ریاست جمهوری یا خودکامگی در فرقه رجوی

رئیس جمهور به معنای واقعی مقامی است که توسط مردم و برای اداره کشور انتخاب میشود که مدت آن در کشورهای مختلف میتواند متغییر باشد و حضور اکثریت مردم و رای آنها باعث پیروزی یک نفر شده و بعنوان رییس دولت معرفی میشود و این انتخابات نیز بازهم در مناطق مختلف دنیا متفاوت است و در برخی کشورها بصورت منطقه ای و در برخی جاها بصورت یکجا برگزار میشود که در کشور خودمان نیز هر 4 سال یکبار این انتخابات بصورت آزاد برگزار میشود که در آن تمامی مردم شرکت میکنند تا بتوانند در اداره کشور خودشان سهیم باشند.
اما این انتخابات و آزادی مردم در برخی کشورها و فرقه ها معنی و مفهومی ندارد و مردم آن کشورها و یا فرقه ها باید همان مسیری را که دیکتاتور خودخوانده آن فرقه یا کشور میخواهد را طی کنند، مثلا در کشورهای کمونیستی مردم حق انتخاب ندارند و یا فقط یک انتخاب دارند و باید همه رای های خود را به یکنفر بدهند تا او بعنوان رییس ان کشور انتخاب شود و یا چندین سال بر اریکه قدرت ستمگری خود تکیه میزنند و اصلا راهی برای انتخاب شدن و انتخاب نمودن باقی نمیگذارند که در فرقه رجوی چنین میباشد و هیچ کس حق انتخاب ندارد و همه ملزم به اطاعت از سرکرده داعشی آن میباشند و باید او را که بیش از 35 سال خود را رئیس جمهور پوشالی مینامد ستایش کنند و از او پیروی کنند که خود بزرگترین جنایت در حق انسانها میباشد.
امام خمینی در سال 60 بدرستی از ماهیت غیر انسانی سرکرده فرقه رجوی آگاه شده بود و او را خیلی بیشتر از آنچه که ما انتظار داشتیم یافته بود که اجازه نداد در کاندیداتوری آن زمان شرکت نماید و در انتخابات ریاست جمهوری حضور داشته باشد، چرا که مسعود رجوی شخصیتی مالیخولیایی و ضد بشری داشته و آنقدر تشنه قدرت بود که حتی بعد از آنکه از کشور فرار نموده و سازمان تروریستی خود را به عراق برای جنگ با هموطنانمان منتقل نموده بود، خود را رهبر بلامنازع و مریم عضدانلو را رئیس جمهور آن سازمان تروریستی معرفی نمود که البته هیچ کشوری بغیر از حامیان تروریستی آنها را قبول نداشته و تره هم برای آنها خورد نمیکنند.
براستی چرا سرکرده فرقه رجوی به عناصر فرتوت شده خود اجازه انتخابات درون فرقه ای را نمیدهد؟
آیا مریم عضدانلو از رای هایی که عناصرش بر علیه او خواهند داد هراس دارد؟
چرا دموکراسی و آزادی انتخاب در فرقه رجوی وجود ندارد و تمام برنامه ها و فعالیتهای این فرقه ضدبشری تماما توسط رییس دیکتاتور آنها برایشان دیکته میشود و خود عناصر هیچ اراده ای در اداره سازمان تروریستی مجاهدین ندارند؟
آیا تمام عناصر فرقه رجوی از عملکرد مریم رجوی راضی میباشند یا با سرکوب و ارعاب آنها در برابر تصمیمات غلط سرکرده خود سر فرود میاورند؟
چرا هیچ گاه ما از سیمای عقب مانده رجویسم انتخابات آزاد با حضور خبرنگاران و عکاسان کشورهای مختلف را ندیده ایم؟
آیا به غیر از این است که تمامی حرکات و فعالیتهای فرقه رجوی تروریستی و در بسته بوده و هیچ کس نه حق انتخاب و نه حق آزادی دارد؟
من در تعجبم که چگونه برخی حکومتهایی که داعیه دموکراسی و آزادی دارند در برابر این همه ظلم و ستم سرکرده فرقه رجوی بر عناصر خود ساکت میمانند و شاهد اسارت ذهن آنها و جسم آنها هستند و چشمان خود را بر روی حقایقی همچون نداشتن آزادی و انتخاب عناصر فرقه رجوی می بندند و کورکورانه نیز از آنها حمایت همه جانبه میکنند!!
زمان آن فرا رسیده که دنیا از بی اخلاقیها و اسارت ذهنهای سران فرقه رجوی بقدر کافی مطلع شده و به نجات عناصر آن فرقه ضدمردمی بشتابند که هر لحظه لحظه آن ممکن است دیر شود.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا