اظهار حماقت بی نظیر درمورد عملیات فروغ جاویدان!

در زمان فرا رسیدن سال روز عملیات بغایت ماجراجویانه ومشکوک فروغ جاویدان مسعود رجوی در روزهای اول مرداد 1367هستیم!
عملیاتی که طی دوروز هم آغاز وهم درهم شکسته شد وقربانیان نسبتا قابل توجهی را ازدوطرف و در مجموع برعلیه مردم ایران بجا گذاشت!
البته کار واقعه نگاری ازحوصله ی این یادداشت کوتاه خارج است ودرست تر آنست که علاقمندان به هزاران خاطره وچندین جلد کتابی که دراین مورد ازطرف شاهدان، بازماندگان وجدا شدگان ازاین فرقه نوشته شده، مراجعه فرمایند!
الغرض!
ازهر گروه سیاسی ولو کوچک، این انتظار میرود که با دانستن اینکه حال ازنقد گذشته حاصل میشود، فاجعه ی بزرگی مانندعملیات فروغ جاویدان را با واقع بینی تمام مورد تجزیه وتحلیل قرار داده ودرس های لازم را ازتبعات سخت و ویرانگر آن بگیرد!
اما ازآنجا که نقد وتحلیل درست وراهگشا، تفسیر دلایل ناکامی ها و تجربه اندوزی که بمثابه چراغ راه آینده است، در تشکیلات مجاهدین رجوی معنی ندارد، باند رجوی مانند هر گروه فرقوی دیگر- وقدری هم بیشتر- این شکست ننگین وخیانت بزرگ را مورد تجزیه وتحلیل قرار نداده وبجای آن به گنده گویی وسخن پراکنی های معمول وخاص خود، روی آورده است!
البته قبول باید کرد که شخص مسعودرجوی بدون توجه به اسلوب های علمی تحلیل مشخص از شرایط مشخص، تحلیل خاص خود ازاین شکست را که عبارت بود از مانعی بنام همسر وفرزند، ارائه داد و طی پروسه ای طولانی مدت و کلاس های آنچنانی وبزور چوب ودگنگ صدام، اعضای باقیمانده ی تشکیلات ر ا مجبور ساخت که قبول کنند که رها کردن همسر وفرزند یک کار انقلابی بوده واین کار، تشکیلات را فولادین وآبدیده تر خواهد کرد!
این تنها دستآورد مثبت؟؟!! این عملیات بود که بساط عیش ونوش وحرمسراداری مسعود رجوی را رونقی صد چندان داد ورقبای احتمالی او را ذلیل و زمینگیر نمود که چه بسا یکی ازاهداف مهم این عملیات انتحاری، همین نیز بوده است!
بمناسبت سالروز این فاجعه ی پر معما، رسانه های باند رجوی در نوشته ای با تیتر” سالگرد عملیات کبیر فروغ جاویدان و هراس نظام آخوندی از لرزه سرنگونی”، درج کرده و چنین نیز میگوید:
” در سالگرد حماسه ملی میهنی عملیات کبیر فروغ جاویدان ابراز وحشت دیکتاتوری ولایت فقیه در اظهارات مهره‌ها و نوشته‌های رسانه‌هایش بار دیگر به هوا برخاسته است”.
رسانه ها نمیتوانند ازدرج مطلب درمورد یک واقعه ی اسفناک با بیش از دوهزار کشته را که عمر زیادی هم ازآن نمیگذرد، مطلبی ننویسند ونوشتن مطالب متنوع- ازجمله قتل، دزدی و فساد ازطرف رسانه ها – کار عادی آنها بوده واین ربطی به ابراز وحشت یا خوشحالی این وآن ندارد!
ونیز:
” بی‌بی‌سی، به‌نقل از (منوچهر هزارخانی) نوشته است: «هدف رژیم از پذیرش قطعنامه پیش از هر چیز اجرای آتش‌بس و بسته شدن مرزها بود تا نیروهای ارتش آزادیبخش ملی امکان ورود به خاک میهن را پیدا نکنند.» او اجرای عملیات از طرف (مجاهدین) را برای آن دانست که «حساب جنگ آزادیبخش را از حساب درگیری رژیم با عراق جدا کند» و افزود: «معنای عملیات فروغ جاویدان اعلام همین موضع سیاسی بود. از این رو اجرای عملیات می‌بایست تابع الزام‌های سیاسی باشد، نه تابع ملاحظات نظامی. یعنی می‌بایست به فوریت و به هر قیمت صورت بگیرد”.
این نویسنده ی دربار بی جبروت رجوی اگر دچار آلزایمر نشده، با وقاحت تمام دروغ گفته است!
تهاجمی که درعرض دو روز وتقریبا براحتی آب خوردن درهم شکسته شد، احتیاجی باینهمه تعریف وتوصیف ندارد وبنظر می رسد که درست تر آن بود که رجوی دچار ترس شده، بطور لجوجانه ای ازصدام خواست که بگذارد که برای آخرین بار شانس بقدرت رسیدن خود را آزمایش کند واو هم درمقابل، دست بازتری درچانه زدن با ایران در مذاکرات صلح داشته باشد وعلاوه براین اگر دست داد از دست این سازمان که به کشور خودش هم خیانت میکند، خلاص شود!
دراین مورد باید که به متن مذاکرات رجوی با رئیس مخابرات (اطلاعات داخلی عراق) توجه کرد که چگونه این مقام اطلاعاتی با زیرکی تمام مطرح میسازد که شما بهتر است با شاخه های دیگر اپوزیسیون همکاری کنید تا موفق به سرنگونی جمهوری اسلامی ایران شوید که رجوی بصورت ابلهانه ای مطرح میکند که این همکاری لازم نیست وخود او به تنهایی ازعهده ی انجام این مهم برمیآید!
کاشکی دران موقع بودیم و با افکاری که درذهن این مقام اطلاعاتی عراق میگذشت آشنا میشدیم!
مسلما اودرپیش خودش میگفته که” بچه ی سوسول، ما که همه چیز ترا تهیه میکنیم، میزان قدرتت را بهتر ازتو درک میکنیم… خودتی)
ویا این اظهارات رجوی در حضور آن مقام امنیتی عراق، این ضرب المثل را تداعی میکرد:
” دیگ به ملاقه گفت که به سیاهی رویم نگاه نکن، ته ام ازطلاست! وملاقه جواب داد که لحظاتی پیش داخلت را گشته وخارج شده ام واز وضع داخلی ات هم آگاهی کامل دارم”!
درخاتمه به این نویسنده ی سابق ومجذوب فرقه که ازسر نداشتن اعتماد بنفس در اطاعت رجوی باقی ماند وبقا برمیت کرد، باید گفت که ملاحظات سیاسی نباید طوری باشد که اقدامات نظامی این چنین جنون آسایی راتوجیه کند!
وحید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا