در هفته های گذشته جهان شاهد افزایش تنش ها میان کره ی شمالی و ایالات متحده بود. آمریکا برای همه ی گزینه ها، از جمله” جنگ بازدارنده” آماده می شود تا برنامه های هسته ای و موشکی کره شمالی را متوقف کند. دانلد ترامپ اعلام کرده که امریکا بر نمی تابد که” کره شمالی قادر به تهدید امریکا” باشد. از سوی دیگر، کره ی شمالی گفته است مادامیکه واشنگتن سیاست های خصمانه اش علیه پیونگ یانگ را پایان ندهد، برنامه ی هسته ای اش را متوقف نخواهد کرد. هزاران سرباز امریکایی در کره ی جنوبی و ژاپن مستقر شده اند.نکته این است که این اقدامات دولت امریکا در حالی انجام شد که برخی سناتورهای امریکایی در حال دیدار با رهبر مجاهدین خلق – که خود کره ی شمالی کوچکی است – بودند.
این هیئت سه نفره شامل سناتور روی بلانت، نایب رئیس کنفرانس جمهوری خواهان و سناتور جان کورنین، عضو کمیته های حقوقی، اطلاعاتی و اقتصادی کنگره و سناتور تام تیلیس عضو کمیته های نیروهای مسلح، حقوقی، بانکی، با مریم رجوی رهبر فرقه ی رجوی در تیرانا پایتخت آلبانی دیدار کردند.
واقعیت این است که سازمان مجاهدین خلق از ابتدا بر اساس معیارهای شدیداً ضد امریکایی بنیان نهاده شد و از این رو این گروه چندین شهروند امریکایی را در ایران ترور کرد. در عین حال بسیاری نهادهای حقوق بشری بین المللی و نهادهای سیاسی و اطلاعاتی امریکایی تأیید می کنند که این گروه در حقیقت فرقه ای غیردمکراتیک است. به علاوه، پس از پیوستن به صدام حسین در جنگ ایران و عراق که اکثریت ایرانی ها در سراسر دنیا آن را عملی خیانت آمیز می دانند، این گروه تقریباً همه ی پایگاه های مردمی خود در میان ایرانیان را از دست داد.
ازآنجاییکه جمهوری خواهان و جنگ طلبان دولت ترامپ آماده هستند که به عنوان پیش قراولان تغییر رژیم در ایران خدماتی ارائه دهند، حامیان امریکایی مجاهدین خلق، به ندرت به گذشته ی خشونت آمیز و ضد امریکایی آن توجه می کنند و این گروه را نه تروریست بلکه مبارزان آزادی خواه با ارزش هایی شبیه به خودشان معرفی می کنند. همچنین برخی از آن ها می پذیرند که پیش از آن که به مراسم های این فرقه دعوت شوند یا سفرهای لوکس به پاریس و تیرانا از آن ها هدیه بگیرند چیز زیادی درباره ی مجاهدین خلق نمی دانستند، اما مبلغی که این فرقه به آن ها می پردازد آنقدر خوب است که همه ی گذشته پر از خشونت و ضد امریکایی آن را نادیده بگیرند یا فراموش کنند.
مسلماً، دوستان امریکایی مریم رجوی باید آن چنان که درباره ی کیم جونگ اون نگران هستند، نگران وی باشند. قرارگاه های مجاهدین خلق با ساختاری دیکتاتوری و فرقه ای بسیار شبیه به آن چه در کره ی شمالی در جریان است اداره می شود. اعضای مجاهدین خلق درست مانند شهروندان کره ی شمالی، پرورش می یابند که سرباز باشند با تنها یک هدف: خدمت به رهبر بزرگ.
هفته ی گذشته روزنامه نگاری به نام سوکی کیم که در سال 2011 به مدت شش ماه در کره ی شمالی زندگی پوششی داشته است در مصاحبه ای تلوزیونی به سی ان ان گفت:” زندگی آن ها کاملاً مطابق با دستورات رهبر بزرگ برنامه ریزی شده بود. هرگونه اطلاعاتی از جهان بیرون ممنوع است و به هیچ عنوان به مردم گفته نمی شود، ساختاری که مطلقاً تحت کنترل است.”
خانم کیم برای سی ان ان، توضیح داد که مسئولین کامپیوتر در دانشگاه حتی نمی دانستند که اینترنت وجود دارد و دانش آموزان باید در جلسات هفتگی شرکت می کردند تا درباره ی یکدیگر گزارش بدهند.
