برای پاسخ به این سئوال باید برگردیم به عقب، یعنی پس از حمله آمریکا به عراق که رجوی از آن زمان تاکنون مخفی شده است، من که تا سال 90 در مناسبات فرقه بوده ام شاهد بودم اوائل پیام صوتی برای درون تشکیلات از طرف وی می آمد و برای ما در سالن اجتماعات یا در سالن های کوچکتر پخش می کردند به مرور جلوتر که آمدیم شرایط پیچیده تر شد دیگر پیام صوتی قطع و گهگاه نامه های از طرف او می آمد و مسئولین برایمان قرائت می کردند ما هم بایستی به اجبار در تایید سخنان بی بار رجوی موضع می گرفتیم هدف مسئولین از موضعگیری افراد این بود اگر کسی نسبت به پیام وی زاویه ای دارد شناسایی شود و در صورت لزوم با فرد مزبور برخورد کنند و یا آن شخص را تحت کنترل داشته باشند.
از وقتی آمریکا عراق را اشغال کرد حتی یک پیام تصویری هم از رجوی نداشتیم هر چه بود و هست پیام های قدیمی او به همراه صرفا عکس های قدیمی از تلویزیون فرقه به نمایش در می آید.
در مورد ناپدید شدن رجوی چند احتمال مطرح است،
احتمال اول تشکیلات فرقه او را مخفی کرده است چون بعد از سرنگونی صدام رجوی پایگاه حمایتی خود را از دست داده است و از آنجائیکه در عراق دولت شیعه سر کار آمده وی احساس خطر کرده و مثل همیشه از ترس جانش مخفی شد تا مبادا او را دستگیر و سپس به ایران بازگردانند.
در این رابطه برخی منابع گفته اند در سویس در دهکده ای در نزدیکی مرز فرانسه پنهان شده است.
احتمال دوم این است رجوی به حمایت آمریکا در پایگاه نیروهای آمریکایی در قطر به سر می برد در صورت درست بودن این احتمال قصد آمریکایی ها این است از رجوی برای روز مبادا استفاده کنند تا هر وقت که نیاز شد وی را از آب نمک در بیاورند و وارد عمل شود.
و برخی هم گمان می کنند رجوی در اردن توسط نیروهای امنیتی این کشور پناه داده شده است.
کاری را که در طی سالیان طولانی رجوی در قرارگاه اشرف جهت کنترل اعضایش کرد این است همواره آنها را شستشوی مغزی می داد اعضای در اشرف به رسانه های بیرونی دسترسی نداشتند و حتی رادیوی هم نداشتند از خبرهای بیرونی مطلع شوند کاملا در سانسور بودیم فقط یک جابنه از طریق بولتن های داخلی خبرها را دریافت می کردیم و از طرفی تشکیلات کنترل شدیدی را روی افراد اعمال می کرد اگر صدای اعتراضی بلند می شد به شدت سرکوب می کردند واقعیت این بود همه باید نسبت به افاضات رجوی چه در زمینه ایدئولوژیک و چه در پهنه سیاسی و خطی سر سپردگی داشته باشند وگرنه باید تاوانش را می دادند معلوم نبود چه بلائی سر افراد متناقض می آمد یا به صورت پنهانی حذف فیزیکی می شدند یا مثل آقای مهدی افتخاری ایزوله شده و با مرگ تدریجی روبرو می شدند.
در همه ادوار برای همه ثابت شد تحلیل های رجوی همواره پوچ از آب در آمده است او با تحلیل های غلط و پوچش باعث مرگ خیلی ها شده است او افراد ناراضی را در درون تشکیلاتش سرکوب کرد او بود که دستور حذف فیزیکی افراد را صادر کرد او با زنان شورای رهبری با پوش یگانگی و ذوب شدن در رهبر عقیدتی به اجبار خواست از مردان خود طلاق بگیرند و با وی رابطه جنسی برقرار کنند تا مطیع و فرمانبردارش باشند او عمر و هستی انسانها را فدای قدرت طلبی خودش ساخته است واقعیت مخفی شدن مسعود رجوی این است چون دردرجه اول باید پاسخ اشتباهاتش را بدهد پایش گیر است چهره کثیف اش بر ملاء شده است او به خوبی می داند باید پاسخگوئی عمر به هدر رفته من و امثال من باشد، او می داند ماهیت اش فاش شده است او از ترس در سوراخ موش خزیده
، تا وقتی تعادل به ضررش است هرگز آفتابی نمی شود
در کل رجوی آدم ترسوئی است اگر به گذشته دورتر بر گردیم در زندانهای شاه هم نتوانست دوام بیاورد به بنیانگذاران خیانت کرد و پایگاه آنها را با همکاری که با ساواک داشته است لو داد در سال 60 همین که احساس خطر کرد بقیه را قربانی کرده و جان کثیف اش را در برد و ایضا در سال 65 وقتی بو برد ممکن است با سرکار آمدن دست راستی های فرانسه وجه المصالح گردد از فرانسه گریخت و به عراق آمد به قول خودش آمدم تا آتش ها بر فروزم اما دیدیم آتش به جانش خودش افتاد در عراق هم همینکه جان پناهش صدام را از دست داد خودش هم ناپدید شد و به ناکجا آباد رفت رجوی برای این که راه فرار از پاسخگویی اش را ببندد تا مسئولیت کارهایی را که انجام داده است را نپذیرد خودش را مخفی کرده است البته رجوی باید بداند که با طولانی کردن دوران اختفاء و مخفی بودنش نمی تواند عمرش را طولانی کند و برای همیشه از پاسخ گویی فرار کند. بالاخره باید اجباراً از مخفیگاهش بیرون بیاید و جواب کارهای را که مرتکب شده است را بدهد.
محمدرضا گلی