روزدوشنبه مورخه 21 تیرماه 1395 انجمن نجات گیلان باردیگرمیزبان شماری ازخانواده های رنجدیده ازظلم وجور رجوی وطن فروش با حضورآقای اسماعیل فلاح رنجکش عضورهایی یافته ازچنگال اهریمنان تشکیلات مافیایی رجوی بود ودریک جلسه صمیمانه سه ساعته حول آخرین وضعیت اسفناک فرقه رجوی موسوم به مجاهدین خلق خاصه راهکارکمک دررهایی سایراسرای لیبرتی وآلبانی تبادل نظرصورت گرفت.
شروع جلسه با خنده وشادمانی حضار با انعکاس خبرمرگ مسعود رجوی از زبان شاهزاده آل سعود ؛ ترکی الفیصل درنمایش پاریس شکل گرفت وهمگان را به وجد آورد.
خانواده های دردمند حاضردرجلسه ضمن سرور و شادی مصرانه ازمسول جلسه صحت وسقم خبرمرگ رجوی را پیگیرشدند که مسول جلسه ضمن خیرمقدم وخوش آمدگویی به آنان گفتند " مقدم برهمه من هم درخوشحالی شما شریک هستم واحساس پاک شمایان را بعنوان قربانیان دستگاه مافیایی رجوی که عزیزانتان را سالیان به گروگان گرفتند ودربیخبری ازدنیای آزاد با بکارگیری اهرمهای کنترل ذهن وپیچیده ترین تکنیکهای مغزشویی به اسارت بردند را بخوبی درک میکنم. ولیکن شخصا طالب مرگ رجوی دراین برهه ازحیات خفیف وخائنانه تشکیلاتش نبوده ونیستم چراکه میل داشتم رجوی زنده می ماند وبرای عبرت تاریخ وآیندگان درقبال انبوه جنایات وخیانت خود درخصوص ملت بزرگوارایران خاصه اعضای نگون بخت وبازندگان اصلی زندگی پاسخگو می بود وآنوقت به جهت کیفرنمودن واشد مجازات به دست قانون وعدالت سپرده میشد. ولیکن ازنیست ونابودی ومرگ فیزیکی شخص رجوی که بگذریم بنده عمیقا اعتقاد دارم کشته ومرده رجوی فرقی نمیکند ورجوی ازسالیان پیشتربلحاظ محتوایی مرده بود وصرفا بعنوان یک مرده متحرک درامراعمال تروریستی وخرابکاری ایفای نقش می نمود.
به عقیده ونظربنده رجوی مرد ونابود شد آنگاه که در دهه شصت دست به سلاح برد وشمارزیادی ازهموطنانمان را نابخردانه قربانی نمود. رجوی مرد آنگاه که بی رحمانه درپی یک عمل تروریستی بزرگ فاجعه 7 تیرو8 شهریور را بنیاد گذاشت ودرادامه 17 هزارشهید ازمسولین نظام خاصه مردمان کوچه وبازاربه قربانگاه فرستاد. رجوی مرد آنگاه که با به قربانگاه فرستادن اعضایش ؛ خود بزدلانه به اتفاق بنی صدربرای ادامه حیات ذلتبارش به جانب فرانسه پا به فرارگذاشت تاازحمایت لابیهای صهیونیستی – امریکایی سکان دارجنگ خانمان سوزعلیه مردمان ایران زمین بشود. رجوی مرد آنگاه که با صدام علیه هموطنانمان هم پیمان و راهی عراق شد وازسفره خون چکان صدام ارتزاق نمود. رجوی مرد آنزمان که دراشرف با ساخت زندان به زندانبانی پرداخت ودارودرفش ایجاد نمود وبسا ازنیروهای ناراضی قربانی گرفت. رجوی مرد آنزمان که درراستای نسل کشی اقدام به بیرون آوردن رحم شماری اززنان نگون بخت نمود ومتعاقب آن به تشکیل حرم سرای خصوصی پرداخت وبا ارتباط فیزیکی با آنان میل جنسی حیوانی وافسارگسیخته خود را ارضاء نمود.
