چه خوره ای برجان رجوی افتاده که اینقدر بی تابی میکند؟! چه کسی و چه آبی را دراین لانه ی مورچگان ریخته است که ساکنان این تاریک خانه را به تحرک مذبوحانه ای واداشته است؟!
خانواده های محترم انجمن نجات، قربانیان جاه طلبی رجوی و اصحاب محترم رسانه ها!
بدنبال سفر تعدادی ازخانواده های قربانی رجوی به کمپ اشرف وقصد دیدار عزیزان خود وعلیرغم ترفندهای رجوی، این سفر وتحصن بازتابی گسترده یافت که باند رجوی توان تحمل افشای ماهیت اش را ازدست داده وپس از لجن پراکنی های زیاد برعلیه این خانواده های رنج دیده و زحمت کشیده، این عمل زشت را کافی ندانسته وبه سراغ جدا شده هایی چند آمده واتهامات قتل وتجاوز و… را برآنها وارد نموده تا آبی برآتش دل پرکینه اش بپاشد وکمی آرام گیرد.
اینجانب سیروس غضنفری بعنوان عضو جدا شده ومنتقد جدی مناسبات موجود در فرقه ی رجوی نیزمشمول این مرحمت خاص رجوی شده و در نوشته ای با عنوان " خائنین عضو سپاه قدس و گماشته های مزدور وزارت اطلاعات با پوش انجمن نجات رژیم را بشناسید " خواسته است که مثلا برعلیه من دست به آبرو ریزی بزند:
" اگر یادتان باشد در مطلب مشابهی گفته بودیم که افلاس ودرماندگی وزارت اطلاعات به حدی رسیده است که مجبور میشود بریده مزدوران جنایتکار را برای کاری که حتی یک اجیر شده دیگر وحتی یک پاسدار نمیتواند ویا نمیخواهد بکند این سری کارهای جنایتکارانه را به بریده مزدورانی مانند هادی شبانی سرکرده انجمن نجات رژیم در مازندران وقربانعلی پور احمد سرکرده نجات رژیم در گیلان فواد بصری سرکرده نجات رژیم در اراک وسیروس غضنفری سرکرده نجات رژیم در آذربایجان شرقی میسپارد که لجن پراکنی کنند…".
چه کاری را قرار بود یک پاسدار ویا اجیر انجام دهد که نداده ومن بجایش انجام داده ام؟
کلاغ چه ابن البشری را چوب زده ام و…؟؟
درست است!
من با کمال افتخار از سازمان بی فروغ و مثله ومسخ شده ی رجوی جدا شده ام واین جدا شدن را افتخار بزرگ زندگی خود دانسته وبریدگی ای را دراین مقطع حس نمیکنم وبرعکس این جدا شدن را مبارزه ای شجاعانه میدانم ونشان تکامل وبالندگی!
من هرچه گفته ونوشته ام براساس وجدان بیدار شده ام بوده وکاری با لجن پراکنی های متداول در تشکیلات رجوی نداشته وتلاش هایم همگی درراستای آگاه کردن انسان ها دروسع خود بوده وهمسو با منافع بشری و ملی میدانم!
دیگرانی که ازآنها هم ذکر خیری؟! بعمل آورده اید، بحد کافی مهارت وشجاعت دارند که از کارهای خود دفاع کرده ومن به وارد شدن دراین عرصه را لازم نمیدانم!
دوباره گفته شده است:
"… در جمع تعدادی از خانواده های وزارتی برای تحریک وفرستادن به جلو لیبرتی یا قربانعلی پور احمد مانند یک داروغه شهر…کف به دهان آورده که گویا پاسدار واطلاعاتی مامور این کاروگماشته آن است این قاتل حرفه ای ومتجاوز به حقوق ونوامیس مردم فراموش کرده که مردم همین حرفها وعربده ها را روزی از او حساب خواهند کشید ".
من ازهمه ی دوستان مشترکی که به آنها دسترسی داشتم، این موضوع را مطرح کردم که هیچ فردی اتهامات وارده به پور احمد را قبول نداشته وآنرا هوچیگری رجوی دانسته واظهار نظر میکردند که تمامی این کارها بخاطر ترساندن نامبرده برای قطع فعالیت هایش به خانواده های مرتبط گیلانی بوده وتهمت وافترائات بیشرمانه ای بیش نیست!
فقط ذکر این نکته را خالی ازفایده نمیدانم که بگویم، رجوی قیاس بنفس کرده و نام و مشخصات خود را بر روی هم زنجیر سابق من پور احمد گذاشته وفکر کرده که همه باید قاتل حرفه ای ومتجاوز به نوامیس مردم باشد!!
ممکن است این اتهام، ازاین سبب باشد!!
سیروس غضنفری
منتقد و عضو نجات یافته از از فرقه ی رجوی