آقای مجید محمد زاده که سنین نوجوانی وی همراه با انقلاب ضد سلطنتی درمشهد شکل میگرفت با سازمان مجاهدین آشنا و مدت کوتاهی ازعمرش را با آموزش های سازمان و کلاس های ایدئولوژیک و تشکیلاتی سپری نمود که درهمان سالها بدلیل مخالفتش با عقاید سازمان وسرپیچی از دستورات غیرانسانی، تصمیم جدایی گرفته و دربهبوئه زندگی مخفیانه عناصر سازمان در سال 60 دستگیر و به سه سال حبس محکوم میگردد که در این سالها در زندان باعث آگاه شدن وجدایی خیلی از افراد فریب خوردۀ سازمان میشود.
آقای محمد زاده که خود زندانی سیاسی سالهای 60 و همچنین برادر سه تن از اعدام شده های سال 60 میباشد با آگاهی و بینش حیرت آورمنطقی وعاری از هرگونه تزویر و ترس و تظاهر،عقاید غلط خود و دیگراعضای خانواده و نیرنگ سازمان را باعث و بانی این مصیبت ها میدانست و با مطالعات زیاد و تجربیاتش در سازمان از تبدیل شدن سازمان به یک فرقه و رهبری منحرف پی برد و چون خود ناظر سیاست ها و خط مشی شهید سازی وحذف فیزیکی افراد در سازمان بوده هیچکس را بجز افکار فرقه گرایانه سازمان و افراد عضو به عنوان یک قربانی سرزنش نمی نماید و در مورد حذف فیزیکی قابل توجه این بود که خود شاهد عینی یکی از این کشتار و تسویه درونی بوده و ماجرای قتل شکرا… مشکین فام، را که وی در صحنه حضورداشته است را اینگونه بیان مینماید:
یکی از روزهای سال 1359 درطی درگیری سازمان با دیگر گروه ها، دستوری ابلاغ شد که جلوی ساختمان حنیف و دشت بهشت که پایگاه مرکزی و مقر اصلی فعالیت های سازمان بود دیوار گوشتی زنجیری توسط اعضاء صورت بگیرد تا اینکه احزاب و دیگر گروه های انقلابی به ساختمان ها نفوذ ننماید.
در همین راستا وقتی که مشکین فام همراه دیگر اعضا جلوی ساختمان حنیف در مقابل هجوم احزاب بطور زنجیری دست در دست یکدیگر داشتند، ایستاده بود ناگهان از یکی از پنجره های اتاق ساختمان که مشرف به خیابان و محل تجمع و درگیری بود به شکرا… مشکین فام از پشت شلیک و از ناحیه پشت سر صدمه دید و در حالیکه وی غرق در خون بود من به بالای سر او رسیدم اما نفرات دست اندر کار سازمان به نام حسن حسن زاده و نادر افشار سریع من و دیگر افراد را از اتاق بیرون نمودند و این دو از تماس تلفنی سریع نیروها با آمبولانس جلوگیری کردند تا اینکه بعد از مدتی طولانی و رسیدن آمبولانس مشکین فام در مسیر بیمارستان فوت شد و به این شیوه از دست مخالفت های یک عنصر با نفوذ خلاص شدند و با برپایی مراسم نسبتا با شکوه و اطلاع رسانی، وی را شهید مجاهد خلق که بدست حزب جمهوری کشته شده اعلام نمودند در صورتیکه به وی از پشت و از درون ساختمان شلیک شده بود و با صدمه خیلی شدیدی که به سر او وارد شد مشخص بود از سلاح کمری و از نوع کالیبر 45 که از سلاحهای رایج سازمان بوده استفاده شده است.
شکرا… مشکین فام در مرکزیت و از کادر رهبری و مسئولین با نفوذ سازمان بود، که منتقد و معترض به تغییر ایدئولوژی سازمان شد و با بسیاری از خطوط انحرافی سازمان و جریان های آن به رهبری مسعود مواضع شدید مخالفی داشت و عملا خط خود را از این جریان جدا کرده بود و این خطوط را بدور از اهداف و عقاید بنیانگذران میدانست و این مخالفت های جدی مشکین فام در جلسات علنی قابل مشاهده بود که یکی دیگر از این مخالفت ها، همکاری رجوی با امپریالیسم بود که مرز سرخ بنیانگذران یعنی همان مرزبندی بین استثمار کننده(امپریالیسم) و استثمارشونده (مردم ستمدیده) را زیر سوال میبرد.
رجوی ملعون که با حمایت قوی و پنهان از حکم اعدام به صورت باور نکردنی نجات پیدا کرده بود به دستور اربابان خود و تمایل فردی اش یعنی جاه طلبی ها، انتقادناپذیری و خودکامگی های به ترور و حذف فیزیکی رقیب ها پرداخت و با خصیصه فرصت طلبی به جلو پیش رفت و بستر یک سازمان انقلابی را تغییر داده و با دم تکانی به صاحبانش برای تشکیل یک مکتب فرقه ای نوین و پیچیده پیش رفت.
بیژن