از دیر باز سازمان مجاهدین از تاریخ اقوام بنفع خود بهره برداری نموده، از اسامی و قهرمانان و زیرمجموعه های آنان خوردند و حقوق ملت ها را نشخوارکردند…
این سازمان با ساختار فرقه ایش،هردم به رنگی در می آید! و اخیرا برنگ آذربایجان در آمده و با پشتک و وارو زدن حول مسئله” قلعه بابک”،با حرکاتی از پیش رسوا” زوزه گرگ خاکستری” سر می دهد! وبا پیش گرفتن سیاست ماکیاولی خود، برای دفاع از منافع” آذربایجان”، بمیدان آمده است!
کسانی که با بودجه دولت های بیگانه داعیه پـیشبــــــرد مبارزه ملی را دارند و رد شدن از کنار فلان نماینده مجلس سنای آمریکا درخیابان را برای خود افتخار بزرگی می پندارند، نمی توانند سنگ آذربایجان را به سینه بزنند!
آقایان! روزگاری که در جوار خاک میهن در اشرف بودند، از محافل جنگ طلب آمریکا و انگلیس خواهش می کردند: « به ایران حمله کنید! شما از آسمان و ما از زمین! »، بلحاظ فساد عقیده ای که دارند،، ما نمیتوانیم اجازه دهیم تا آنها خود را به ملت ایران و آذربایجان بچسبانند!
بارها تاکید کردیم که این سازمان و این رجوی! خصلت ترک ستیزی داشته و هیچ گاه به حقوق ملت ترک حق احقاق ندادند و نخواهند داد…
بنابراین آنانکه همواره به ستیز و دشمنی با مردم آذربایجان پرداختند و جوانان ترک را در زندانهای انفرادی خود در اشرف زندانی و شکنجه کردند و قطره ای آزادی درمناسبات خود به ترک ها ندادند! و مطلقا اجازه نمی دادند در مناسبات، بزبان مادری مان” آذری” صحبت کنیم! امروز حق زدن سنگ ترکها را به سینه خود ندارند و این عمل آنها یک حرکت بغایت فرصت طلبانه است که سابقه آن در فرقه رجوی کم نبوده است.
در مسئله قلعه بابک، نام بردن از اطلاعات تهران! و مسئله را ترک و فارس کردن، ترفند قدیمی سازمان مجاهدین است و هدف درگیر کردن و رودرو کردن مردم و دولت است، آذربایجان دوستی در ایران، مرکز ثقل اندیشه های دمکراتیک دولت و مردم ایران است و سازمان مجاهدین نمی تواند، آنرا به آغوش” خون” و” نژاد” سوق دهد!
اینها همان هایی هستند که مذبوحانه قصد دارند، آذربایجان دوستی و آذربایجان گرایی را که نهایتا به عرق میهن دوستی منتهی می گردد به” پان ترکیسم” و”پان تورانیسم” بچسبانند و هر حرکتی را به قهر و خشونت بکشانند! و از آن بنفع خود بهره ببرند.
اینها کسانی هستند که به هر حرکتی که فکر میکنند نفعی درآن دارند، سمت و سوی قهر و خشونت داده و با تحسین آن، در برابرش خم شده و قبله ی خود را به آن سمت تغییر می دهند.
سران مجاهدین بی خبر از امراض تشکیلاتی فروبرنده خویش! با دو انگشتی که در میانش خودکار دیکتاتوری نهاده اند، از فواصل شونصد هزار کیلومتری برای مردم آذربایجان و آینده کشور ما نسخه می پیچند!
جوانان کشور ما سال ها در” مغلطه رجویسم”، هزینه های گزافی را پرداخت کردند و علم کردن چنین مواردی ازطرف باند رجوی را بر نمی تابند!!
آقا و خانم رجوی!
اگر درد ومرض شما حرف زدن و نوشتن به زبان مادری اقوام ایرانی است و نه غرایض و قدرت طلبی! چرا در مناسباتتان این آزادی را نمیدادید و آنرا محفل و شعبه وزارت اطلاعات می خواندید؟؟؟ چرا اگر چیزی خوب است، فقط برای دیگران خوب است!!!
در مناسبات مقدستان؟؟! وقتی با یک هم شهری آذری، بزبان ترکی صحبت می کردیم لرزه بر اندام تشکیلاتتان می افتاد و وحشیانه هجوم می آوردید که باید فارسی صحبت کنید! آنهمه ترس و هراس برای چه بود؟ و الان چه شده که دایه مهربانتر از مادر شدید؟ باور کنید اگر هم قرار باشد قوم ترک در جائی خواسته هایش را مطرح کند در قالب دولت وقانون خواهد بود، ولی شما هنوز در تفکرات کذایی خود در عصر حجر گیر کردید و هنوز در کما بسر می برید، واقعا نمی دانم در خواب تشریف دارید یا خود را به خواب زدید؟
آن ستم ملی درحق ملت آذربایجان که الان از آن دم می زنید، در مناسباتتان نمود بارزی داشته، حالاچه شده که یک شبه به فکر ملت ترک و آذربایجان افتادید؟
” گئچی جانیئین هایئندا، قصاب پئی آختاریئر!!!= بز درفکر جان خود وقصاب درپی یافتن پیه”
مثل اینکه رجوی اینطور شنیده که راه مدینه فاضله از مکه می گذرد، اما آدرس را غلط گرفتند که راهی است کج وبسوی ترکستان!
هر حرکتی که شما و سازمانتان می کند و یا درصدد انجام آن هستید از قبل برای ما آذربایجانی ها تعریف شده، لو رفته وشناخته شده است و اگر عکس العملی نشان داده نشود! مطمئن باشید که به خواسته و استراتژی خود ماست! این اعتراف نشان از فقدان سیاست ما نه، بلکه نشان دهنده قدرت واوج سیاست و نمود مردانه مبارزه کردن ماست!
یکی از جداشدگان آذربایجانی