مسعود رجوی نماد خیانت به یک نسل و یک خلق – قسمت پایانی

به مناسبت ۳۰ دی روز آزادی آخرین دسته از زندانیان سیاسی زندان شاه
رجوی طی سالیان اقامت درعراق به همین اکتفا نکرد وی درسال ۱۹۹۱درشرایطی که مردم عراق بعد از حمله نظامی صدام به کویت از جنگ افروزی ها وشرایط نامناسب اقتصادی ناشی از دوجنگ او به ستوه آمده بودند ودرشمال وجنوب به قیام سراسری دست زده بودند بدستور صدام و بدلیل ناتوانی ارتش صدام خود شخصا فرماندهی سرکوب قیام مردم عراق را برعهده گرفت وصدها نفر را به خاک وخون کشید. با شلیک تانک های اهدایی صدام دهها خانه ویران و بر سر مردم خراب گردید. با سرکوب قیام مردمی عراق و کشتارمردم بیگناه رجوی دستمزد خود را که ۲۰ درصد سهمیه فروش نفت عراق بود را از صدام بابت تیز کردن دشنه خونینش گرفت. از طرف دیگر بسیاری از اعضای سازمان هم دراین درگیریها جان خود را از دست دادند. نسل برآمده از انقلاب بهمن ماه درعملیات موسوم به آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان هم بهای خونین اعتمادش به رجوی را پرداخت.
درسال ۷۰ که کف گیر استراتژی رجوی بعد از شکست مفتضحانه درعملیات موسوم به فروغ به ته دیگ خورده واز تصرف ۴۸ ساعته ایران خبری نبود رجوی سازمان را وارد مناسبات فرقه ای نمود انقلاب ایدئولوژیکی رجوی که با شعار رهایی زن صورت گرفت بدترین مناسبات فرقه ای کنترل مخرب ذهن را جایگزین سازمان قبل نمود. صدها زن و مرد بالاجبار و به خواسته رجوی از هم جدا شدند ‌ وکانون خانواده متلاشی گردید. کودکان و فرزندان آواره دیارغربت شدند. هرصدای اعتراضی درگلو خفه شد ودهها نفر در زندانهای رجوی ساخته به بند کشیده شدند وپادگان اشرف به اسارتگاه هزاران عضو بخت برگشته که روزی درسراب آزادی به این سازمان و رجوی پیوسته بودند تبدیل شد و بعد هم قضایای خلع سلاح، سقوط صدام وپناه بردن به آغوش آمریکا و…
زمان بسختی وکندی گذشت رجوی بازهم سر بزنگاه  فرار را برقرار و ماندن  در میان یارانش ترجیح داده و این بارخودش را به شیطان بزرگ تسلیم کرد. شکل مبارزه تغییر کرد و این بار رجوی در خدمت بقول خودش صاحب خانه جدید که همان دشمن متجاوز به کشور عراق یعنی آمریکا درآمد. در بروز ماهیت کثیف رجوی همین را بس که برای ادامه حیات کثیف خائنانه این باردریک همکاری آشکارنظامی درسیطره های مشترک با نیروهای امپریالیزم سابق به کمین و دستگیری مسئولین رژیم  صدام پرداختند وشکارچی ارباب سابق خود شدند.
اعضاء همچنان دربند اسارت فرقه نگه داشته شدند بدون اینکه به آنها حق تماس ویا ملاقات با خانواده هایشان داده شود. اشرف این نماد و ظرف هویتی رجوی که بارها اعلام کرده بود همچون کوه استوار است جنبید وتخلیه شد. درگام بعد از عراق اخراج و به آلبانی منتقل شدند ولی درآلبانی به زعم رجوی ها این حکایت همچنان باقی است. ولی تاریخ سیرتکاملی خود را طی خواهد کرد در پایان شب ظلمت و پدید آمدن سپیده صبح هیچ تردیدی نیست گاها فقط زمان تغییر میکند ولی درپس این شب تاریک رجوی که روزی در۳۰ دی ۵۹ توسط همین مردم صرف نظر از ماهیت وه مکاریش با ساواک از زندان آزاد شده بود اکنون سالیان است که در زندان خود ساخته اسیر است وآنقدر در نزد هواداران وتاریخ رو سیاه و منفور است که حتی نمی تواند خبرمرگ و یا حیات خود را تایید و یا تکذیب کند. او اکنون هیچ گوشه ای از تاریخ را هم نتوانسته اشغال کند او در خلاء عملکرد خائنانه خود شب و روز می گذراند وشاید هم مرده باشد. ولی درهرحال فردی که حیات ومرگش هیچ تاثیری دیگر ندارد همان بهتر که درخلا باشد ولی فارغ از وضعیت وسرنوشت او قانونمندی های حاکم برهستی  و داستان تکامل به ما آموخته است که صبح آزادی اسیران درآلبانی درحال دمیدن است.

علی اکرامی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا