مریم رجوی این روزها در جست و خیزهای میمون وارش دست به هر اقدام و هرکاری که یک سانتی متر او را به نوکری ترامپ نزدیک کند می زند و به تمامی دفاتر نمایندگی هایش در اقصی نقاط جهان خط داده که در این چاکرمنشی و نوکری چیزی کم نگذارند و همه چیز را در راستای این سیاست نوکری مشخص کرده و به همه گوشزد می کند که این همان استراتژی تهاجم سیاسی است و همه ی کارها را به آن سمت حل کنند.
تمام هم و غم مریم اکنون این است که نجاست خواری برای هر دون پایه ای که در جهت قانع کردن ترامپ و متحدان غربی او و اسرائیل که راه به جنگ با ایران ببرد را بکند و این همان خطی است که رجوی مرحوم در بدو ورودش به اروپا برای تحریم کشنده علیه ملت ایران و ادامه جنگ صدام علیه ایران و خلاصه نوکری صدام و مزدوری و جاسوسی وجنایت هایی که در خدمت صدام علیه ملت ایران انجام داد.
رجوی بعد از آتش بس جنگ ایران وعراق در تمامی جلسات برای مسئولین بالای فرقه چه در عراق و چه در اروپا تعهد مشخص می کرد که ما بایستی خودمان یک جنگ تولید کنیم و صاحبخانه (صدام) را به جایی برسانیم تا با رژیم مجددأ جنگ را فعال کند و دریک کلام رجوی حیات وممات خود را صرفأ در جنگ و خشونت می دید واکنون هم این عجوزه با تجربه همان خط را می پیماید غافل از اینکه استراتژی رجوی به خفت و خواری رسید و امریکا در عراق او را زمین گیر و خلع سلاح و با اسیرانی مفلوک در چار دیواری لیبرتی و اکنون هم وضعیت بهتری ندارند.
رجوی نتوانست با آن همه مزدوری و نوکری که برای صدام کرد یک میلیمتر او را به سمت جنگ مجدد سوق دهد و در نهایت استراتژی او به الاغی در گل گیر کرده مبدل شد و سربازان امریکایی در عراق از آنها به عنوان جاسوسان یک بار مصرف و الاغان بار بر بهره می گرفتند.
یادمان نرفته رجوی درتمامی نشست های معروف به کال کنفرانس با زنان شورای رهبری مستقردر دفاتر اروپا می گفت حمایت یک پارلمانتر به از خلق بی بخار شده (خلق قهرمان سابق) و آنم آرزوست.
این سگ دو های رجوی وفرقه اش در تعادل قوای اروپائیان در استفاده از تروریست ها هم راه به جایی نبرد و اکنون مریم معلوم نیست با چه چشم اندازی اینگونه خود را بزک می کند؟
اما نتیجه ای که هرآدم ساده لوحی هم می تواند بگیرد این است که این حاصل پشت کردن و خیانت به خلق است و بریدن بیش از سی سال از جامعه و مملکت ودست زدن به هر خیانتی علیه آن و به طور قانونمند هیچ کدام از این ترفند ها به جایی نخواهد رسید.