متعاقب اطلاع از وخامت حال پدرومادردردمند و چشم انتظار اسماعیل پورمحمدعلی بازکیایی ازاعضای اسیر در فرقه بدنام رجوی در آلبانی عصر یکشنبه مورخه هفتم خردادماه 1396 مصادف با اولین روزماه مبارک رمضان به عیادت آنان رفتیم و سعادت نصیبمان شد تا صمیمانه به درد دل شان گوش بدهیم.
پدر و مادر رنجدیده ازظلم وجور رجوی بمجرد حضور سرزده مان درخانه بسیار زیبای روستایی شان بسیارخوشحال شدند وبزرگ منشانه و مهربانانه ضمن تشکر و قدردانی از اینکه بیاد شان بودیم فرمودند:” یعنی میشود روزی اسماعیل مان نیزسرزده بعد سی واندی سال دوری وبیخبری راه خانه و کاشانه خود را پیدا کند و نزدمان برگردد.”
خانم مولود طریقتی مادرمریض احوال عضواسیرآلبانی درحالیکه با دستان پینه بسته اش اشکهایش را پاک میکرد مظلومانه گفتند:” هرچند سال 1383 در هاله ای ازکنترل و بازرسی توانستم یکبارعزیز دلبندم را درآغوش بگیرم ومادرانه لذت ببرم ولی حیف شد که سران بیرحم شان اجازه ندادند درخاتمه ملاقات دوساعته مان یک عکس یادگاری با جگرگوشه ام بگیرم وبا خود بیاورم وهرازگاهی ازسردلتنگی یک شکم سیرنگاهش کنم. واقعا من مادر پیرچه گناهی کردم که اجازه ندارم ولو تلفنی با فرزندم گفتگوکنم وازحال واحوالش بپرسم. بطورخاص الان که دیگردرعراق ودرکنترل رجوی نیستند که اجازه نداشته باشند با خانواده هایشان درارتباط باشند. دستکم خودم براین باوربودم که ازآلبانی راحت تر میتوانند مطابق میل خودشان رفتارکنند و تصمیم بگیرند.”
آقای محمد حسین پور محمدعلی بازکیایی که خود چهار مرتبه با وجود مشکلات عدیده خاصه بیماری تجربه تحصن درکنارسیم خارداراشرف را پشت سرگذاشتند وبا خلق وخوی سران بیرحم تشکیلات رجوی بیشترآشنا هستند مایوسانه گفتند” عراق وآلبانی فرقی به حال اسرای گرفتارندارد. اسارت اسارت است حال بخواهد عراق باشد یا آلبانی. مهم گسستن قید و بندهای ذهنی است که فرزندم باید شهامت داشته باشد وبا غلبه برآنها؛ راه خروج ازجهنم رجویها را برخود هموارکند وکاری کند که سایرین کردند وازآن گروه جدا شدند و پی زندگی شان رفتند. منهم هرچند خیلی خسته و بیمارشدم ولی هنوزامیدوارم که روزی فرزندم را درآغوش بگیرم.(توام با گریه)
درخاتمه یک ملاقات صمیمانه و دیدار خانوادگی؛ پدر و مادر دردمند وچشم انتظارگیلک ازمن خواستند که بمنظور دیداروتماس با فرزندشان ازنهادهای حقوق بشری خاصه ازدفتر کمیساریای پناهندگی درآلبانی طلب استمداد بکنم و شماره تماس آنان را درسایت نجات اطلاع رسانی بکنم که بقرار زیر انجام وظیفه میشود.
09113311883 / 01342292024
چشم انتظاری تا کی
دیدارصمیمانه منصور شعبانی با خانواده پور محمدعلی بازکیایی
دل نوشته ای برای پسرم
پوراحمد