رجوی مرد آنزمان که نیروهایش را درعراق بحران زده رها کرد وخود دردامن ارباب وصاحب خانه جدید یعنی امریکای متجاوزبه خاک ونوامیس مردمان شریف عراق جای گرفت وبه مزدوری ادامه داد بله رجوی به هزارویک دلیل دیگرمرد ونیست ونابود شد والنهایه شاید دردامن دست پرورده امریکا یعنی طایفه آل سعود بطورفیزیکی تمام کرده باشد. بله مهم جسم وجان بی مقداررجوی نیست که خاک نیزازپذیرای آن به خود می لرزد وامتناع میورزد ؛ مهم اینستکه رجوی سابق برایام بواسطه جنایاتش دراذهان ملت ما مرده است "
آقای فدایی گوهری ازحاضران درجلسه ضمن تایید سخنان روشنگرآقای پوراحمد گفتند: " ازقضا منهم با آقای پوراحمد هم عقیده هستم که رجوی یک مرده متحرک بود.کسی که نزدیک به 15 سال متعاقب فروپاشی صدام دریک سوراخ موش پنهان شود وازانظارمخفی بماند البته که اعتباروارزش ندارد وبه عبارتی مرده است. کسی که به گماشته هایش دستورمیدهد خانواده های خودشان را مزدور و نیروی قدس قلمداد کنند وبه سمت آنان سنگ پرتاب کنند وبه فحاشی بکشند وشاید درمواردی اقدام به کتک کاری هم بکنند وته خط به خواست مشروع ملاقات خانواده ها تن ندهد ؛ معلوم است که مرده است وچنانچه حضورفیزیکی هم داشته باشد دیگرفاقد اعتباراست وبه رباط شبیه است. من بوضوح به خاطردارم دراولین دیدارم با فرزندم منصورفدایی گوهری درسال 1382 که البته با حاله ای ازکنترل گماشته های رجوی صورت گرفت تمامیت افکارپوسیده رجوی را به چالش کشیدم طوریکه عباس داوری ومهدی ابریشم چی به پایم افتادند والتماس کردند که با روشنگریهایم بیش ازاین درجلوی سایرخانواده های چشم انتطارآبروی ناداشته رجوی ودیگرسران فاسد تشکیلاتش را نبرم وآرام بگیرم ولیکن من آرام نگرفتم وآرام نخواهم گرفت وتا رهایی فرزندم ازچنگال اهریمنی آنان به اتفاق همسرم کوتاه بیا نیستیم ودوست دارم ازهمین فرصت استفاده کرده وبه منصورعزیزم بگویم قربانت بروم تلاش کن خودت را ازچترکنترل رجوی خارج کنی وچونان سایرجداشده ها ازجمله همین آقای رنجکش به نزدمان بیایی که سخت چشم انتظارت هستیم ولی براین نظراصرارهم نداریم چونکه توعاقل وبالغ وتصمیم گیرنده هستی. میتوانی درصورت رهایی ازقید وبند جهنمی رجوی نزد خواهرت به امریکا بروی که دراین خصوص من ومامانت همه جوره حمایتت خواهیم کرد."
درادامه جلسه شماری دیگرازخانواده ها فعالانه دربحث فوق شرکت کردند وخبرمرگ رجوی را درراستای رهایی عزیزانشان به فال نیک گرفتند وازآن گذشتند.
آنگاه آقای اسماعیل فلاح رنجکش مطابق معمول روند جلسه مقداری ازچگونگی پیوستن وخروج خود ازفرقه بدنام رجوی را برای حضارتوضیح دادند وافزودند " ازگذشته ها وخاطرات تلخ دوران حضورم دراشرف ولیبرتی که بگذریم الانم مهم است که کجاهستم وچکارمیکنم. همین لحظه که افتخارحضوردرجمع شما عزیزان را دارم تا که ازعزیزانتان ومباحثی دیگرصحبت کنیم. این چندماه هم که به وطن وکنارخانواده ام خاصه مادرپیرم آمدم بسیارخوشحال هستم وخدای را شاکرم. هرچند گذشته اصالت ندارد وتمام شده است وآینده مهم است ولی خیلی وقتها درخلوتگاه خودم آرزومیکردم ایکاش زودترازاین رجویها را ترک میکردم وبه زندگی واقعی دروطن وخانواده خودم می پیوستم. درواقع همین امرپیام من به دوستان سابقم درلیبرتی وآلبانی هست که زودی به خود بیایید وبا یک " نه " قاطع به رجوی به دنیای آزاد وخانواده هایتان بپیوندید تا دیگربارشیرینی زندگی را مزه مزه کنید."
درادامه جلسه صمیمانه فی مابین خانواده های دردمند و زحمتکش گیلک پرسش وپاسخ صورت گرفت ودرپایان با گرفتن عکسهای یادگاری ازهم خداحافظی کرده وحلالیت طلبیدند.