نشست خانواده ها در دفتر انجمن نجات استان مازندران
در ادامه جلسه مسئول نشست برای تفهیم و اطلاع بیشتر قسمتی از مقاله خانم زهرا میرباقری در مورد بدری پور طباخ که به دستور رجوی رحم اش در آورده شده بود توضیح داد و اینکه رجوی با این زن بیچاره چه برخورد بد و زشتی داشته برای حضار توضیح داده شد وقتی خانواده ها از این گزارش اطلاع یافتند بسیار برآشفته و ناراحت شدند که رجوی زن باره چقدر کثیف و جنایتکار می باشد که اینگونه سعی دارد زنان را در مناسبات خود نگهدارد.
آقای ضیایی گفت که شنیدن این گونه خبر برای ما بسیار دردناک است و برای محمد رضا خمیسی که هنوز در چنگال فرقه رجوی گرفتار می باشد متاسف هستم مگر می شود با این جنایتکار زندگی کرد؟ اکنون هر چقدر به شناخت بیشتری از فرقه رجوی می رسم برایم روشن می شود که انتصاب زهرا مریخی همش کشک و پوشال می باشد. وقتی سر دسته یک گروهکی این گونه دست به کارهای کثیف می زند و شخصیت زن را از بین می برد دیگر چه توقعی می توان از وی و زن سومش یعنی مریم داشت.
آقای میرگل موسوی عنوان داشت این گونه اخبار اکنون در هیچ کجای دنیا شنیده نمی شود و کسی دست به این جنایت نمی زند این کار نشان می دهد که رجوی چقدر در منجلاب زن بارگی و خیانت فرو رفته است و چقدر خوب که هر چه زمان بیشتر می گذرد ماهیت جنایت کارانه وی برای همه روشن می شود و برای آن زنان متاسف هستم که هنوز با این کار کثیف در تشکیلات فرقه ای رجوی باقی ماندند و تن به رقص رهایی رجوی ملعون دادند.
آقای سید محمد یعقوبی با شنیدن این خبر بسیار ناراحت شد و سئوال نمود مگر می شود انسانی دست به این کار کثیف بزند؟ با توضیحات نفرات جدا شده چهره واقعی رجوی زن باره نشان داده شد و چقدر خوب می شد که آن زنان می توانستند از دیواری که رجوی به دورشان حصار کشیده بیرون آمده و دست به افشاگری می زدند.
آقای یعقوبی اشاره نیز نمود که هنوز باورش برای خودم سخت است ولی وقتی افشاگری خانم ها زهرا میرباقری و بتول سلطانی در مورد رقص رهایی را کنار هم می گذارم و توضیحاتی که شما دوستان جدا شده می دهید برایم روشن می شود که رجوی چه موجود کثیفی می باشد و چگونه خواهرم فریب شعارهای دروغین وی و تشکیلاتش را خورده است.
آقای علی اصغر وکیل زند که خودش از نزدیک وقتی به اشرف رفته بود و برخوردهای زشت و زننده نیروهای فرقه تروریستی رجوی را دیده بود اظهار داشت تمام این سالیان چیزهایی که برای وی ارزش بود به یکباره از بین رفت و به خوبی به ماهیت زن بارگی و جنایتکارانه رجوی پی بردم.
انسان چقدر باید پست و جنایتکار باشد که برای نگهداشتن زنان در مناسبات فرقه ای دست به این گونه کارهای کثیف بزند.
در انتها نشست تعدادی دیگر از خانواده ها بعد از شنیدن این خبر هر چقدر فحش و ناسزا بود به رجوی و دار و دسته جنایتکارش نثار کردند و عنوان نمودند که اکنون تصمیم ما برای رهایی نفرات گرفتار در فرقه بیشتر شده است چون می دانیم که با رهایی یک نفر ماهیت و چهره واقعی رجوی بیشتر افشا می شود.
البته حضور خانواده ها در دفتر انجمن و صحبت های آنان نشان داد با تمام فریبکاری ها و حقه بازی فرقه تروریستی رجوی و کارهای کثیفی که انجام دادند از رهایی نفرات شان دست نخواهند کشید.
همه به اتفاق نظر گفتند برای از بین بردن تشکیلات فرقه ای رجوی باید همانند عراق به آلبانی رفت و رجوی و زن سومش مریم بایستی بدانند که از دست خانواده ها خلاصی نخواهد داشت.
درخواست خانواده ها این بود که نباید گذاشت رجوی نفس راحتی بکشد چرا که تنها وحشت رجوی ها حضور خانواده ها در آلبانی می باشد.
پیام ما خانواده ها به رجوی این است که شما حالا هر چه قدر می توانید زنان زیادی را به اسم های مسخره انتصاب سر کار بگذارید و اعضای نگون خود را تا مدتی مشغول کارهای نشست و فاکت خوانی دست بسر کنید اما با توجه به شناختی که ما از فرقه تروریستی رجوی داریم و با حضور در کنار سیاج اشرف بدست آوردیم دیگر اجازه نخواهیم داد که اسارت عزیزان ما دوامی داشته باشد.
البته سخنان خانواده ها برای ما اعضای انجمن نجات استان مازندران بسیار انگیزاننده بود که اینگونه در مقابل فریبکاری و حقه بازی آنان استوار باقی مانده و نشان دادند که هرگز از راهی که به آزادی عزیزان شان ختم می شود کوتاه نخواهند آمد و این موضعگیری مسئولیت ما اعضای انجمن نجات را بیشتر می کند و به خوبی می دانیم تا وقتی یک نفر در چنگال فرقه باقی مانده باشد مسئولیت های ما صد چندان خواهد بود و این رسالتی است که از ابتدا تاکنون بر آن تاکید داشته و داریم.