" دلی یه گونده بایرامدیر= هر روز عید است برای دیوانه "!
این یک ضرب المثل معروف آذربایجانی است که درمورد کارهای وابستگان رجوی که الحق حکم دیوانه ای را دارند، بسیار صدق میکند!
آقای محمد قرائی یکی ازاین دیوانگان معروف و فدائی نام آور رجوی است که مقاله ای با نام " سالیانی که پایان یافتند، سالی که آغازشده است"، نوشته و سایتهای منسوبه منتشرش کرده اند.
براستی هم اگر دوران شاه عباس احیا میشد اوهم جزء " چیی یینلر- خامخواران " رجوی میشد دراین عصر!
شاه عباس این دسته ی دیوانه را طوری تربیت کرده بود که درمواردی انسان های محکوم به مرگ را بدست آنها میدادند که با دندان های کند خود، قربانی را بخورند و معلوم است که مرگ این قربانی بطول میکشید ودچار چه آزار غیر قابل تصوری می شد!
آقای محمد قرائی درنوشته اش آورده است:
"… آخوندهای وطنفروش در سایهسار مماشات لامروت دنیا و تحولات منطقهای برای زدن آخرین ضربه به مجاهدین در لیبرتی خیز برداشته بودند. با هوشیاری رهبری و آمادگی اعضا برای پرداخت حداکثر قیمت، حصار پیچ در پیچ زندان درهم شکست و سیمرغ به پرواز درآمد. مهاجرت خطیر و تاریخی مجاهدین از لیبرتی به تیرانا آنچنانکه مسئولین مقاومت گفتهاند بزرگترین پیروزی سیاسی این تشکیلات درنیم قرن موجودیت سازمان است. استقبال باشکوه و کم نظیراز خانم مریم رجوی توسط اعضای مقاومت در آلبانی و برگزاری برنامههای گوناگون در اشرف جدید آنچنان عظیم و خیرهکننده بود که آخوندها را درهاله ای از خفقان و سکوت پرتاب کرده است و دیگر از لجن پراکنی های آنچنانی سابق خبری نیست. هم رسانههای ریزودرشت ملاها وهم بوقهای استعماری وابسته لال مانی گرفتهاند".
بعلت نبود سند موثق، من کاری باینکه ازاین طرف چه کسی وبرای انجام چه کاری خیز برداشته بود، ندارم ولی این را بخوبی میدانم که مسعود ومریم بودند که تا آخرین توان کوشیدند که لیبرتی را به کمپ دائمی این اسرای خود تبدیل کرده و تخته پروازی در کنار مرزهای ایران داشته باشند واگر پروازی مقدور نشد، این انسان های بیچاره ومظلوم را که مجاهد خلق شان هم مینامیدند، دربیابان های عراق ناامن به کشتن داده وبه افتخارات این زن وشوهر جاه طلب بیافزایند!
آنچه این قربانیان جهل وجنون رجوی را نجاتی کم وبیش داد، تلاش مستمر خانواده ها بود که باداشتن اشتراک منافع بادولت عراق، موفق به انتقال آنها ازعراق شدند!
رجوی ها، هم خواستار حضور سربازان آمریکائی در کمپ لیبرتی بودند، هم میخواستند که این اسرای خود را به سلاح های گرم در کشوربیگانه ای مجهز سازند وهم با لابی های خود درصدد ارتقای موقعیت این کمپ ازحالت ترانزیتی به دائمی بودند که مقبول نیافتاد و بنظر آقای قرایی به پیروزی رسیدند!
آقای قرایی چنین ادامه میدهد:
پیروزیهای فوق تصور ایران در گذشته در حالی صورت گرفت که او، با اونایی بود و دنیا به کام ملا میچرخید. حالا اما زمانه تغییر کرده است. ائتلافی بزرگ در منطقه، علیه آخوندهای حاکم در حال شکلگیری است. تغییر و تحولاتی اساسی در حیاطخلوت خامنهای در سوریه علیه پاسداران تباهی و بشاراسد قاتل در حال تکوین است… پرچم دادخواهی به دست پرتوان اعضای مقاومت در داخل و خارج بیشازپیش در اهتزازاست".
با وجود تغییر زمانه که از ضروریات هستی است، ائتلاف بزرگ منطقه ای بسرکردگی عربستان نتوانست کاری انجام دهد وسرانجام مجبور خواهد شد که دیگران را واسطه ی فرارش از یمن بکند!
انتخاب ترامپ را اگر به فال نیک بگیرید، عجله میکنید دراین کار!
واقعیت آنست که دولت او بادردسرهای روزانه مواجه است وهنوز منعقد نشده و نمیتوان سرمایه گذاری های لازم برروی آن انجام داد فعلا!
هنوز جناح های دولت پنهان آمریکا بر سر بازی دادن ویا ندادن ترامپ، موفق به کسب توافق نشده اند و…
طرف بالا دست در سوریه دولت آنست به همراه متحدین استراتژیک اش و این وضعیت با آرزوهای دور ودراز باند رجوی همخوانی ندارد!
مقاومت هم که نام مستعار فرقه ی رجوی باشد، اعتباری درمیان مردم ندارد که اگر داشت اینهمه فراخوان های آنرا به مسخره نمی گرفتند!
با این وصف بگردید وببینید که چه چیز دیگری دراهتزاز است!!
فرید