمیتی نمیدهند و برای آنها ارزشی قائل نمیشوند.
پس حقوق انسانها در این بین چه میشود و چرا سازمان مجاهدین چنین به راحتی حقوق انسانها را پایمال میکند و هیچ نهادی به آن رسیدگی نمیکند؟