داستان خانم سوکی کیم از زندگی در کشور کره شمالی دو مقاله ی مشهور از روزنامه نگار سرشناس نیویورک تایمز خانم الیزابت روبین درباره ی مجاهدین خلق را به خاطر می آورد. روبین در سال 2003 پس از دیدارش از کمپ اشرف و مصاحبه با ساکنان این قرارگاه و سپس مصاحبه با عده ای از اعضای جدا شده از مجاهدین خلق، گزارش دست اولی از زندگی در درون حصارهای سازمان مجاهدین خلق ارائه کرد و شاید برای اولین بار عبارت” فرقه ی رجوی” را به کار برد و عنوان مقاله اش قرار داد. وی سپس در سال 2011 یعنی زمانی که لابی های حامیان امریکایی مجاهدین خلق برای حذف نام این فرقه از فهرست تروریستی تلاش بسیار می کردند بار دیگر در مقاله ای به” دوستان امریکایی” مجاهدین درباره ی حمایت از این فرقه ی تروریستی هشدار داد.
وی درباره ی قرارگاه اشرف نوشت:” وقتی در آوریل 2003 وارد کمپ اشرف، قرارگاه عملیاتی گروه، شدم. فکر کردم که وارد جهانی خیالی از زنبورهای کارگر ماده شده ام. همه جا زنانی می دیدم که کاملاً شکل هم بودند، با یونیفرم های خاکی و روسری های سبز لجنی کامیون ها را عقب و جلو می راندند،خیره به روبرو، گویی که در کارخانه ای در چین مائوئیستی کار می کردند.
“ده ها زن جوان را دیدم که در دهانه ی تانک ها دفن شده بودند و مشغول ور رفتن به موتور آن ها بودند. دخترها یک یک به من و دو همراهم چشم دوختند تا داستان چگونگی دگردیسی شان از یک انسان به یک فدایی مریم رجوی را شرح دهند. یکی شان گفت من درمانده بودم تا وقتی که خانم رجوی را در اینترنت پیدا کردم.”
در حالی که سوکی کیم، کره ی شمالی را ساختاری می داند که تنها برای خدمت به رهبر کشور بنا شده است و در آن شهروندان تنها به یک روزنامه و یک تلوزیون دسترسی دارند که مختص آموزه هایی درباره ی رهبرشان است، الیزابت روبین ساختاری مشابه را در کمپ اشرف شرح می دهد که در آن” 3400 عضو گروه در انزوای مطلق در یک مساحت 14 مایل مربعی در کویری ساکن هستند که نه دسترسی به اینترنت، نه تلفن و نه اطلاعاتی از جهان بیرون دارند. همه جا تصویر خانم رجوی با چشمان سبز و لبخندی بر لب دیده می شود. این در حالی ست که وی خودش در فرانسه زندگی لوکسی دارد؛ همسرش از زمان اشغال عراق توسط امریکا پنهان شده است.”
سوکی کیم بر این باور است که کره ی شمالی” غم انگیزترین مکان در کل دنیاست”. به گفته ی وی” این کشور شبیه به هیچکدام از جاهایی که قبلاً دیده ایم نیست. قدرتی هسته ای ست که شهروندانش را در برده داری مطلق تنها برای خاطر ملت یک نفره اش نگه داشته است.” به نظر می رسد که خانم سوکی کیم تاکنون درباره ی فرقه ی رجوی چیزی نشنیده است؛ و بنابراین نمی داند که این فرقه داعیه ی تغییر رژیم در ایران دارد و مدعی جایگزینی برای حکومت فعلی ایران است.”غم انگیزترین مکان دنیا” در قرارگاه های مجاهدین خلق نیز قابل لمس است. به نوشته ی خانم روبین:” دوستی و همه ی روابط عاطفی ممنوع است. دختران و پسران از عنفوان کودکی اجازه ندارند که با هم حرف بزنند. در کمپ اشرف باید هر روز خواب ها و افکارت را گزارش کنی. اگر مردی با بوی زنی یا رایحه ی عطری دچار احساسی شود، باید اعتراف کند. اعضا مجبور هستند که در جلسات غسل ایدئولوژیک شرکت کنند و در جمع به افکار جنسی خود اعتراف کنند اعضا حتی مجبور شدند که از همسران خود طلاق بگیرند و قسم بخورند ک مادام العمر مجرد می مانند تا به مریم و مسعود رجوی اطمینان دهند که همه ی انرژی و عشق آن ها معطوف به این دو نفر است.”
بدین ترتیب، چه کسی می تواند قول بدهد که آینده ای ایرانی که تحت حکومت و رهبری مریم رجوی باشد، به قدرت هسته ای و چیزی شبیه به کره ی شمالی نمی انجامد؟ وجود جوامعی مثل فرقه ی رجوی و کره ی شمالی هردو” مسئله ای مخرب” است –اصطلاحی که خانم کیم به کار می برد.
در حالی که کره ی شمالی از نظر سیاستمداران امریکایی تهدیدی تلقی می شود، خانم روبین به حامیان مجاهدین خلق هشدار می دهد:” مجاهدین خلق نه تنها به کنش های دمکراسی خواهانه در ایران هیچ ربطی ندارد، بلکه فرقه ای دیکتاتوری ست که برای شکار ما در کمین است و بر می گردد.”
مزدا پارسی