درد دل های خواهر یوسف خوب زمانی بعد از بازگشت از لیبرتی

بعد از فوت پدر ومادر خانواده، این خانم تنها یکی از خواهران یوسف است که دنبال سرنوشت برادرش میباشد.
با وجود اینکه در تمامی سفرهایش به عراق، موفقیتی درملاقات با برادرش نداشته، اما هنوز از رمق نیافتاده و از پیگیری هایش خسته نشده است.
او درتمامی اعزام ها اعلام آمادگی میکند ومیگوید که باوجود سختی راه وبازماندن ازکار وعدم موفقیت های مکرر، بازهم امیدواراست که برادرش راببیند.
این خانم این بار هم به لیبرتی رفته بود واین سخنان را در ورودی ترمینال تبریز وهنگام بازگشت به خانواده های استقبال کننده میزد.
اومیگفت بازهم به دنبال برادرم خواهم رفت وبالاخره اورا بدست خواهم آورد!
حتی یوسف به هرجا خارج از عراق هم که منتقل شود، به آنجا هم خواهم رفت.
خانم خوب زمانی میگوید که دراطراف لیبرتی، کسانی ازتبریزی ها، یوسف را در داخل یک اتوبوس دیده اند ومن یقین دارم که او زنده است و درآنجاست.
لازم به ذکر است که یکی از مامورین باند رجوی، طی ماه گذشته، با معرفی خود بعنوان کارمند بنیاد شهید با این خانواده ساده لوح تماس گرفته وگفته بود که یوسف شهید شده است واگر میخواهید جنازه اش را تحویل بگیرید به بنیاد شهید مراجعه کنید ودرغیر اینصورت، بنیاد راسا اقدام به دفن و کفن یوسف خواهد کرد!!
این خواهر و فامیلانی ازاین خانواده، سرکشی های زیادی به بنیاد شهید تبریز وتهران داشته اند وزمانی که متوجه شدند که سازمان با آنها بازی روانی میکند واین ارتباط ازطرف سازمان و ازبرای کسب اطلاعات است، به پیگیری های بی حاصل خود ومراجعه به ادارات وبنیاد شهید، خاتمه داده و به لیبرتی رفتند.
 بدنبال این تماس تلفنی فریبکارنه ی سازمان با این خانواده وبه زحمت انداختن آنها،  این خواهر خستگی ناپذیر اظهار میدارد که من سازمان را اینقدر حقه باز وکثیف نمی دانستم وحالا که دانستم، تازه می فهمم که برادرم دچار چه دردسر بزرگی شده ومن درآینده  چه کارهای سختی برای رهائی او و دیدارش در پیش رو دارم!
بعدالتحریر:
یوسف خوب زمانی جزو سری اخیر اعزام شدگان به آلبانی بوده است و خانم خوب زمانی درجریان این انتقال قرار گرفته ومیگوید که جان برادرم نسبت به گذشته، کمتر درمعرض خطر است که جای خوشحالی دارد ولی من ول کن درخواست ملاقات نبوده و به راه های دیدن برادرم فکر کرده وعمل خواهم نمود.
او گفت که به هنگام زیارت کربلا، قسم خوردم تا آخرین لحظه دنبال سرنوشت برادرم باشم واز مولای خود خواستم که حامی من دراین راه سخت باشند.
خانواده های حاضر درمراسم استقبال
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا