اینکه هدف ترکی الفیصل ازطرح یکباره ی مرگ مسعود رجوی چه بوده وآیا این اعلام با هماهنگی قبلی صورت گرفته یا بقول دیگران ازدستش رفته؟!، عجالتا مسئله ی اصلی ما نیست!
ازدالان های پیچ در پیچ مناسبات رجوی، احتمالا یکی دونفر بیشتر نمیتوانند به اخبار صحیح دست یابند و من نیز به همراه مهرداد هرسینی جزو این بیخبران هستیم!!
اما مهرداد هرسینی هم خبر اعلام شده توسط این شاهزاده متنفذ عربستانی و بنیانگذار اصلی طالبان والقاعده را بیمورد ندانسته و چنان جدی اش گرفته که قبلا آنچه را درحوزه ی صلاحیت منحصر بفرد ونامحدود مسعود رجوی میدیده، میخواهد در صلاحیت مریم رجوی که تا چندی پیش قدرتی جز حرمسراداری رجوی نداشته، ببیند!!!
بدین ترتیب اوهم مانند ناصرآبادانی که سخت دچار سختی های بیعت جدید شده، نخواسته است ازقافله دور بماند و مطلبی تحت عنوان " حقیقت را در کجا میتوان دید "؟ نوشته که در آن میخوانیم:
"…صدالبته پاسخ به این سؤال را میتوان در دو پارامتر مهم، نخست وزن و کفه توانمندی و مقبولیت داخلی و همچنین در اعتبار بینالمللی و منطقهای مجاهدین خلق و شخصیت کاریزمای خانم مریم رجوی دید. سخن از دو روی سکه یک مقاومت سرافراز با خیل شهدا، اسرا و زندانیان سیاسی است که با تمامی توطئهها و تمامی ترور، اعدام، شکنجه و موشکباران هرروز بر ابعاد حمایتهای داخلی و خارجی آن افزون میگردد ".
اعتبار ومقبولیت داخلی مجاهدین رجوی که امری روشن است ودرحد پرکاه!
به قسمت بین المللی اش هم که برسیم، این اعتبار را نه درمیان نیروهای مترقی وخلق های جهان، بلکه در صفوف هارترین جناح های امپریالیستی- صهیونیستی جهان وارتجاع عرب میبینیم که این اعتبار هم با یک داد وستد سیاسی با جمهوری اسلامی ایران، میتواند باد هوا شود!
باند رجوی نقش وارزش دستمال یک بار مصرف در پیش این زورگویان جهانی ومرتجعین منطقه ای دارد که درهرلحظه میتواند تاریخ مصرفش را ازدست داده وبه زباله دان انداخته شود!
این امر بارها وبارها درمورد جریانات این چنینی که به قدرت لایزال مردم پشت کرده وسرگرم تخته نرد بازی کردن با عزرائیل های زمینی شده اند، اتفاق افتاده است!!
اما تاحالا کسی صحبت از کاریزمای مریم رجوی نکرده و انصافا خود نیز هرگز چنین ادعایی نداشته وبرعکس خودش راهمواره مرید حلقه به گوش رجوی معرفی کرده و اغلب سخنانش را ازاو نقل کرده است!!
باین ترتیب چه صحبتی از شخصیت کاریزمای این خانم با آن سابقه ی ننگین و خفت هایی که نشان داده، وجود دارد؟!
دراین مورد مشکل اینجاست که ما نمیدانیم مهرداد هرسینی با هماهنگی با چه کسی این لقب جدید الولاده را به مریم داده که خواننده تصور کند که مسعود وجود ندارد وبجای او مریم را بپذیرید؟!
او که بقول ما آذربایجانی ها " عار را بلعییده وناموس را خورده است"، حمایت مرتجعین از باند رجوی را بشکل زیر قلمی کرده است:
" ما اکنون علائم و نشانههای این بینه را در واکنشهای هراس آلود و زهرآگین دشمن مردم ایران، یعنی خامنهای بهخوبی میبینیم. هراسی که نشأتگرفته از یکی شدن و همبستگی ما ایرانیان و بهتبع آن پیوستن یکی پس از دیگری کشورهای جهان به جنبش همبستگی جهانی علیه بنیادگرایی هار مذهبی ".
این یاوه ها احتیاج به نقد وبررسی ندارد وجوابش درخود متن واشاراتی که فوقا کردم، موجود است وبهتر است که به قسمت دیگری از سخنان وی بپردازیم:
" همچنین باید اذعان کرد، جهان امروز و بهویژه مردم دردمند منطقه اکنون به عیان میبینند که اگر مقاومت کنند و اگر متحد و همبسته باشند، بهیقین میتوانند پشت این هیولای برآمده از اعماق تاریخ را بر خاک بمالند. میبینند و تجربه میکنند که مقاومت ایران طی بیش از سه دهه چگونه پرچم مبارزه را بدون وقفه و تنها و تنها با پشتوانه حمایتهای مردم ایران، بدوش میکشد و چگونه راه را برای رسیدن به قلههای حریت بشری باوجود تمامی دسیسهها هموار میکند. این نخستین آموزش آنها از مجاهدین خلق و بهویژه شخص مریم رجوی است. آنجائی که برجستهترین شخصیت دنیای عرب با اشاره به این واقعیتها خطاب به مقاومت و مردم ایران گفت: «مبارزات شما و مسعود رجوی همچون شاهنامه اسطوره خواهد شد".
این پاراگراف قابل تامل است!
صحبت از اتحاد منطقه ای برعلیه ایران است ودیگر " خلق قهرمانی" درکار نیست!
سخنان تهوع آور مربوط به مقاومت ایران و… هم از فرط تکرار وجواب شنیدن، قابل بحث وفحص نیست وحتی دراینجا هدف از بررسی مجاهدین که چه بوده وچه هستند نیز نیست که بارها این حرف ها را شنیده وبحث های لازم را کرده ایم!
هدف ازآوردن این پاراگراف، نشان دادن موضعی است که بموجب آن مریم را بالاتر ازهمه نشان داده ونام مسعود کاملا حذف شده وتوگویی که صدها هزارصفحه درمدح او انتشار نیافته ومیلیون ها بار درمقابل او زانو زده نشده وتمامی مجاهدین دروجود او ذوب نشده بودند!!
مهرداد هرسینی دراین قسمت ازنوشته ی خود، اصالتا و به ظن زیاد وکالتا، مسعود رجوی را از سمت منحصر بفرد ولایتغیر خود حذف کرده وتوضیح نداده که آیا این عمل بخاطر مرگ او بوده ویا ازنظر کسانی که درمنطقه متحد شده اند، کشتیبان را سیاستی دیگر آمده و مسعود رجوی تاریخ مصرف خود راازدست داده واختیارات وسیع واستثنائی او به مریم رجوی واگذار شده وشکل مبارزاتی؟! باند رجوی عوض شده وازاین ببعد، سران مرتجع منطقه درهمراهی با مریم، سرنوشت ایران ومنطقه را عوض خواهند کرد درکنار جناح هارتر امپریالیزم وصهیونیزمی که ازاول حی وحاضر بودند!!!
بدین ترتیب، آیا مسعود رجوی تلف شده، ازکار افتاده یا به کنار گذاشته شده که مهرداد هرسینی ها موظف شده اند این حادثه ی عجیب را بطور قطره چکانی توجیه کنند؟!
آیا تشکیلات منجمد وقائم به وجود مسعود، تحمل استرس این تغییر فی البداهه و وحشتناک را خواهد داشت؟؟
با ملقب شدن این شاهزاده ی عربستانی به برجستهترین شخصیت دنیای عرب توسط این بچه مرشد معروف مسعود رجوی که با سرعت حیرت انگیزی راهش را بطرف مریم واین برجستهترین شخصیت دنیای عرب کج کرده، چگونه میتوان نظریه ی آقای روحانی (عضو مستعفی شورای باصطلاح ملی مقاومت) که گفته علت اعلام موضوع مرگ رجوی ازطرف برجستهترین شخصیت دنیای عرب (ترکی الفیصل)، دایر به ازدست رفتگی را جدی گرفت؟!
بنظر می رسد که موضوع هماهنگ تر از آنست که ابتدا درتصور ما بود وحالا هم دیگران هنوز براین تصور باقی مانده اند.
سخنرانی این سیاستمدار حیله گر عربستانی وحرف مهمی که مطرح کرد وسازمان مجاهدین قدرت انکار یا قبول سریع آنرا ازدست داده، احتمالا قسمت اصلی این نشست بوده وبیان خبر مربوط به مسعود رجوی- با لحاظ فرضیه هایی که درمورد اوگفته شد-، اصلی ترین ماموریت اوبوده است!!
بنظر می رسد که این خبر بازتاب منفی وبسیار پرهزینه ای دردرون لیبرتی وتیرانا خواهد داشت وبعید بود که این شاهزاده ی اطلاعاتی عربستانی و گردانندگان سازمان- حتی بشرطی که خود رجوی زنده باشد وایده ازطرف او- این مسائل را نمیتوانستند پیش بینی کنند!!
برخورد شاهزاده ی موصوف و سازمان با مسئله، حکایت ازقصد انجام یک کار دیگری دارد که حاضر به قبول این هزینه ی سنگین شده اند!
البته ممکن است این تغییرات از سر ضعف هم باشد:
مشکلات عربستان واستیصال او دریمن واکنون درسوریه و…، میتواند در اتخاذ این تصمیم عجیب وعصبی، موثر باشد.
همانطور که این احتمال درمورد فرقه ی رجوی هم همواره وجود داشته و حالادرآستانه ی شکست ارتش آزاد سوریه ای اش و…، دست وپای خود را بیشترگم کرده باشد وسایر قضایا که درک قطعی آنها احتیاج به گذشت زمان دارد!
صابر