مسعود رجوی ٬ همیشه وانمود میکرد که ارادت خاص به ائمه و خصوصا مولا علی (ع) و امام حسین (ع) دارد و اینگونه مینمودکه از آنها الگو میگیرد و به آنها اقتدا میکند. اما اکنون دیگر بر کمتر کسی پوشیده است که او فقط به جهت اینکه راه ایجاد سوال و تناقض را در افکار نیروهای خود ببندد اینگونه تظاهر میکرده است! مسعود رجوی یک دجال تمام عیار است که با استفاده از احساسات پاک نیروهای خود به ائمه٬ تلاش میکرد که در اذهان فروکند که او هم راه امامان معصوم را پیش گرفته است و آنها را الگوی راه خود قرار داده است! او با زیرکی ضد انقلابی و با مهارت خاص خود در بازی با کلمات٬ طوری بحث ها را پیش میبرد که به نیروها بصورت غیرمستقیم بقبولاند که او با استغفار مانند امامان پاک و معصوم است و هرگز گناه یا اشتباهی از وی سر نمیزند و اینگونه خود را در قبال هر کاری که در سازمان میکند٬ بیمه کند! مثلا بیاد دارم در بحث پیچیده ایدئولوژیک همیشه از عاشورا و فلسفه آن حرف میزد. آنگونه بحث را بجلو میبرد و شبیه سازی با زمانه خودمان میکرد که ناخودآگاه و البته با استغفار برای ما اینگونه تداعی میشد که او معصوم زمانه ماست! مثلا از امام حسین (ع) و روز تاسوعا و عاشورا صحبت میکرد و آنقدر ماهرانه تصویرسازی میکرد که همگان خود رادر روز عاشورا و کنار امام حسین فرض میکردند. از لحظات سخت که از یکطرف فشار تشنگی و گرمای سوزان و از طرفی شهادت نزدیکترین کسانش میگفت و یکدفعه گریزی میزد به زمانه خودمان که مثلا رژیم بی امان خون میریزد و سکوت علیه این رژیم مانند خیانت است و ما ادامه دهنده راه حسین هستیم و عقب نشستن و کوتاه آمدن خصوصا برای مجاهدین و ارتش آزادیبخش بمعنی خالی کردن پشت امام حسین است و آدمی را ناخودآگاه در شرایطی قرار میداد که تصور کنید که اگر کسی فکر متناقض شدن از کارهای او به ذهنش زد٬انگار که به امام حسین شک داشته یا پشت او راخالی کرده است و در ارودی دشمن قرار گرفته است!
مسعود رجوی علارغم ادعای زیادی که داشت٬بویی از امام حسین و فلسفه فدای حداکثری او نبرده است! او همیشه میگفت که یا آخرین نفر ما آخرین نفر رژیم را میکشد یا برعکس یا مثلا در دورانی که بوش پسر به عراق حمله کرد و صدام سرنگون شد٬قرار براین شد که عاشورا گونه از بالا تا پایین سازمان راهی ایران شویم ٬ ولی دیدیم که قبل از اینکه گلوله ای شلیک شود و جنگ آغاز شود٬ تمامی سران سازمان از جمله مریم رجوی و ارشدترین فرمانده هان سازمان بی خبر به فرانسه فرار کرده بودند. این اتفاق درشرایطی افتاد بود که چندی قبلش ساعتها نشست گذاشته شده بود که خارجه نداریم و مرز سرخ شده بود! او فقط یک حراف حرفه ای بود! فقط بلد بود حرف بزند و مخاطبینش را فریب بدهد! او ذره ای وجود نداشت! همیشه در سرفصلها با توجیهات مختلف خودش را کنار میکشید و از معرکه نجات میداد! او هرگز خودش وسط کارزار قرار نمیگرفت و از بقیه مایه میگذاشت! او یک فرصت طلب حرفه ای بود و برای رسیدن به اهداف خود از نزدیکترین کسانش مانند موسی خیابانی و همسر اولش اشرف ربیعی مایه میگذاست!
روز عاشورا٬ امام حسین و یارانش٬بدلیل پایداری بر اصول خود و نرفتن زیر بار حرف زور٬ تا آخرین نفر از کم سن و سال ترین تا حر بن ریاحی سالمند٬ شجاعانه ایستادند و تا آخرین قطره خونشان استقامت کردند! اگر امام حسین بعد از بیش از هزار سال همچنان برای تمامی مردمان جهان در طول تاریخ قابل احترام بوده است٬باین دلیل است! وگرنه امام حسین هم اگر به دلایل مختلف مثلا الان کوتاه بیاییم یا سازش کنیم تا بعدا با نیروهای بیشتر بآنها حمله کنیم یا مثلا الان بچه نوزاد همراه داریم وسرنوشت بچه ها و زنان حرم چه میشود و یا خودم بمانم و به نقطه ای امن پناه ببرم تا برای ادامه مبارزه فکری بکنم٬هرگز عاشورا اینگونه جاویدان نمیشد! او با اراده ای پولادین و با استقامت بروی اصول خود٬ خود و خانواده خود را فدای جمله زندگی عقیده و جهاد است٬ کرد و به همین دلیل است که در طول تاریخ بمانند یک خورشید درخشان٬میدرخشد و همگان را اعم از مسیحی و… به احترام خویش وا میدارد!
مراد